کدام ترکمانچای؟
دکتر احمد نقیبزاده، استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران، در یادداشتی برای روزنامه “سازندگی” نوشت:
در روزهای اخیر دو گروه نسبت به سند همکاری ایران و چین موضعگیریهای تندی داشتند. گروهی داخلی که از هر موضوعی دال بر ساخت یک متحد برای کشور هراس دارند و هر مسالهای را خیانت و وطنفروشی تلقی میکنند و در خارج از کشور هم آمریکا و هوادارانش که البته از یک سند راهبردی قوی بین ایران و چین ناراحت و نگران هستند.
در مورد این سند و نگرشها و واکنشها نسبت به آن چند نکته حائز اهمیت است:
نفس قرارداد بستن و متحد پیدا کردن در عرصه بینالمللی امری مثبت تلقی میشود. یکی از ایرادهایی که به خودمان وارد میدانیم، این است که بیش از حد بر حاکمیت ملی و استقلال تکیه میکنیم و در عصر وابستگیهای متقابل چنین نگاه و رویکردی نهتنها مزیت تلقی نمیشود که مضر نیز هست.
انگارهای که از قرن پیش در ذهن ایرانیان شکل گرفته که شرقی و غربی به طور حتم میخواهد کلاهی بر سر ما بگذارند، کماکان ادامه دارد و هنوز این روحیه و نگاه قابل لمس و درک است و تسلط دارد. این مسائل باعث نوعی انزواطلبی و انزواگرایی در سیاست خارجی ایران شده است.
اما اینکه ایران و چین ارادهای برای اینکه متحدان جدیتری برای هم باشند دارند، از اساس برای تهران امر مثبتی تلقی میشود.
کسانی که همیشه درباره این مسائل سروصدا میکنند و از وطنفروشی دم میزنند، اتفاقا در تصمیمات درست و منطبق بر منفعت عمومی و ملی بیش از حد سروصدا میکنند. به این معنی که اگر این گروه خاص بیش از حد ابراز مخالفت میکند؛ بنابراین، اقدام خوب و مثبتی صورت گفته است.
این مساله به موضوع سند همکاری بین ایران و چین نیز قابل تعمیم است. در شرایط فعلی ایران در روابط خارجی در یک بنبست قرار دارد. چنین قراردادها و همکاریهایی برای ما مفید تلقی میشود و به نتیجه برد-برد منتهی میشود.
آنچه در روزهای اخیر درباره چهارچوب این همکاریها منتشر شده، هیچ نکته خلاف منافعملی دیده نشده است. آمریکاییها و طرفداران آمریکا و غرب البته ترجیح میدهند ایران در بنبست انزوا باقی بماند و با هیچ کشوری وارد قرارداد، توافق و تنظیم اسناد همکاری نشود.
مخالفت آمریکا با این ارتباطات بهخوبی نشان میدهد این تصمیمات تا چه اندازه برای ایران مثبت و عاقلانه است.
نباید از یاد برد که غرب اعم از اروپا و آمریکا بهخوبی میدانند که تهران گامهای مهمی به سمت استقلال کامل سیاسی- نظامی برداشته است. این همان الگویی است که در چند دهه قبل درباره چین صورت گرفت.
طبیعی است که امروز غرب با تجربهای که در مورد چین دارد، میخواهد مانع تکرار این الگو توسط ایران شود؛ چراکه میداند در صورت تکرار آن الگو با یک قطب جدید قدرت اقتصادی و نظامی در منطقه مواجه میشود.
این دلواپسی آمریکا و غرب حالا با این سند همکاری دوچندان شده است؛ چراکه چین تجربیاتی دارد که در این مسیر به ایران انتقال میدهد.
در شرایطی که تجربه رشد چین بعنوان یک رقیب قدرتمند اقتصادی و نظامی، تجربه تلخی برای غرب بود؛ حالا زیر سایه این سند همکاری نگرانی غرب از این است که ایران قدرت و اثرگذاری منطقهای خود را میانمدت در اثر همکاریهای راهبردی با چین دوچندان کند.ك
در این شرایط، طبیعی است که آمریکا و هواداران اروپایی و منطقهای واشنگتن در این رابطه دلواپس هستند و نمیخواهند ایران در یک همکاری راهبردی به چنین موقعیتی سریعتر دست یابد. منطق آنها همواره خلاف منافعملی ماست؛ اما منطق دلواپسان داخلی حداقل برای نگارنده روشن نیست.
چین متحد مناسبی برای ایران است. چین شروط لحظهای برای ایران نمیگذارد و با سیاست منطقهای ایران نیز در تضاد و تعارض نیست. کاری به سیاست اتمی ایران ندارد. بنابراین، متحد خوبی است و بستن چنین قراردادی به طور حتم برای ایران پرسود است.
البته، چین نیز در این میان منافع خود را تامین میکند. در این سند نگرانی در خصوص وطنفروشی یا مسائلی از قبیل “تکرار ترکمانچای” وجود ندارد؛ چراکه با شناختی که از نظام سیاسی ایران دارم، بهخوبی میدانم حساسیتها درباره حاکمیت ملی و تمامیتارضی ایران به اندازهای است که اجازه طرح مسائلی از قبیل به خطر افتادن منافع ملی و باجدهی به خارجی وجود ندارد.
انتهای پیام
نگارنده، چون تعمدا چشمان خود را بسته و نمی خواهی ببینی، لذا طبیعی است که منطق دلواپسان داخلی برایت روشن نیست!!!