خرید تور نوروزی

علوی بروجردی: آیت‌الله سیستانی اعتبار و آبروی شیعه است

شفقنا نوشت: «آیت الله سید محمدجواد علوی بروجردی روز چهارشنبه در سخنان پیش از درس خارج فقه خود، مسائل اخیر درباره دیدار حضرت ایت الله سیستانی با نماینده ویژه سازمان ملل در عراق  را مورد اشاره قرار داد، که در بیانات ایشان آمده است: بنا بود  به روال چهار شنبه ها نکته اخلاقی از خطبه‌ی متقین وجود مقدس آقا امیرالمؤمنین (ع) عرض کنیم. اما قصه‌ای واقع شد در روزهای گذشته که لازم شد اینجا نکاتی عرض کنم. در بعضی از روزنامه‌ها و بعضی از ارباب مطبوعات مطلبی را نسبت به مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت‌الله العظمی آقای سیستانی ذکر کرده بودند. ایشان نماینده‌ی سازمان ملل متحد را در نجف به حضور پذیرفتند (که شرحش منعکس شد)….. این آقا هم حمله کرد به آقای سیستانی که شما تقاضای نظارت سازمان ملل بر انتخابات عراق کرده اید و این «رکون الی الظالم» است. استناد کرد به آیه شریفه « و لَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا » و ایشان را نصیحت کرد. و بعد هم گفت توهین به مردم عراق کردید. یعنی مردم عراق خودشان اینقدر رشید نیستند که سازمان ملل باید بیاید نظارت کند به کارشان؟ خب خودشان رأی می‌دهند. شما احترام به مردم عراق نگذاشتید. البته بعد ایشان رجوع کرد و عذرخواهی کرد. گفت ما فهمیدیم که شما این را نگفتید. شما به نماینده سازمان ملل گفتید که بیایید همکاری کنید با دولت عراق در برنامه‌ریزی برای انتخابات. این عیبی ندارد. معنایش این است که اگر اینطور نگفته بودید اشکال وارد بود!

این استاد برجسته درس خارج در ادامه یادآور شد: چند مطلب اینجا دارم در حاشیه. اولاً هیچ اشکالی ندارد از بزرگی انتقاد کردن. وجود مقدس حضرت امیرالمؤمنین در اوج مقام ولایت و امامت، خودش از مردم تعبیر می‌کند که من را محروم نکنید، بگویید و نصیحت کنید، النصیحه بحق أو قول بعدل. و یکی از حقوقی که در رساله حقوق امام سجاد (ع) می‌بینید. یکی از حقوقی که حاکم مسلمان به گردن مردم تحت حکومت خودش دارد، عبارت است از نصیحه أئمه المسلمین. حق حاکم است نه حق مردم و لطافتش به این است. حق حاکم است که مردم نصیحتش کنند اما نصیحت به حق و عدل. این مهم است. از نظر ما هیچ اشکالی ندارد. آدم مطلبی به ذهنش بیاید و به عدل و حق بگوید، نسبت به بالاترین مقام‌ها هم باشد. مقام از امیرالمؤمنین (ع) که بالاتر نمی‌شود. این مسئله نیست از نظر ما.

علوی بروجردی همچنین ادامه داد: مسئله‌ای دیگری که از نظر ما مهم است، این است که مرجعیت درست جا نیفتاده است. نمی‌دانیم مرجعیت یعنی چه؟ مرجعیت شیعه، معنایش این است که اولاً می‌گوییم مرجعیت شیعه،‌ مرجعیت ایران نیست. مرجعیت عراق نیست. ولو دائم از آقای سیستانی تعبیر می‌کنند مرجع عراق. مرجع،‌ مرجع شیعه است. عراق و ایران ندارد. نجف و قم ندارد. مرجع اینجا نشسته است، اما مرجعیت برای شیعه دارد. آنجا نشسته، مرجعیت برای شیعه دارد. کما این که وقتی ما می‌گوییم حوزه علمیه قم، منظور حوزه شیعه است. فقط حوزه ایران نیست. حوزه علمیه نجف، حوزه شیعه است، فقط حوزه عراق نیست. مرجعیت شیعه وظیفه دارد که منافع تمام افراد شیعه را در گوشه و کنار دنیا حفظ کند، همه جای دنیا. و امروز همه جای دنیا شیعه رفته و سکونت کرده با این مهاجرت‌ها. از شمالی‌ترین شهر در نروژ و سیبری تا جنوبی‌ترین شهر در استرالیا و نیوزلند، آنجا شیعه ساکن است. استفتاء می‌کنند از ما که اینجا شب ما یک ساعت و نیم است. اینجا روز ما دو ساعت است روزه چطور بگیریم؟ نماز چطور بخوانیم؟ سؤال می‌پرسند و …

