فهم سیاست در لحظه: کاشی یا تاجیک
عرفان جعفری در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «فهم سیاست در لحظه / بررسی امکانهای پیوست و گسست به جامعه ایرانی: کاشی یا تاجیک» نوشت:
نظر کردن به وضعیت حاضر جامعه ایرانی، فرد را در هر اتفاق سیاسی به برزخ انتخاب رنج و شکل دهی به یک حوزه خصوصی غنی و یا ورود در معامله سیاسی در به ثمر رسیدن قراردادی مطمئن در انتخابهای جمعی میکند. اندیشه سیاسی ایران با حضور تاجیک و کاشی اکنون شکل تازهای به خود گرفته است. دانشجویان و فعالان سیاسی گویا به گونهای سرد و بدون خوش و بشهای ناشی از امید، از سروش، شبستری، ملکیان و طباطبایی خداحافظی خود را کردهاند و راه خود را در دو گانهی تاجیک و کاشی میجویند. دو گانهی سرشار از تعارض در باطن.
کلیت میل سیاسی این دو گرچه به ظاهر شباهت دارد اما تجویزهایشان تجربه بازی سیاسی جدیدی را نوید میدهد. کاشی اگرچه در دل دم به دم جامعه سیاسی را به الگوهای تخاصمی و تفاهمی بازآفرینی میکند اما در همان لحظهای که با دلاوری هم کلام میشود از مصالحه عقلانی با اقتدار سیاسی به گونهای در شک است. بیشتر امکانهایی که ترسیم میکند، آرامشی است که کنشگر سیاسی را بیشتر به حوزه خصوصی ارجاع میدهد اما تحت شرایطی که آمادهاش کند برای ورود به خلق قراردادی نو در جامعه.
امکانش حقیقتا گسست است اما گسستی فعال. کنشگری سیاسی را ذیل اندیشه کاشی فهمیدن آدمی را به گونهای وارد میدان احترامی میکند که آشوب را لازمه نیست اما هر دمی سیاست را به گونهای “بازیگوش” فهم میکند. فکر کاشی در گسستهای پیش آمده در جامعه ایرانی، همواره گوش آدم کنشگر را میگیرد و با چرخشی در خلاف جهت عقربههای ساعت او را به میدانی جدید کشان کشان میبرد. راهش فعلا پیوست نیست، گسستی با دامنه احترام است. به آن شور و عصبانیت شخص را مینشاند پای چای و خرمای همیشگیش و نه به زبان نصیحت و راهکار بلکه به بازیگوشی تسکین بخشش. راه را به گونهای دیگر هموار میبیند. گسست مد نظر کاشی خروج را بر نمیتابد و بیشتر اصلا کنشگرا را در قد و قواره سیاست نمیداند.
اما تاجیک به گونهای دیگر است. برگشت از هر دیداری با خاتمی او را وارد فضای فهم دم به دم و لحظهای از سیاست در جامعهای ایرانی میکند. تاجیک هوز مردم را صف به صف مشتاق سیاست میبیند. خلق قراردادی سیاست در نگره تاجیک اقتدار را همواره به گونهای خاص لحاظ میکند. اما پیوست سوژهها با اقتدار، او را هنوز امیدی نیست. عمده کار تاجیک ایجاد فضاهای پیوست کردن سوژههای سیاسی به درون زمین بازی با اقتدار است. اقتدار برای تاجیک که زمانی پیوست خودش با آن در قامت اصلاح طلبی مزه تخیلهای عباس عبدی و سعید حجاریان را داشته، اکنون جسارتی خاص را به کنشگر تزریق میکند.
گویی به میانه میدان تجریش آمده و به دخترانی که قرار گذاشتهاند در اقدامی به لحظه همه حجاب خود را بردارند و همچنین پسرانی که مدار حرکتشان بر این است که برای کم نیاوردن از دختران، فحشهای بی هدف دهند و فرار کنند، بگوید بیایید سازمانی نو از یکدندگی را لحاظ کردهام که نه سیخ بسوزد و نه کباب.
تاجیک یکدنده نیست یکدندگی را هم دوست ندارد اما هماره برای یکدندگان طالب ورود به سیاست برنامهای لحاظ میکند. حال هرکدام جذبهای متفاوت دارند.
سیاسی باش به هیبتی توانمند در کاشی و یا عرض اندامی کن از امید به قواره تاجیک.
انتهای پیام
با این واژه های من درآوردی خودت هم فهمیدی چی گفتی؟
گذر از شبستری و سروش به کاشی و تاجیک جایزه هم داره ؟!
تبلیغ برای قالب کردن روشنفکر هم اختراع ماست !