پاسخ حسامالدین آشنا به روزنامهی کیهان
پاسخ حسامالدین آشنا به روزنامهی کیهان را به نقل از کانال تلگرامی آقای آشنا در ادامه میخوانید:
“برادر گرامی حاج حسین شریعتمداری
سلام علیکم
در تاریخ 97.12.1جوابیه بنده تحت عنوان: «چرخه خونین و باطل انتقام ” قصاص” نیست، یک تاکتیک روانی تروریستی است.» به همراه توضیح وپاسخ 772 کلمهای کیهان منتشر شدهاست. ضمن قدردانی از انتشار آن جوابیه، از آنجا که مطابق تبصره 1 ماده 23 قانون مطبوعات مصوب 30/1/79 ” اگر نشریه علاوه بر پاسخ مذکور مطالب یا توضیحات مجددی چاپ کند، حق پاسخگویی مجدد برای معترض باقی است.” مستدعیاست دستور فرمایید جوابیه دوم اینجانب نیز بنا بر ضوابط قانونی منتشر شود.
حسامالدین آشنا
بسماللهالرحمنالرحیم
از چرخه خونین خشونت تا چرخه باطل بهتان
1. کیهان در یادداشت اول خود بدون استناد متقن به متن توئیت اولیه، در بهتانی آشکار مرا متهم به نفی اصل قصاص کرد. من در جوابیه خود از نویسنده پرسیدم درکجای آن توئیت اصل قصاص نفی شده است؟ کیهان در یادداشت دوم به جای پاسخ، همان بهتان را مجددا در شکل رقیقتری تکرار کرد و نوشت: ” آشنا، انتقام خون شهدای پاسدار در عملیات تروریستی زاهدان را «افتادن در چرخه باطل انتقام» دانسته بود”.
2. واقعیت این است که در آن توییت من گفتهام که در پاسخ به عملیات تروریستی مذکور چه کاری را انجام نخواهیم داد (افتادن در چرخه خونین و باطل انتقامِ تروریستها) و چه کاری را انجام خواهیم داد(پاسخگو کردن رهبران و حسابکشی از پشتیبانانِ تروریستها). جمله اول حاوی یک اصطلاح دقیق فنی در حوزه تروریستشناسی است و جمله دوم استنادی استعاری است به دو اصل فقهی در دو فرض جنا یی( آمر و مأمور در قتل عمد / جانی و عاقله در فرض غیرعاقل بودن یا مرگ جانی).
3. برای فهم اینکه معنای اصطلاحی “چرخه خونین و باطل انتقام” در ادبیات تروریستی چیست وکارشناسان ضد تروریسم چه تدابیری برای پرهیز از افتادن در دام آن اتخاذ کرده اند باید به متون فنی همین رشته مراجعه کرد.کشاندن نیروهای دولتی به چرخه باطل و خونین انتقام یک تاکتیک شناختهشده تروریستی است و ربطی به فقه ندارد. به عنوان یک نمونه تاریخی ایرانی؛ امیر پرویز پویان از بنیان گذاران چریکهای فدایی خلق در سال 1350 در مقاله کلیدی خود تحت عنوان “ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوري بقا” براین باور بود که عملیات چریکی باید به گونه ای انجام شود که حاکمیت وکل جامعه به درون یک چرخه باطل خشونت (که او آن را “وضعیت انقلابی ” میدانست) کشانده شود:
«البته ترديدي نيست كه دستگاه طبقهبندي حاكمه به خشونت خواهد گراييد و مجازاتهاي شديدتري را در پيش خواهد گرفت، ولي فراموش نكنيم كه همين امر مبارزه واقعي را دامن زده و دستگاه حاكمه را به ميداني ميكشد كه با پاي خود حاضر به دخول در آن نيست…از آن پس اين دشمن است كه براي بقاي خود…از طريق اعمال قهر ضد انقلابي بر عناصر مبارز، فشار خود را بر همه طبقات و اقشار زير سلطه افزايش ميدهد… او چون خرس تير خورده ديوانهوار حمله ميكند… به زندان مياندازد، شكنجه ميكند، تيرباران ميكند… و هر لحظه تعداد بيشتري از تودهها را به جريان مبارزه ميكشاند و مبارزه را به خلق تحميل ميكند.»
