پاسخ سید جواد میری به پژوهشگاه علوم انسانی
سید جواد میری، جامعهشناس و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی در واکنش به پاسخی که این پژوهشگاه به نامهی میری به وزیر علوم منتشر کرد، جوابیهای در اختیار انصاف نیوز قرار داده است که در ادامه میخوانید:
بیشتر بخوانید:
«به نام حق
قَالَ الله تَعَالَى: وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
پاسخ به اطلاعیه دکتر قبادی در مورد کنفرانس خبری در باب آموزش عالی
در تاریخ 15 تیر 1399 اینجانب مصاحبهای با موضوع بازخوانی موانع ساختاری در وزارت علوم (نمونه مورد مطالعه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) انجام دادم که در آن از منظر آکادمیک، ساختار آموزش عالی در ایران و نیز ساختار و مدیریت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی را به عنوان بخش کوچکی از مجموعهی وزارت علوم و تحقیقات و فناوری ـ به این دلیل که خود عضو هیئت علمی آن هستم ـ مورد نقد و بررسی قرار دادم. ریاست پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، آقای دکتر قبادی در پاسخ به بنده، علاوه بر اقدامات ایذایی، فشار بر رسانهها و فشارهای روحی دیگر (از جمله تماس با روزنامه جوان و دوتابعیتی و ضد نظام خواندن بنده و البته برادر شهید و مدافع نظام خواندن خویش) از طریق پیغامهای تهدیدآمیز، من جمله تهدید به اقدامات حقوقی و غیره، جوابیهای تهیه و از طریق روابط عمومی در سایت پژوهشگاه منتشر کردند. با توجه به اینکه مطالب مطرح شده در آن نامه حاوی نکاتی است که برخی از آنها اتهامآمیز یا دارای ابهامهایی است، لذا براساس روال و قواعد جاری در حوزهی رسانهها (ماده 13 قانون مطبوعات) تقاضا دارم پاسخ اینجانب نیز در سایت پژوهشگاه منتشر شود.
برخی از نکات نامهی آقای دکتر قبادی و توضیحات تکمیلی اینجانب در 7 بند ذیلا جهت استحضار اعضای هیأت علمی و کارکنان پژوهشگاه و نیز افکار عمومی آورده شده است:
بند 1:
آقای دکتر قبادی در فرازهای نامهی طولانی خویش در مورد بنده اظهار میدارند:
« …. شخصی که در طول ده سال کار و به عبارت دیگر در ازای گرفتن ده سال حقوق، تنها دو طرح پژوهشی انجام داده و با پیگیری حوزه پژوهش سه طرح دیگر را نیز تحویل داده است، بدون حضور موظف در پژوهشگاه، با او مدارا شده است و همچنان بی هیچ پروایی هر وقت که بخواهد در پژوهشگاه حاضر میشود و بدون استحقاق به او مبلغ هنگفتی تحت عنوان گرنت پرداخت میشود، بیآنکه این گرنت پشتوانه پژوهشی لازم را کسب کرده باشد، و بعدا هم نتوانسته پشتوانه پژوهشی لازم را جبران نماید. این شخص مدیر یک گروه یک نفره است و بابت «مدیریت بر خود» حق مدیریت میگیرد. شخصی که در هر انتخاباتی شرکت کرده، شکست خورده و نتوانسته در میان همکاران خود اعتباری کسب نماید… »
در خصوص متن فوق چند نکته حائز اهمیت است:
الف) بنده در طی این دوازده سال طرح های پژوهشی متعددی در پژوهشگاه انجام دادهام که اکثر آنها به صورت کتاب به سه زبان فارسی و انگلیسی و روسی به چاپ رسیده است. فهرست کارهای انجام شده هم در پژوهشکده مطالعات اجتماعی و هم در معاونت پژوهشی موجود است. لطفا دستور بدهید معاونت پژوهشی لیست طرح های اعضای هیئت علمی را (بدون دستکاری) بر اساس سال منتشر نمایند.