استاد حوزه علمیه تصریح کرد: مرجع وظیفه دارد از منافع شیعه هر کجای دنیا که هستند از حقوق شیعه هر کجای دنیا که هستند حفاظت کند. ایران و عراق و … ندارد. عرب و عجم و انگلیس و آمریکا ندارد. هر کجا که هستند. باید از این منافع حفاظت کنند. در مقام این حفاظت از این منافع، طبعاً ارتباطاتی باید باشد. یعنی افراد می‌آیند خدمت مرجع، مقامات باشند، مقامات بین‌المللی باشند، مقامات سیاسی از کشورهای مسلمان باشند، از کشورهای غیرمسلمان باشند. بلکه گاهی از اوقات نیاز هست که این مرجع احضار کند بعضی از مقامات را، برای اینکه اختلافات بین کشورهای اسلامی را رفع کند. مشکلی را حل کند. حتی گاهی از اوقات اتفاق می‌افتد که کسی که اصلا مسلمان هم نیست در یک وادی دیگری است، ما احتیاج پیدا می‌کنیم با او تماس بگیریم، برای اینکه منافع شیعه حفظ شود. شاید این را همه ندانید. در میانمار( برمه) وقتی آنجا بودایی‌ها شروع کردن به مسلمان‌کشی و وضعیتی که هنوز هم ادامه دارد. سیل مهاجران به بنگلادش ریختند. ما در برمه شیعه داریم. مسلمان که آنجا هست شیعه هم هست. طلبه هم داریم در قم از میانمار. ما آنجا نامه نوشتیم به دالایی لاما رهبر بودایی‌ها. از او خواستیم شما از شأن‌تان، مقام‌تان استفاده کنید. اینجا این کشتار اتفاق افتاده است. به سران میانمار تذکر بدهید، ورود کنید و دخالت کنید. ایشان جواب بسیار مؤدبانه و محترمانه‌ای دادند که من کارهایی کرده بودم و به دنبال نامه شما کارهایی انجام دادیم. لیست کرده بود که این اقدامات را ما انجام دادیم. این رکون الی الظالم است؟ ما سراغ ظالمین رفتیم؟ نه. هر شخصیتی در هر کشوری وقتی منافع شیعه اقتضا می‌کند، مرجع وظیفه دارد آن مقامات را بپذیرد.  یا احضار کند یا پیغام بدهد یا نامه بنویسد. شما نامه‌هایی که مرحوم آخوند خراسانی به بعضی سران اروپا آن زمان نوشتند ملاحظه کنید، عملکرد بزرگان شیعه ما در طول زمان اینطور بوده است.

او با توضیحاتی درباره سازمان ملل تاکید کرد: اما سازمان ملل یک سازمان بین‌المللی است. این سازمان ملل خود ما ایران هم عضو آن هستیم. این سازمان تشکیل شده برای اینکه ارتباطات بین دولت‌ها را تنظیم کند. سازمان وسیعی هم هست. خود ما به رسمیت شناختیم. ما در اینجا آمدیم سازمان ملل را ظالم قطعی گرفتیم. سازمان ملل مثل هر نهاد بین‌المللی دیگر تحت تأثیر قدرت‌های بزرگ واقع می‌شود. این هست. اما چون تحت تأثیر قدرت‌های مختلف هست ما از این سازمان ملل که یک نهاد بین‌المللی برای حفظ حقوق انسان‌ها است بهره‌برداری نکنیم؟ استفاده نکنیم؟ این یک امر معمول است در کشورها.

آیت الله علوی بروجردی در بخشی دیگر از سخنان خود افزود: چرا ما اینطور حرف می‌زنیم؟ عیبی ندارد انتقاد کنیم، نصیحت کنیم، اما نصیحت به حق و کلام به عدل بگوئیم، نه کلام به باطل، نه کلام به ناحق بگوئیم. آقای سیستانی این وظیفه را برای خودش دیده است، در عراقی که امروز تحت لوای مرجعیت ایشان، بعد از صدام به این صورت شکل گرفته است، یکی از اسباب کار نجات عراق از این وضعیت موجود، این است که یک انتخاباتی صحیح در آنجا صورت گیرد. مردم نمایندگان خودشان را انتخاب کنند. ایشان از سازمان ملل همکاری خواسته، دخالت نخواسته است. این کار خلافی نبوده است که ما از اینجا تو روزنامه، ایشان را نصیحت کنیم که شما آیه قرآن را یادت رفته است و بگویید «ولا ترکنوا الی الذین ظلموا»، یعنی چرا رکون به ظالم کردید؟ این رکون به ظالم است؟ ……