این شیوه که در تروریست شناسی “چرخه باطل خشونت” نام گرفته، برخلاف اصرار کیهان، هیچ ربطی به قصاص و مجازات شرعی عاملان(حقوق شخصی)، یا مبارزه قاطعانه با باغیان و یاغیان و اهل فتنه و…(حقوق عمومی) ندارد؛ هم شرع و هم عقلانیت ضد تروریستی ایجاب میکند به جای بازی در زمینی که تروریستها آن را طراحی کردهاند، چرخه مذکور شکسته شود. همچنان که در پاسخ قبلی نوشتم: قهرمانان امنیت این کشور با اقدامات توسعه گرایانه در مناطق آلوده به تروریسم، بصیرت خود را در شکستن آن چرخه باطل به نمایش گذاشتهاند.
4. با این وجود نویسنده کیهان گزاره اصلی آن کلام را آنقدر شکنجه کرده که جمله بیچاره اعتراف کرده هدفی جز نفی قصاص نداشته است! در حقیقت این صدای بازجو است که گویا به متهم القا میکند:” درست است که تو نوشتی آمران تروریسم باید مسئول شناخته شوند و عاقله آنها پای حساب بیایند اما اعتراف کن که منظور اصلی تو این بوده که نیروهای ضدتروریستی را متهم کنی!”
در چنین فضایی هر پاسخی غیر از یک اعتراف جعلی نمیتواند بازجو را راضیکند. وقتی از بهتان زننده میپرسم کجای مطلب من نفی قصاص است به جای پاسخ درست و دقیق به سوال، با عتابی بازجویانه می گوید آشنا” توضیح نمیدهد که انتقام خون شهید چه ربطی به ترور و چرخه خشونت و… دارد؟ “واقعاً چه کسی باید توضیح بدهد؟ آن که مسئولیت آمران و پاسخگویی حامیان را از چرخه باطل انتقام تفکیک کرده و یا آن که این دو را بهم آمیخته؟
5. در جوابیه گفتم که پیش از اسلام، سنت شوم انتقام دستهجمعی از قاتل در میان عرب وجود داشته ولی قرآن کریم در مقابل این سنت، نسبت دقیقی میان مجرم و مجازات او برقرار کرد. آیات شریفهای که من به آنها استناد کردهام پیوند روشنی با نفی چرخه خونین و باطل انتقام دارد اما نویسنده حتی استناد مفسران به کلام باری تعالی را برای اثبات شخصی بودن جرم و مجازات به سخره می گیرد و آن را از نوع عربیگوییهایی بیجا میداند. به راستی نویسنده درکدام جایگاه ایستاده و از چه موضعی استناد مشهور به آیات قرآن را مورد توهین قرار میدهد؟
6. بنده مشاور رسانهای هیچ کسی نیستم بلکه دانشیاری هستم که مسئولیت مرکز بررسیهای استراتژیک را پذیرفتهام و ملاحظات راهبردی شبکه پژوهشگران مرتبط با آن مرکز را در مقام مشاور به ریاست جمهوری و دیگر نهادهای نظام منتقل میکنم.
7. اگر در جوابیه قبلی یا فعلی سهو قلمی وجود داشته عذرخواهی میکنم.
پاسخ اول آشنا به کیهان:
باسمهتعالی
برادر گرامی حاج حسین شریعتمداری
مدیرمسئول محترم روزنامه کیهان
سلام علیکم
اندکی توجه به ادبیات مطالعات تروریسم کافی است تا روشن شود قصاص هیچ ربطی به چرخه خشونت ندارد و ایجاد چرخه انتقام و خشونت یک تاکتیک روانشناسانه تروریستی است نه یک باب از ابواب فقهی. چرخه خشونت در اصطلاح مرسوم مطالعات تروریسم و ضد تروریسم دامی است که تروریستها تلاش میکنند دولتها را در تله آن گرفتار کنند تا بتوانند با ایجاد یک محیط عملیاتی و امنیتی مناسب از میان مردم بومی یارگیری کنند. کافی است واژگان «چرخه معیوب خشونت» یا «vicious cycle of terrorism» در موتورهای جستوجو بررسی شود تا بسامد چند صد هزار موردی کاربرد این واژگان رخ بنماید.