ب) وضعیت حضور و غیاب من در سایت پژوهشگاه ثبت شده است. بنابراین اگر ریاست محترم پژوهشگاه میخواهند در این زمینه راستی آزمایی کنند، لیست حضور و غیاب همهی اعضای هیئت علمی پژوهشگاه (بدون دستکاری و شفاف) را منتشر نمایند تا وضعیت ساعات حضور بنده، به ویژه در قیاس با سایر اعضای هیئت علمی در پژوهشگاه بر همگان روشن شود. به عنوان مثال، همکارانی در پژوهشگاه هستند که در ماه یا سال حضور موظف ندارند ولی آقای دکتر قبادی که مدافع نظام است و با بیتقوایی مرا ضد نظام معرفی میکند و در جلسه هیئت رئیسه (تاریخ 97/7/23 شماره 7/127) علیه من به همراه معاونین (دکتر ملایی و دکتر علوی پور و دکتر کریمی علوی) و مشاورین خودش به دلیل چاپ و برگزاری سمینار پروندهسازی کردند چه پاسخی به این شیوه از مدیریت خویش دارد؟
ج) در خصوص گرنت، همهی مدارک بنده در معاونت پژوهشی به امضای آقای دکتر ملایی (شماره 1/30467 به تاریخ 1398/11/21 و امتیاز 338/3 معادل 58.950000 ریال از تاریخ 1392 الی 1397) موجود است. سوالی که مطرح میشود آن است که در غیر این صورت چگونه ممکن است ریاست پژوهشگاه از محل بودجهی پژوهشگاه این چنین بذل و بخشش نمایند؟ مجوز این بذل و بخششها چگونه صادر میشود؟
د) در باب سخن ایشان در خصوص مدیریت یک نفرهی گروه باید گفت گروه پژوهشی بنده و حوزهی مطالعاتیام جامعهشناسی دین است. اما اولا نام گروه جامعه شناسی دین نیست بل گروه پژوهشی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران است که من ده سال مدیر این گروه نبودم (آقای دکتر تنکابنی که بیش از چند دوره مدیریت پژوهشکده مطالعات اجتماعی را عهده دار هستند میتوانند گواهی دهند که همکار محترممان مدیریت این گروه را داشتند و من کمتر از 2 سال است که مدیریت این گروه را به عهده گرفتم)؛ ثانیا باید از آقای دکتر قبادی پرسید چرا اجازه نمیدهند در حوزه جامعه شناسی دین (که قرار بود در چارت جدید با این اسم طبقه بندی گردد) که از حوزههای بسیار مهم جامعهشناسی و بسیار مورد نیاز جامعهی ایران است، اعضای جدید جذب شوند؟ ثالثا ایشان چرا از پژوهشکدههای دو و سه نفرهی ساختگی و بدون مجوز صحبت نمیکنند. رابعا اطلاعاتی درباره تعداد اعضای سایر گروههای پژوهشی پژوهشکدههای مختلف نیز داده شود تا معلوم شود دیگر مدیر گروهها مدیریت چند نفر را بر عهده دارند. خامسا بر چه مبنایی دکتر کریمی علوی استخدام و رئیس پژوهشکده و معاون فرهنگی و مشاور دکتر قبادی شدند و طر حهای ایشان در طی 6 سال به چه تعداد بوده است و معاونت پژوهشی چرا سکوت کرده است؟
هـ) در خصوص شرکت در انتخابات، لازم است ایشان و هیأت همراه منطق دموکراسی را خوب درک کنند. دموکراسی مجال مشارکت برای برگزاری انتخابات، مشارکت و تصمیمگیری عمومی است. بنابراین در این عرصه همواره ممکن است افرادی آراء بیشتری کسب نمایند و برخی هم آراء کمتری. نکتهی مهمی که بنده در مصاحبهها به آن اشاره کردهام، دخالتهای غیرقانونی و غیراخلاقی ایشان، حوزهی ریاست و مشاورانشان در انتخابات پژوهشکدههاست. نکتهای که در جوابیه آقای قبادی مسکوت ماند و پاسخی به آن داده نشد. به عنوان مثال هیچگاه آقای دکتر قبادی توضیح نداد که چرا فردی به نام “حقشناس” را که هیچ نسبتی با پژوهشگاه ندارد وارد انتخابات پژوهشکده مطالعات اجتماعی کرد تا سید جواد میری رای نیاورد و فضای رعب و تطمیع را بر انتخابات پژوهشگاه حاکم کرده بود. من به ایشان تذکر دادم که شما به عنوان اصلاح طلب اجازه ظهور حتی یک منتقد را در شورای پژوهشی ندادید ولی در کشور ادعای دموکراسی میکنید!