او همچنین گفت: ما به جای این حرف‌ها، از آقای سیستانی یاد بگیریم و بیاموزیم. من نسبت به مرحوم آیت‌الله العظمی آقای خویی این جمله را مکرر گفته‌ام. ما نشستیم بد گفتیم و قدرش را ندانستیم. آن مرجعی که در عراق نشسته بود،‌ عراقی که داشت با ایران می‌جنگید. یک کلمه آن حکومت صدام که حکومت سبوعی بود، نتوانست از این مرد علیه ایران بگیرد، نوشته‌ای بگیرد. این هنر و مجاهدت نیست؟ آقای خویی در آن شرایط بحرانی و عجیب و غریب که سعی می‌کردند، اسبابی فراهم کنند که آقای خویی را فراری‌ بدهند از عراق. از نجف بیرونش کنند. ایستاد و استقامت کرد. فرزندان و عزیزانش کشته شدند. اساتید نجف را یکی یکی کشتند، تبعید کردند، بیرون کردند. اما ایشان حوزه را حفظ کرد. که امروز این ریشه بماند و نجات دهنده شود در عراق. این کم کاری است؟ این مجاهده نیست؟

علوی بروجردی در ادامه یادآور شد: از آقای سیستانی بیاموزیم، همانطوری که حقوق شیعه را در عراق دارد حفظ می‌کند بعد از صدام، میان این احزاب عجیب. به همان اندازه این آقای سیستانی مرجع شیعه، حافظ خون مسیحیان در عراق شد. حمایت کرد از ایزدی‌ها در عراق، که آنها را به قتل نرسانند. این مرجعیت شیعه است. ما این‌ها را بیاموزیم. مانند یک پدر بالای سر عراق ایستاد….. این هنر است. کار کند، با نظارت کار کند. کار کند وسیع، اساسی و عمیق کار کند. همه را ببیند. مسیحی و مسلمان و ایزدی و غیر ایزدی، سنی و شیعه ندارد. آن تعبیراتی که نسبت به سنی‌های عراق داشتند. این مرجعیت شیعه است که به اهل سنت یادآور شود که شما لازم نیست حفظ حقوق خودتان را پیش عربستان و وهابیت جستجو کنید. ما حافظ حقوق شما هستیم. ما حاضر نیستیم حق شما از بین برود. این وظیفه مرجعیت است. مرجعیت باید این کار را کند. مرجعیت اساس کارش حفاظت از منافع شیعه است و مرحوم آقای خویی و مراجع بزرگ ما همه اینطور بودند. خیلی پسندیدم تعبیری را که دیدم در بیانیه اساتید محترم حوزه علمیه قم آمده که مرجعیت آیت‌الله سیستانی امتداد آن خط اصیل مرجعیت شیعه است و همینطور است. آقای سیستانی امروز اعتبار و آبرو برای شیعه است. نشکنیم این سرمایه‌ها را. این سرمایه‌ها را از بین نبریم، اعتبار ما است. حتی شخصیت‌های بزرگ بین‌المللی نسبت به ایشان اظهار خضوع می‌کنند و نسبت به روش ایشان. این مهم است. ما می‌خواهیم شیعه را در دنیا حفظ کنیم. فقط با جنگیدن که شیعه حفظ نمی‌شود. این سیاست ‌ورزی‌ها، این روشی که ایشان دارد در تعامل با همه گروه‌ها و این تعامل حتی با شخصیت‌های سیاسی و بین‌المللی در هر سطحی که باشد، مرجع شیعه وظیفه دارد منافع شیعه را هر کجای دنیا حفظ کند. این منافع اقتضا می کند و باید این کار را کند. صحبت از تعارف نیست.