تروریستهای تکفیری و التقاطی نام «مدیریت توحش» را برای این چرخه انتخاب کردهاند و میگویند باید «در میان امت یک فضای دوقطبی ایجاد کرد» یعنی جامعه را چنان در چنبره چرخش خشونت گرفتار کرد که امت نتواند بیطرف بماند و ناچار شود میان ما و آنها انتخاب کند. تروریستها بر ضعف نظامی خود آگاه هستند و برای جبران این ضعف میکوشند اجازه ندهند «دشمن آنها» تاکتیک خونریزی حداقلی و نقطهزنی اطلاعاتی را انتخاب کند بلکه تلاش میکنند تا آنجا که میتوانند «دشمن» را به خونریزی ناموجه و نامحدود بکشانند. در ادبیات مبارزه با تروریسم نیروی مقابلهای باید نشان دهد که دست تروریستها را خوانده است. مبارزه کارآمد و قاطع با تروریسم در عین مبارزه فیزیکی و کاملا ضروری با تروریستها متضمن «شکستن چرخه باطل انتقام و خشونت» است.
تجربه نشان میدهد که متاسفانه برخی کشورها از بصیرت کافی در مبارزه با تروریسم تکفیری برخوردار نیستند. تصادفی نیست که رهبر حکیم انقلاب اسلامی با بصیرتی مثالزدنی در نامه خطاب به جوامع غربی فرمودند:
«بههرحال این شما هستید که باید لایههای ظاهری جامعه خود را بشکافید، گرهها و کینهها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانهای است که گسستهای موجود را افزایش دهد.»
اما نخستین شخصیت والایی که مانع شکلگیری این چرخه خونین و باطل انتقام شد امام خمینی بود که در مراسم ختم شهید مطهری خطاب به تروریستها فرمود:
«دلیل عجز شماست که در سیاهی شب، متفکران ما را میکشید. برای اینکه منطق ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت میکردید؛ مباحثه میکردید. لکن منطق ندارید، منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل میداند. اسلام منطق دارد.»
حضرت امام به وضوح نشان دادند که تروریستها برای متوقف کردن فرایند مباحثه و حل و فصل اختلافها از طریق منطق و گفتوگو تلاش میکنند «منطق خود» را حاکم کنند.
تروریسم فرقانی در آن دوران موفق نشد پروژه مباحثه و مناظره را متوقف کند. تروریستها در پرتو این تدبیر برخاسته از انقلاب اسلامی و درایت رهبری آن به تدریج دچار ریزش نیرو شدند. این افتخار و این حقانیت برای شهید بهشتی بس که تا واپسین روزهای ماقبل شهادت، گروههای افراطی را دعوت به مناظره میکرد؛ آنکه پیشتاز لایحه قصاص بود کوشش برای پیشگیری از چرخه باطل خشونت را هرگز منافی با اجرایی کردن لایحه قصاص نمیدانست و تا جان در بدن داشت از مباحثه و مناظره و روشنگری به مثابه باطلالسحر انتقامجویی کور دفاع کرد.
به این ترتیب مناظره و مباحثه و گفتوگوی مستقیم راهی بود برای تبدیل افراطیگریها به مخالفتهای قابل بحث. گرفتار شدن در چرخه باطل انتقامجویی درست در جانب معکوس این روند سازنده قرار میگیرد.
کوشش در راه بسط توسعه مردمان بومی در نواحی پیرامونی نیز در پیامد مستقیم و غیرمستقیم خود همین کارکرد ضد تروریستی را دارد. آنچه سرداران سرافراز اسلام محمد بروجردی، مهدی باکری و نورعلی شوشتری در کردستان و آذربایجان غربی و سیستان و بلوچستان کردند تلاش برای فقرزدایی، گسترش عدالت و رفع تبعیض در این استانهای محروم برای شکستن هوشمندانه چرخه خشونت و انتقام به جای افتادن در دام آن بود.
متاسفانه در نوشته کیهان تلاش شده ابتدا «چرخه خونین و باطل انتقام» با قصاص همسانسازی شود و سپس هشدار اینجانب علیه این چرخه به مثابه مخالفت با حکم اسلامی قصاص جلوه داده شود.