بند2:
همانگونه که در ابتدای متن منتشر شده توسط روابط عمومی پژوهشگاه آمده، در طی یکسال گذشته نامههای مختلفی به صورت ایمیل علیه مدیریت آقای دکتر قبادی و تیم ایشان منتشر شده است. اشاره بنده در اینجا به این موضوع به دلیل تلاش آقای دکتر قبادی برای ربط دادن نامههای فوق با مصاحبهی اینجانب است. در این خصوص ذکر چند نکته ضروری است:
الف) فضای پژوهشگاه در دروان ریاست ایشان، فضای خفقان و تهدید و تطمیع بوده است. احتمالا دلیل اینکه فرد یا افرادی به دلیل چنین فضایی نامههای خود را بدون نام منتشر کردهاند، همین خفقان و تهدید حاکم بر پژوهشگاه است. در جاهای دیگر هم که ایشان مدیریت داشتهاند، سوابق چنین شیوهی اعتراضی وجود دارد.
ب) اگر شما چنین اطمینانی در مورد نویسنده / نویسندگان نامهها دارید ـ حتی پلیس فتا را درگیر این مسئله کردید ـ چرا تا به حال اقدامی در این خصوص به عمل نیاوردهاید؟
ج) همهی اعضای هیئت علمی پژوهشگاه واقفاند که بنده تمام مطالبم را در کانال تلگرامی خویش منتشر میکنم. حتی مطالبی را که دیگران علیه بنده نوشتهاند، نیز در کانال خود بازنشر میکنم. تلاش آقای دکتر قبادی برای ارتباط بنده با آن مطالب و مصاحبهی بنده، صرفا فرار از مسئولیتپذیری و بسنده کردن موضوع به اتهامات کلی «تنشآفرینی و هنجارشکنی» است.
د) واکنش سراسیمه و به دنبال آن تهدیدهای مختلف به صورت مستقیم و غیرمستقیم، خود حاکی از فضای بستهای است که در آن هرگونه انتقادی بر مدیریت آقای دکتر قبادی هنجارشکنی تلقی میشود و فرد منتقد احتمالا مستحق اقدامات تهدیدآمیز و یا قطع پارهای از حقوق و مزایای گذشته میباشد.