آیت الله علوی بروجردی خاطرنشان ساخت: ما گرفتار یک مشکلی هستیم و این مشکل جدید نیست. ما از بی‌تدبیری در شیعه خیلی رنج بردیم. از روز اول از ۱۴۰۰ سال پیش تا حالا. از بعد از پیغمبر (ص)، زمان پیغمبر (ص)، بعد از پیغمبر (ص)، اصحاب امیر المومنین (ع) در آن روزگار. آنچه که بر فاطمه زهرا(س) گذشته. بعضی کسانی می‌توانستند کار کنند و نکردند. حرف زدند، اما به موقع حرف نزدند. دوران امیرالمؤمنین (ع)، پنج سال فرصت گیرمان آمد. حکومت عدل  را با سه جنگ خانمان‌سوز مشغول کردند و بعد آن کسانی که پیش پیغمبر (ص) بودند و گاهی حرف‌هایی که می‌زنند آنجا، معلوم می‌شود که اصلا تو باغ نبودند. اینها فرصت‌هایی از دست رفته است. ما عاشورا منبر می‌رویم برای مردم صحبت می‌کنیم.  جناب سلیمان بن صرد خضایی، تو که جلو آمدی جان دادی، خون دادی، هزاران نفر هم در کنار تو کشته شدند، اما چرا به موقع جلو نیامدی؟ چرا زمانی که مسلم بن عقیل سراغت آمد، چرا وقتی هانی بن عروه را گرفتند، جلو نیامدی؟ چرا نیامدی؟ وقتی امام حسین (ع) را در کربلا کشتند، تازه به فکر افتادی این امام مظلومانه کشته شده؟ واقفیه، اصحاب امام صادق (ع) بودند. اصحاب امام کاظم (ع) بودند. خواص امام کاظم (ع) بودند. چرا واقفیه پیدا شد؟ سنی‌ها درست کردند؟ خلیفه درست کرد؟ خودمان بودیم و بی‌تدبیری خودمان. امام را تضعیف کردیم. امام باقر (ع) و امام صادق (ع) وظیفه خودشان را تشخیص می‌دهند که الان وقت آن است که این علوم اساسی را عرضه کنیم؛ روایات و درس و بحث. اما آنجا بزرگانی بودند که در طریق امام نبودند. نظیر زید بن علی بن حسین،‌ یحیی بن زید،‌ این آقایان می‌خواهند قیام کنند. اگر این قیام لازم بود امام باقر (ع) نمی توانست قیام کند؟. امام صادق (ع) نمی‌توانست قیام کند؟ زمان حضرت رضا (ع) در آن شرایط کسانی قیام کردند. از نظر زیدیه، امام کسی است که قائم به سیف باشد و اگر قائم به سیف نباشد، امام نیست. با این استدلال پس  امام سجاد (ع) را چطور پذیرفتند؟ چون به هر حال ناچارند که بپذیرند؟ بایدچون پدر جناب زید است! ما برایشان طلب مغفرت می‌کنیم. این‌ها از سادات و بزرگان ما هستند. راه اشتباه و راه بی‌تدبیری بوده است. ائمه علیهم السلام را تضعیف کردند، با این قیام‌ها و حرکت‌ها. این‌ها واقعیت‌های تاریخ است.

می‌خواهم بگویم این بی‌تدبیری‌ها در کار ما ادامه داشته. ما در مملکت مشروطیت داشتیم. این که شخصیتی مثل آخوند خراسانی در رأس باشد،‌ قانون اساسی که زیر نظر آنها نوشته شود. به تعبیر مرحوم آقای بروجردی که تعبیر می‌کردند قانون اساسی آخوند. من شنیدم مرحوم آقای  سید ابوالحسن هم این تعبیر را می‌کردند؛ قانون اساسی مرحوم آخوند. اما این مشروطیت را چطور به باد دادیم؟ آن حرکت عظیمی که مصر از آن تأثیر گرفت. کشورهای اطرافمان تأثیر گرفتند. خودمان نتوانستیم بهره‌برداری کنیم. و امروز سعی کنیم این بی‌تدبیری‌ها را جبران کنیم. کی می‌خواهیم سر عقل بیاییم؟ تدبیر به کار بگیریم. بعد از ۱۴۰۰ سال یک مرجعی (امام خمینی) از قم سرپا شد، یک نهضت سر پا کرد، در مقابل همه قدرت‌ها در دنیا ایستاد. شما زمان گذشته یادتان نیست. ما دیدیم آن زمان را. اینکه عده ای نشستند حسرت گذشته را می‌خورند! ما آن زمان  را دیدیم، چوبشان را خورده ایم و می‌دانیم چه بودند. بعد، از حوزه قم و شیعه، یک مرجع تقلید بلند شد به نام شیعه، به نام علی بن ابی‌طالب (ع)، یک نظام، یک حکومتی ایجاد کرد یک فرصت طلایی بعد از ۱۴۰۰ سال. بعد از آن که ۱۴۰۰ سال حبس، حصر، قتل‌عام، فحش، محرومیت، داشتیم. مگر نداشتیم در طول تاریخمان؟ سپس بعد از ۱۴۰۰ سال حکومتی از خودمان پیدا کردیم و فرصتی پیدا شد که عدل علی (ع) را در عمل به این دنیا نشان دهیم. فرصتی شد که ما نهج‌البلاغه مجسم بشویم برای دنیا. فرصتی شد که تمام آن حقوق از دست رفته‌ای از انسان‌ها،‌ ظلم‌هایی که بر انسان‌ها شده بود، ما بیاییم در اینجا این احقاق حق کنیم. ۴۰ سال هم فرصت داشتیم.