پرسش مشخص این است چه کسی گفته «چرخه خونین و باطل انتقام» همان قصاص است؟ اصلا کجای آن چند کلمه به قصاص اشارهای شده است؟ اگر شریعت ندارید لااقل ادعای دینشناسی و قرآنشناسی نکنید. اندکی تامل در فلسفه قصاص نشان میدهد قصاص حکمی است الهی برای پیشگیری از چرخه خونین و باطل انتقام. در عصر جاهلیت پیش از اسلام که متاسفانه هنوز هم بقایای آن در برخی مناطق و در برخی ذهنیتها وجود دارد،کوشش برای تلافی جمعی یک قتل، گاه به یک دور پایان ناپذیر از مقاتله و انتقام جویی کور و باطل منجر میشد که افراد بیگناه از قبیله قاتل و مقتول را هم به درون این چرخه میکشاند.اسلام برای پیشگیری از این وضعیت، حکم قصاص را در راستای شخصی کردن جرم و مجازات مطرح کرد. دین مبین اسلام و کلام خداوند در قرآن مجید این روش زشت و نکوهیده جوامع را رد کرد و مسئولیت فردی و اصل شخصی بودن مسئولیت در جنایات را به وجود آورد برای نمونه: آیات سوره انعام آیه 163: لاتزروا وازرهًْ وزرَ اخری و سوره بقره آیه 285: لایکلف الله نفساً اِلّا وسعها لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت. در این آیات خداوند مسئولیت عمل را متوجه فاعل آن نمود و به مجازات دستهجمعی که قبلاً در میان اعراب مرسوم بود خاتمه داد.
قصاص با آنچه در ادبیات ضدتروریستی چرخه خونین و باطل انتقام نامیده میشود یک تفاوت بارز دارد: قصاص یک پاسخ دقیق و عادلانه به یک جنایت مشخص است، اما چرخه خونین و باطل انتقام یک تله به دقت طراحی شده از سوی تروریستهاست که بر اساس آن آمرین و قوه عاقله ترور با در امان نگهداشتن خود از مجازات، بدنه اجتماعی را در مقابل حاکمیت قرار میدهد. بیسبب نیست که آیه شریف اولوالباب را مخاطب حکم قصاص قرار داده است. شاید اولوالباب همان کسانی باشند که آنقدر عاقل هستند که به درون این تله نلغزند.
در زمانه ما تروریستهای تکفیری جیشالظلم تلاش میکنند شکلی مدرن به همین چرخه خونین و باطل انتقام بدهند که من به سهم خود کوشیدهام در سال 1391 در مقاله «بررسی گفتمانی فرایندهای ارتباطی و بیانیههای تبلیغاتی در بمبگذاریهای سیستانوبلوچستان» که حاصل پایاننامه کارشناسی ارشد آقای سبحان رضایی و همکاری استادان دانشگاه علامه طباطبایی است، شیوه و کدهای این تاکتیک تروریستی را رمزگشایی کنم.
پاسخ کیهان:
“درخصوص این جوابیه گفتنی است؛
۱ – جوابیه آقای آشنا همانگونه که ملاحظه میشود به همه چیز شبیه است، غیر از جوابیه! به قول روزنامه اعتماد از روزنامههای همفکر و همسو با آشنا؛ « نوشتههای ایشان مانند آن است که تعدادی کلمات را روی کاغذ پاشیده باشند»! و یا به نوشته آفتاب یزد -یکی دیگر از روزنامههای همسوی ایشان- «ادا و اطوارهای آشنا «بار»ی شده است برای شیخ دیپلمات» و یا «آشنا تصور میبرد هرچقدر معماگونه و پیچیده توئیت کند عوامالناس او را بیشتر دوست میدارند و پیش خود میگویند؛ به به
چه مشاور خوبی… اصلا نمیفهمیم چه میگوید و مینویسد!. خیر. آقای مشاور در این فقره حداقل، دچار کجفهمی و چه بسا لافهمی شدهاید»!
و دهها نمونه دیگر از این دست که یاران همفکر آقای آشنا در اعتراض به نوشتههای ایشان مطرح کرده و با توجه به حضور آشنا در دولت، خطاب به رئیسجمهور هشدار دادهاند «آقای رئیسجمهور مراقب باشند برای چند لایک بیشتر دولتشان خدای نکرده بدنام نشود» که البته شده است !