بند3:
در خصوص هیئت محترم امنا پژوهشگاه ایشان عبارتی را مبنی بر «عدم شناخت» بنده و نیز به کار بردن تعابیر توهینآمیز در خصوص هیئت امنا را در نامهی خود آوردهاند که:
اولا اینجانب کاملا اعضای محترم هیئت امنا را میشناسم و اطلاع کامل دارم که ایشان افراد فرهیخته و شایستهای هستند. منظور بنده، مسئلهی مشارکت و آگاه بودن اعضای هیئت علمی پژوهشگاه در خصوص تصمیمهای مهم و سرنوشتسازی است که توسط نهادهای ذیربط اتخاذ میشود. ثانیا اتفاقا آقای قبادی و اعضای تیم مدیریتشان به مصوبههای هیئت امنا بیاعتنا هستند که به 2 نمونهی آن اشاره میکنم:
مصوبه هیأت امنا (1):
(به استناد بند ب ماده 20 قانون برنامه پنجم توسعه و در اجرای تبصره ماده 114 آیین نامه استخدامی اعضای هیات علمی، هیات امنا با انتصاب آقای دکتر سید محسن علوی پور عضو هیات علمی پیمانی پژوهشگاه به سمت سرپرست حوزه ریاست و روابط عمومی (پست سازمانی ستارهدار مصوب مندرج در تشکیلات تفصیلی پژوهشگاه) از تاریخ 12/11/1394 و تخصیص فوق العاده مدیریت به ایشان، مشروط به داشتن حداقل یک سال سابقه خدمت پیمانی (غیر مشروط و طرح سربازی) و ارائه مستندات لازم مبنی بر عدم امکان انتصاب عضو هیات علمی رسمی و تامین بار مالی مورد نیاز در سقف اعتبارات تخصیصی سالانه موافقت کرد. )
دو نکته در این مصوبه حائز اهمیت است. نخست این که یک سال از مدت استخدام پیمانی آقای علوی پور گذشته باشد و دیگر این که شخص صلاحیت داری در بین اعضای هیأت علمی رسمی وجود نداشته باشد. توجه به قسمت آخر مصوبه مبنی بر عدم امکان انتصاب عضو هیأت علمی رسمی نشان میدهد آقای دکتر قبادی بی اعتنا به مصوبه هیأت امناست. بنابراین کسی که به هیات امنا توهین کرده و مصوبه آنها را نادیده گرفته، آقای دکتر قبادی است نه بنده. بگذریم که در این مصوبه توهینی به اعضای هیـأت علمی رسمی پژوهشگاه هم دیده میشود که همگی آنها در برابر آقای دکتر علویپور نادیده گرفته شدهاند. افزون بر آن باید اشاره کرد که آقای دکتر علوی پور در مقطعی صرفا با یک قرارداد، ریاست حوزه ریاست را برعهده داشتند. نکته مهمی که آقای دکتر قبادی از آن تغافل میکند این است که هیئت رئیسه بزرگترین پژوهشگاه علوم انسانی باید متشکل از افراد مجرب و آکاه در حوزه علوم انسانی کشور باشند ولی آقای دکتر علوی پور در سال 1391 دکترا گرفته است و در سال 1392 در بالاترین حوزه مدیریت پژوهشگاه به مدت 8 سال است قرار گرفته است. اگر نام این کار رانت نیست شما بفرمایید چیست؟
مصوبه هیأت امنا (2):
(به استناد ماده 1 قانون احکام دائمی برنامههای توسعه کشور، بند ن ماده 7 قانون تشکیل هیئتهای امنای دانشگاهها و موسسات آموزش عالی و پژوهشی، و در اجرای تبصره 2 ماده 4 آییننامه استخدامی اعضای هیئت علمی و همچنین مصوبهی پنجمین جلسه از دوره هفتم هیئت ممیزه پژوهشگاه مورخ 13/12/1397 هیئـت امنا به صدور گواهی برجستگی علمی خاص آقای دکتر محمد امین شاهجویی به منظور معافیت از کبر سن برای ایشان در بدو استخدام به عنوان عضو هیئت علمی پیمانی پژوهشگاه موافقت نمود. همچنین با توجه به سن ایشان مقرر شد درخواست تبدیل وضعیت استخدامی ایشان، صرفا در صورت ارتقای رتبه علمی مورد بررسی قرار گیرد.)
