در قلبهایشان | حسین دهباشی
حسین دهباشی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «در قلبهایشان» نوشت:
«برای بار چندم و صرفا از باب اطمینان از اطلاع برخی مقدسنمایانِ ابله، عرض میشود که:این عکس با نوشته آن در حساب قبلیام در همان روزی که با جناب آیتالله محمد یزدی (دبیر محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) نیز همینگونه ملاقات و مصاحبه شد، منتشرگردید. و لابد پاک کردن توضیح و تاریخ آن و انتساب اینجانب به بیت این یا آن مرجع محترم تقلید، از سوی جاهلیپورها، از روی قصد و به شیطنت نیست و تنها از روی بیشعوری است.
تلخ است اما واقعیت دارد اینها که اتکای داغ و درفش رفقایشان از هیچ محکمهی دنیوی واهمه نداشته و به دادگاه عدل الهی نیز که از اساس اعتقادی ندارند. اینها که اگر تریبونهای بیتالمال را از جلویشان برداری، حتی برای خانوادههایشان و ولو برای تمسخر و استندآپ کمدی، مخاطبی ندارند، اینها که جز روزینامههای محقّری چون کیهان حرفی ندیده و جز با اغلاطِ گوگل ترنسلیت چیزی نخواندهاند، اینها که جاعل عنوان استادیاند اما حتی اگر به همین کربلای خودمان بروند، نمیتوانند به عربی یکقاچ هندوانه بخرند، (خداوکیلی این مملکت چقدر بدبخت شده که باوجود هزاران عالمِ دودِ چراغ خورده و درسِ خارجخوانده، به کسی با معدل دهونیم و ارفاق چهار ترم مشروطی و معادل لیسانس حسابداری از واحد کاشمر بگویند استاد!)، آری همین کت مغزپستهای و شلوارِ گلبهی پوشیدههای اینجوری، در فقد آدمحسابیها به غمزه و عشوه، مسالهآموز شدهاند،
اما به راستی آدمهای خیلی بدی نیستند. فقط قدری مریضاند. قلبشان مریض است. اینها واقعا صغیرند، عقلشان صغیر است. چون چیز چندانی نخواندهاند و نیز طاقت کمحرفی ندارند، مدام جعل میکنند. و چون حرفِ دهنشان را نمیفهمند مدام پناه میبرند به شنوندگان سادهدلی که حتی صحت مزخرفترین مدعیات آنها را به فارسی و اینترنت خانگیشان هم چک نمیکنند. هرچه دروغ بزرگتر، گوشت برادر/ خواهرشان به زیر دندانهای بدبو و پوسیدهی غیبتها و تهمتهایشان لذیذتر!
من راستی چند باری دیدمشان. واقعا بددل نیستند، بدبختاند. ابوسفیان یا کعبالاحبار نیستند، اصلا در قد و قواره این حرفها نیستند. فوقفوقاش ابوجهلاند. قصد دروغ که ندارند. چیزی جز دروغ بلد نیستند. چشمشان چیزی بیش از خالِ بینیشان نمیبیند. کوتاهاند و میخواهند ولو با بددهانی و چاخان دیده شوند.
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ
اما چه باک. این قرتیمذهبیهای فسقلی هم قطعا روزی – با فاصلهی بسیار- بالغ و پشیمان میشوند، ولو به قول مرحوم حاتمی، آنروز در کاسهی چشم من و شما گیاه روئیده باشد.
به هرحال باز عذر میخواهم اگر تکراری مصدع اوقات شریفتان شدم.»
انتهای پیام