۲ – آقای آشنا بعد از اعتراضهای گسترده و فراوان مجبور شد توئیت پلشت خود را پس بگیرد و از این روی معلوم نیست چرا در جوابیه بازهم بر آنچه نوشته و پس گرفته بودند اصرار داشته است؟!
۳ـ کیهان هم مانند برخی از روزنامههای زنجیرهای، چاپ جوابیه آشنا را ضربه به حیثیت دولت محترم میدانست ولی با اصرار ایشان به چاپ آن اقدام کرده است.
۴- انتقام خون به ناحق ریخته یکی از مصادیق بارز و خالی از ابهام قصاص است و معلوم نیست آقای آشنا بر چه اساسی این واقعیت بدیهی را انکار میکند؟! آیا معتقد است که ریختن خون پاسداران شهید به ناحق ریخته نشده است؟! و تروریستها حق داشتهاند که آن عزیزان را به شهادت برسانند؟! چه اصراری دارید که انتقام از تروریستهای قاتل را «چرخه باطل انتقام» دانسته و قصاص تروریستهای وحشی را بیفایده قلمداد کنید؟!
۵ – به سخن حضرت امام (ره) در شهادت استاد مطهری اشاره کرده و مینویسد ایشان خطاب به تروریستها فرموده بودند؛ «منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل میداند» که باید پرسید این اظهارنظر شما چه ربطی به موضوع دارد؟! مگر انتقام خون شهید «ترور» است؟! و آیا نظام اسلامی با قصاص قاتلان شهید مطهری دست به ترور زده است؟!
۶- به آثار خسارت بار «مقاتله و انتقامجویی کور و باطل» اشاره کرده است که معلوم نیست مقاتله و انتقامجویی کور و باطل چه ربطی به موضوع مورد بحث دارد؟! سخن یک کلمه بیشتر نیست و آن ضرورت انتقام خون شهیدان پاسدار است که جنابعالی آن را «افتادن در چرخه باطل انتقام»! دانستهاید، به این اظهارنظر پلشت خود در حمایت از تروریستها و نادیده گرفتن خون به ناحق ریخته شهدای پاسدار جواب بدهید چرا آسمان و ریسمان را بههم میبافید؟! کجای انتقام خون این عزیزان شهید
«مقاتله و انتقامجویی کور و باطل» است که از آن سخن میگوئید؟!
۷ – استنادی بسیار ناشیانه به «چرخه معیوب خشونت» vicious cycle of terrorism دارد که با عرض پوزش فقط خندهدار است ! و توضیح نمیدهد که انتقام خون شهید چه ربطی به ترور و چرخه خشونت و… دارد؟ صرفنظر از اینکه استناد ایشان به مقوله یاد شده نیز نشان میدهد از مفهوم آن اطلاعی ندارند!
۸- آقای آشنا به دو آیه از قرآن کریم نیز اشاره کرده است «آیات سوره انعام آیه 163؛ لاتزروا وازرهًْ وزرَ اخری و سوره بقره آیه 285؛ لایکلف الله نفساً اِلّا وسعها لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت، که ظاهرا چون میدانسته است ربطی به موضوع ندارد، از ترجمه تحتاللفظی آن هم خودداری کرده است. آیه اول میفرماید: هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمیگیرد و آیه شریفه دوم اینکه: به هیچکس بیشتر از وسع و توان او تکلیف نمیشود. خب! منظور؟ میگویند شخصی به جمع عالمان دینی رفته بود و مشاهده کرد برخی از آنان به زبان عربی جملاتی به مناسبت میگویند. مثلا در مقابل سخنان حکیمانه میگویند؛ طیبالله انفاسکم و یا وقتی کسی عطسه میکند میگویند «یرحمک الله»… و طرف برای اینکه از قافله عقب نماند، وقتی یکی از حاضران سرفه کرد، گفت «سمع الله لمن حمده»!
۹ – جایی هم با منوشه امیر، مجری رادیو اسرائیل همنوا شده و به کنایه مدیر مسئول کیهان را «شریعت ندار»! نامیده است که… میگذاریم و میگذریم!
انتهای پیام
نرودمیخ اهنین درسنگ…حقیقتا…اینان متوقفندباهیچ هشدار وانذار بلکه با بلدزر هم تکان نمیخورد ……سنگواره شدن ذهن وفکر تمامی ندارد….