این جانب شناختی از آقای شاهجویی ندارم. اما طبق این مصوبه عیان است ایشان در حالی که کبر سن دارند، متقاضی استخدام پیمانی در پژوهشگاه هستند. پرسشی که مطرح میشود این است که با وجود این همه جوان با استعداد، چرا باید به دنبال مصوبهی هیئت امنا برای جذب افراد سفارشی بود که چند گاهی پس از ورود به پژوهشگاه بازنشسته میشوند. پژوهشگاه در زمان تصدی ریاست آقای دکتر قبادی نمونههای متعددی از این موارد را تجربه کرده است (از جمله؛ آقای دکتر کریمیعلوی که بدون طی مراحل قانونی هم رئیس پژوهشکده شد و هم با این که دوتابعیتی بود معاون فرهنگی آقای دکتر قبادی شد و سرآخر هم مشاور ایشان شد و سپس بازنشسته شد! طی همه مراحل کمتر از 6 سال؟!!!). پرسش من این است آن افرادی را که به همین شیوه در پژوهشگاه استخدام کردید، در دوره استخدام در پژوهشگاه منشاء چه آثار پژوهشی ناب و منحصر به فردی شدند،که آن رویه همچنان ادامه دارد؟
بند 4:
در خصوص طرح اعتلا، تنها یک خواسته از آقای دکتر قبادی به عنوان یک عضو هیئت علمی پژوهشگاه دارم ـ که قطعا تقاضای بسیاری دیگر از اعضای هیئت علمی نیز است ـ و آن اینکه ایشان فهرستی ازطرحهای انجام شده و مبالغ هزینه شده برای این طرحها و نیز فهرست هزینههای اجرایی صرف شده را در سایت پژوهشگاه منتشر نمایند.
بند 5:
درخواست بعدی که میتواند یک درخواست عمومی باشد، این است که ایشان همچنین دلایل انتصاب رئیس و تیم اجرایی شورای متون ـ که اکثرا از خارج از پژوهشگاه هستند ـ میزان هزینهها و خروجیها و اعضای کارگروهها را منتشر کنند. نکته دیگر اینکه دلیل یا دلایل مشارکت بسیار محدود اعضای هیئت علمی پژوهشگاه در این طرح را نیز توضیح دهند.
بند 6:
انتظار این است که آقای دکتر قبادی روند جذب اعضای هیئت علمی جدید را به منظور شفافسازی چگونگی جذب، خصوصا در پژوهشکدههایی که روند جذب در آنها مبهم، سوگیرانه و بحث برانگیز بوده است را به صورت تفصیلی جهت اطلاع اعضای هیئت علمی پژوهشگاه که ذینفعان اصلی آن هستند، گزارش نمایند. به عنوان مثال ربط زبان عربی و مطالعات اجتماعی را برای افکار عمومی تشریح کنید لطفا!
بند 7:
همانگونه که آقای دکتر قبادی در نامهی منتشر شده در سایت پژوهشگاه به کرات گفتهاند، اصل اول در مدیریت در قرن بیست و یکم، شفاف بودن همهی حوزههای فعالیت است، انتظار میرود گزارشی از روند انتصابات در پژوهشگاه، ویژگیهای مدیران منصوب شده، میزان هزینهها و سهم آن از کل هزینههای پژوهشگاه را برای آگاهی اعضای هیئت علمی منتشر نمایند.
با احترام
سیدجواد میری»
ژوهشگاه پیش از هرچیز، باید پاسخگوی عملکرد خود در پذیرش آقای میری و سپس ارتقاء مرتبه علمی ایشان به درجه دانشیاری باشد. کسی که در رزومهاش کتابها و مقالاتی آمده که اصلا واقعیت خارجی مذارند. با وجودی که بیش از دو سال از انتشار مقاله «رزومههای خیالی» درباره رزومهسازی دروغین آقای میری در نشریه فرهنگ گذشته، پژوهشگاه (و البته شخص آقای میری) همچنان دریاره آن سکوت کرده اند. برای خواندن توضیحات درباره این رزومهسازی دکتر میری، جستوجو کنید.
با سلام وعرض ادب
متاسفانه در پژوهشگاه علوم انسانی تمامی مدیریت ها سلیقی شده و هر کسی را که دوست دارند بر سر پست می گذارند . بدون اینکه سابقه ای در پژوهشگاه داشته باشد . و حرفهای آقای دکتر میری تماما واقعیت دارد. واگر شخصی بخواهد اعتراضی بکند چنان تهدیدش میکنند و سر جایش می نشانند که نگو و نپرس.امیدواریم کسانی که در سالهای بعدی برای ریاست و مدیریتی در پژوهشگاه علوم انسانی انتخاب میکنند ، فردی از بدنه خود این سازمان (پژوهشگاه) باشد که آشنای کامل به تمامی اعضای هیئت علمی و غیر علمی داشته باشد، تا بتواند جلوی این بی عدالتی ها و شکستن حرمتها را از بین ببرد. نه اینکه بیرون از پژوهشگاه سفارش و انتخاب شده باشد.
از جمله نکات مهم طرح شده در متن آقای دکتر میری که به راحتی از آن گذر کرده اند، بحث شورای بررسی متون است. مجموعه ای متشکل از نزدیک به دوازده گروه از رشته های علوم انسانی که اغلب در اختیار اعضای خاص هیات علمی سایر دانشگاه هاست و پس از نزدیک به ۲۵ سال نه تنها دستاوردی نداشته، بلکه در جهت سانسور متون علوم انسانی، آزار و اذیت مولفان کتب درسی، تحمیل متون غیر علمی و پرونده سازی درباره محققان تلاش کرده است. سالها اعضای این گروه به پرونده سازی درباره مولفان کتابها پرداخته اند و میلیاردها تومان از بیت المال را به باد داده اند.باید یک حسابرسی دقیق درباره اقدامات این گروهها انجام شود و هزینه های سر به فلک کشیده و ریخت و پاشهای این شورا مشخص گردد.
از جمله نکات مهم طرح شده در متن آقای دکتر میری که به راحتی از آن گذر کرده اند، بحث شورای بررسی متون است. مجموعه ای متشکل از نزدیک به دوازده گروه از رشته های علوم انسانی که اغلب در اختیار اعضای خاص هیات علمی سایر دانشگاه هاست و پس از نزدیک به ۲۵ سال نه تنها دستاوردی نداشته، بلکه در جهت سانسور متون علوم انسانی، آزار و اذیت مولفان کتب درسی، تحمیل متون غیر علمی و پرونده سازی درباره محققان تلاش کرده است. سالها اعضای این گروه به پرونده سازی درباره مولفان کتابها پرداخته اند و میلیاردها تومان از بیت المال را به باد داده اند.باید یک حسابرسی دقیق درباره اقدامات این گروهها انجام شود و هزینه های سر به فلک کشیده و ریخت و پاشهای این شورا مشخص گردد.
باسلام و احترام
آقای دکتر سیدجواد میری از اساتید برجسته و صاحب سبک هستند به نظر می رسد مجموعه مدیران پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به صورت حرفه ای با ایشان تعامل نکرده اند که بحث های داخلی پژوهشگاه به بیرون درز کرده و باعث تنش بین ایشان و رئیس پژوهشگاه شده است لذا من مدیران پژوهشگاه را مقصر می دانم البته فقط تقصیر قبادی نیست همه باید پاسخگو باشند.
خاصیت اساتیدی مثل دکتر میری، پرسشگری است شما مدیران باید اجازه نمی دادید کا به اینجا بکشد.
بسمه تعالی
آقای دکتر میری از اساتید برجسته، صاحب سبک و جوان کشورمان می باشند در شرایطی اکثر اساتید به خاطر منافع شخصی از گفتن حقایق سرباز می زنند ایشان در خیلی از مسائل عمومی جامعه بی پرده و شجاعانه اظهارنظر می کنند در قضیه درگیری با مسئولان پژوهشگاه، یقینا اکثر مدیران پژوهشگاه مقصرند چونکه در کشورمان فرهنگ شده هر کس یک سمت و جایگاهی را به دست می آورد واقعا رفتار و کردارش عوض می شود انتقاد از عملکردش را همزاد با کفر می پندارند و به انحاء مختلف شروع به تهدید می کنند امیدوارم یکبار هم که شده مسئولان وزارت علوم ورود کرده و محافل علمی را مثل پادگان نکنند.
افرادی مثل دکتر میری کمتر یافت می شود چونکه در کشورمان دو رویی، دو زیستی، توهم مدیریتی و …. خیلی زیاد شده است و از افرادی مثل ایشان که شجاعانه و بی پروا واقعیت را می گویند نباید اینگونه در آماج حملات مغرضانه قرار بگیرند.
باتشکر