از تتلیتیها تا رائفیتیها
محمد توکلی، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی با عنوان «از تتلیتیها تا رائفیتیها» نوشت:
علیاکبر رائفیپور سخنرانی اصولگراست که چند سالیست به چهرهای شناخته شده تبدیل شده. البته طرفدارانش تمایلی به آن که اصولگرا خوانده شود ندارند و معتقدند او فراتر از دو گانهی «اصولگرا و اصلاحطلب» ایستاده و از موضع «انقلابی» منتقد این دو جریان است. موسسهای دارد و در حوزههای مختلف مشغول اظهارنظرهای عجیب و غریب است. امیرحسین مقصودلو هم خوانندهایست که در ابتدا موسیقیاش زیرزمینی بود، بعد مورد پسند برخی نهادهای قدرت قرار گرفت و تجربهی عجیب خواندن بر روی عرشهی ناو ارتش و از آن عجیبتر همنشینی با رئیس فعلی قوه قضاییه که آن زمان کاندیدای جریان انقلابی و اصولگرا بود را از سر گذراند و در نهایت هم از کشور خارج شد.
در نگاه نخست این دو چهرهی مشهور شباهتی با هم ندارند، یکی سخنران پر شور انقلابیست و دیگری خوانندهای رپ، یکی خود را نگاهبان مقدسات نشان میدهد و دیگری ابایی از اینکه به مقدسات مورد احترام مردم ایران هم توهین کند ندارد، یکی ظاهرا اهل سیاست است و دیگری ظاهرا فراری از سیاست و…
البته نباید از یاد برد که این دو با همهی تفاوتهایشان در ماجرای همنیشینی عجیب رئیسی و تتلو ظاهرا به هم نزدیک شدند و «استاد» در نامهای به «امیرحسین عزیز» نوشت: «…به حالت غبطه میخورم… معیار تشخیص حق از باطل گشتهای…»
اما به نظر میآید تشابه مهم این دو چهره که در دو دنیای متفاوت سیر میکنند در جذب نوجوانان و جوانان کمسنوسال است؛ قاعدتا هر یک، طیف و قشری از این گروه سنی را به خود جذب میکند اما باید گفت که در کمال تعجب این دو طیف مختلف تشابههای فراوانی با هم دارند، به ویژه هنگامی که به ابروی بالای چشم «استاد»شان و «امیر تتلو»شان اشاره کنی!
یک شباهت مهم رائفیتیها و تتلیتیها آن است که در برابر نقد سخنران / خواننده محبوبشان به سرعت از کوره در میروند و با ادبیاتی ناپسند به طرف مقابل حمله میکنند. نمونههایی از این ادبیات را در نظرات پر شمار طرفداران رائفیپور و تتلو در این دو خبر میبینید: [لینک] و [لینک]
ریشهی این تندخویی در برابر مخالف را باید در رابطهی مرید و مرادی پیدا کرد که میان امیر تتلو با تتلیتیها و علیاکبر رائفیپور با پامنبریهایش به وجود آمده است. اگر به این وجه موضوع توجه نشان دهیم، آنگاه دیگر مهم نیست که تعداد واقعی تتلیتیها و رائفیتیها کم است یا زیاد؛ زیرا این الگو به نسبت کمتر و کمرنگتری در رابطهی بسیاری از چهرهها در حوزههای مختلف با طرفدارانشان به وجود آمده است. حتی برخی از اهالی قدرت در حال تئوریزه کردن چنین رابطهای میان شهروندان و مسئولان ارشد کشور هستند؛ موضوعی حیرتانگیز که علاوه بر تناقض آشکار آن با تجربهی بشری در جهان و آرمانهای مردم در انقلاب ایران با توصیههای به جای مانده از بزرگان دین مبنی لزوم نقد حاکمان نیز در تضاد است.
اما خطرات چنین روابطی چیست؟
1ـ تعطیلی عقل؛ هنگامی که مرید و مرادی حاکم شود؛ «هر چه آن خسرو کند شیرین بُوَد» و اندیشیدین مریدان به درست یا غلط بودن مسیری که «مراد» راهنمایش است به کناری میرود.
2ـ حق مطلق انگاری؛ در چنین رابطهای تمامی حق در اختیار «مراد» است و مریدان علاوه بر اطاعت از آن حق مطلق وظیفهی مقابله با باطل (هر آن که جز آنچه «مراد» میاندیشد، بیندیشد) را هم بر عهده دارند.
3ـ حذف دیگران؛ گام نهاییِ و خطرناکترین موضوع در چنین روابطی اجرای پروژهی حذف دیگران است. هر «دیگری» که سخنی غیر از آنچه «مراد» میپسندد، بگوید باید از سوی مریدان حذف شود.
انتهای پیام
خب….که چی؟؟خودتان را به….گرفته اید یا دیگران را…..این روش ..روش تازه ای است؟؟؟؟دراین 42 سال مگر غیراز این بوده؟؟؟؟؟بهرحال اینها نیازند…نیازی حیاتی….اگر غیر این کنندوخدای ناکرده اگر اندکی فکری وذکری شروع شود …..خیابان را چه کنند؟؟؟؟؟؟
زیباکلامیتی ها را فراموش کرده اید. رو ی دست تتلیتی ها بلند شده اند.
تیتر مطلب رو که خوندم فکر کردم یه مطلب اغراق آمیزه اما وقتی خوندمش دیدم به غایت درست و عاری از هر اغراقی بود.
ونه
داد میزد ک با استاد عزیز مشکل داری تو خودت از عقل هیچ بهره ای نبردی و گرنه کاملا تابلو ک سخنان استاد رائفی عزیز همه با دلیل و منطق تتلو هم چقد گل بودی قبلنا ولی حالا چ دلگیری… بهرحال حق نداری ب کسانی ک دلسوز نظام و مردمن توهین کنی روحانی خونمونو تو شیشه کرده خدا ازش نگذرع
تموم شد؟ خیلی تاثیر گذار بود :”)