یک سوال دارم، چقدر از این فرصت استفاده کردیم؟ چقدر در بهره‌برداری از این فرصت‌ها تدبیر داشتیم؟ امروز که به اینجا رسیدیم این مردم ما، نسبت به عدل علی (ع)  و این تعالیم چطور فکر می‌کنند با دیدن ما و روش ما و کارهای ما؟ ما از بی‌تدبیری‌های گذشته درس بگیریم. امروز باید تدبیر به خرج داد. مرجع شاخصی که آن راه اصیل مرجعیت را در پیش گرفته،‌ نه تنها عراق را حفظ کرده است. من اطلاع دارم فعالیت‌های ایشان در بلادهای دیگر دنیا در حفظ حقوق شیعه در چه حدی جاری است. تدبیر این است که از او بیاموزیم و یاد بگیریم. این تدبیر نیست ما بایستیم در مقابلش؟ انتقاد کردن مشکلی ندارد. اما بگوئیم شما خلاف آیه قران ( رکون الی الظالمین) کردید؟ مردم عراق را نادیده گرفتید؟ چه کسی به مردم عراق بیشتر از آقای سیستانی بها داد؟ کدام رکون الی الظالم؟ هر نهاد بین‌المللی سراغش رفتیم رکون الی الظالم است؟ پس ما خودمان هم الان رکون الی الظالم داریم در موارد متعدد. این توجه شود که در کلاممان دقت کنیم. حرف‌هایی که می‌خواهیم بزنیم. داد زدن و هوچی کردن کاری ندارد. حرف حسابی بزنیم به خصوص در حوزه مطبوعات. حوزه مطبوعات جایی است که با افکار عمومی سرو کار دارد. اقراء به جهل نداشته باشیم در بین مردم. منفعت‌طلبی سیاسی نداشته باشیم. شما اینکه تا حالا بسیاری زدید افراد را …. حالا نوبت به آقای سیستانی و مرجعیت رسیده؟ در مراجع هم بیاییم همینطور عمل کنیم؟

آیت الله علوی بروجردی سخنان خود را این گونه به پایان رساند: عذر می‌خواهم. روزهایی بود که این در دل من مانده بود که لازم بود حمایت کنیم از این شخصیت عظیم‌القدر. ببینید خدا زد گردن آمریکا بیاید صدام را کنار بزند. آمریکا چقدر بودجه خرج کرد صدام را بزند کنار. حالا که آن را کنار زد، آمریکا می‌خواست کل عراق، منافعش، نفتش، بساطش را در چنگ خودش بگیرد. در این روزگار بعد از صدام، با  وجودی مثل آمریکا، چه کسی هویت و استقلال عراق را تا به امروز با یک سیاست‌ورزی عاقلانه،‌ حاکم بر تمام فضاهای سیاسی عراق،‌ بدون اینکه خودش را آلوده کند به این تفکرات افراطی یا سیاسی زیرمجموعه‌ها، از آن بالا با نظارت و پدری، این هویت را برای عراق حفظ کرده؟ چه کسی این استقلال را حفظ کرده؟ این چیزی است که ما باید به آن ببالیم. این‌ها سرمایه‌های ما هستند. ما ازشان بیاموزیم، نه اینکه بشینیم تخریب‌شان کنیم. تا اکنون این همه تخریب کردیم، چه دستمان آمده؟ خیر، یاد بگیریم و بیاموزیم. عذر می‌خواهم که امروز هم اطاله دادم اما شاعر می‌گوید که

در محفل خود ره ندهید همچون منی را          که افسرده دل افسرده کند انجمنی را

گاهی اوقات دل به درد می‌آید و انسان ناچار است که درد را در میان بگذارد و اظهار کند. در حوزه ما هم باید طوری باشد که در سکوت نباشیم همه. گاهی از اوقات صدا داشته باشیم در مقابل ناعدالتی‌ها و ناحق‌ها. صدایی بلند باشد.

یادآور می شود این متن برای انتشار رسانه ای ویرایش شده است.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا