خرید تور تابستان

علم‌الهدی: جریان صلح امام حسن دموکراتیک نبود!

حجت‌الاسلام احمد علم‌الهدی، امام جمعه مشهد با اشاره به اظهارنظر اخیر رئیس‌جمهور روحانی درباره‌ی صلح امام حسن (ع) می‌گوید: برای این که یک شاهد دینی برای خود پیدا کنید، بیایید تاریخ اسلام را تحریف کنید، بگویید «امام حسن (علیه السلام) وقتی یک عده از اصحابش گفتند جنگ با معاویه را ادامه بده، امام حسن (علیه السلام) گفت شما اقلیتید، اکثریت می‌گویند صلح!»، کجای تاریخ و جریان زندگی امام حسن (علیه السلام) چنین چیزی نوشته شده؟ اصلأ جریان صلح امام حسن (علیه السلام) نظرخواهی از مردم نشده، یک جریان دموکراتیک مردمی نبوده.‌ خواص در زمان امام حسن (علیه السلام)، آنانی که خودشان را همه‌کاره دین و نظام دینی می‌گرفتند، به امام حسن (علیه السلام) خیانت کردند، این‌ها از معاویه پول گرفتند، بدره‌های زر گرفتند، هم فرمانده و هم لشکریانشان، 80 هزار نفر از لشکر 100 هزار نفره امام حسن(علیه السلام)، یک شبه به خاطر پول به معاویه پیوستند، خواص خیانت کردند و امام حسن (علیه السلام) را مجبور به متارکه جنگ کردند، پای مردم وسط نبود، دموکراتیک مردمی نبود که بگوییم مردم صلح خواستند.

به گزارش جماران؛ به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی امام جمعه مشهد، حجت الاسلام و المسلمین علم‌الهدی در سی‌وسومین هفته برگزار نشدن نماز جمعه در مشهد مقدس، مطالبی در مورد رحلت پیامبر اکرم (صلوات‌الله علیه)، غم آینده امت و تحریف جریان اصیل اسلام، مظلومیت امام حسن مجتبی (علیه السلام)، تحریف تاریخ اسلام در دوران معاصر و تطبیق ناتوانی‌های مدیریتی با تحریف تاریخ را در قالب «خطبه مجازی» جمعه 25 مهرماه در حرم امام رضا (علیه‌السلام) بیان کردند که در ادامه می‌خوانید:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

الحمدالله، اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمد عبده و رسوله و اشهد ان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) (علیه‌السلام) علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین هم حجج الله علی الخلق اجمعین.

اللهم صل وسلم علی عبدک و حبیبک و رسولک محمد سیدالاولین و الآخرین و علی عترته الهداة المعصومین سیما علی امام المنتظر المهدی روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه.

عبادالله، اوصیکم و نفسی باتقوالله

همه شما برادران، خواهران و خودم را به تقوای الهی سفارش می‌کنم.

سالروز رحلت جانگداز نبی مکرم اسلام و شهادت مظلومانه سبط اکبر آن حضرت، امام مجتبی (علیه السلام) را محضر همه شما عزیزان، بینندگان محترم و شنوندگان معظم تسلیت عرض می‌کنم.

امیدوارم در روزهای آخر ماه صفر که پایان 2 ماه عرض ارادت به ساحت ولایتمدار پیغمبر اکرم و اهل بیت آن حضرت هست، اجر و مزد کامل دو ماه عزاداری را از محضر با کفایت صدیقه اطهر علیها سلام دریافت کنیم؛ امروز روزی است که امت اسلام یتیم شد و پدر عزیزی را جهان اسلام از دست داد، پیغمبری که در عرصه هدایت و ارشاد و تربیت امت، رنج‌های فوق‌العاده‌ای تحمل کرد، مسئله‌ای که برای امروز باید مورد توجه ما قرار بگیرد، جریان آخرین لحظات پیغمبر اکرم (صل‌الله علیه وآله وسلم) است.

وجود مقدس مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام)، تنها کسی که تا آخرین نفس در محضر رسول الله بودند، نقل می‌کنند که آخرین جملاتی که پیغمبر اکرم بیان می‌فرمودند این بود که فرمودند «اغتم الامتی»، تمام غم و مصیبت من در آخرین لحظات جان دادن، امت من هستند؛ مسئله غم پیغمبر برای امت، تفسیرهای متنوعی دارد، در یک تفسیر سطحی گفته می‌شود غصه پیغمبر نسبت به گنه‌کاران امت بوده است که مثلأ سرنوشت آنان در آخرت چه می‌شود.

نگرانی پیامبر از آینده امت اسلام

برادران و خواهران، این نکته را باید بدانیم که تمام مبانی و اصولی که ما نسبت به پیغمبر اکرم و ائمه معصومین معتقدیم، مجموعه این اصول، اعتقاد و باورمندی خود آنان بوده است چون این اصول از خود آنان به ما رسیده، یکی از اصولی که ما نسبت به پیغمبر و ائمه معصومین معتقد هستیم، اصل شفاعت است، پیغمبر اکرم به تمام این مقام و مرتبه شفاعت و تمام حوزه و محدودیت اختیار و قدرت شفاعت خودشان که مورد اذن پروردگار قرار گرفته است، معتقد بودند؛ وقتی رسول‌الله این اختیار گسترده خدادادی را در مرحله شفاعت گنه‌کاران امت در صحنه محشر برای خودشان عقیده داشتند و مورد باور نبی مکرم اسلام بود، معنا ندارد پیغمبر برای گنه‌کاران امت در قیامت غصه بخورند با این که خود پیغمبر قدرت شفاعت دارند و با شفاعت آنان، طبیعی است که شفا پیدا می‌کنند و آن بخش از امت که به ظاهر جزو امت پیغمبر به حساب می‌آیند و در خط شفاعت پیغمبر قرار نمی‌گیرند، در حقیقت عناصر و عواملی هستند که پیغمبر اکرم نسبت به آنان نه مسؤولیت دارد و نه علاقه که در لحظات آخر عمر بگوید «اغتم الامتی» و مقصود، آن دسته از گنه‌کاران امت باشد که از حوزه شفاعت رسول‌الله خارج شده‌اند.

پس باید برای این جمله پیغمبر در یک تحلیل جدی‌تری فکر کنیم، این که پیغمبر فرمودند من برای امتم غمگین هستم، مربوط به تجربه‌ای بود که رسول‌الله نسبت به امت‌های گذشته داشتند و یا مربوط به اخبار غیبیه بوده است که وجود مقدس پیغمبر اکرم نسبت به سرنوشت امت در همین عرصه زندگانی این جهانی در آینده داشتند.

تجربه پیغمبر نسبت به امت‌های سلف این بود که امت‌ها بعد از این که جریان وحی و نبوت از آنان قطع شد، دین را تحریف کردند و با تحریف دین از خط شریعتی که خداوند به وسیله پیغمبرشان فرستادند، منحرف شدن، این تحریفی که به دست امت‌های سلف نسبت به دین صورت گرفت و انحرافی که در سرنوشت امت‌های سلف به وجود آمد، طبیعی بود که پیغمبر اکرم را نسبت به سرنوشت این امت و ابتلای آنان به این مشکل، به غصه بیندازد و رسول‌الله غمگین بشود مخصوصأ نسبت به اخباری که از طریق غیب و جبرئیل به پیغمبر اکرم نسبت به آینده امت رسیده بود، این نکته، نکته غم پیغمبر است.

اجرای جریان اجتماعی دینی به دست امت است

خداوند متعال برای این که دین پیغمبر را نسبت به تحریف اصل دین حفظ کند، تضمینی به پیغمبر داده بود، فرموده بود «إِنَّا نَحْنُ نـزلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» به همان میزانی که این قرآن را ما نازل کردیم و در نزول قرآن بر تو پیغمبر غیر از ما، دیگری نقش نداشته است، قران را حفظ می‌کنیم و نمی‌گذاریم مثل تورات و انجیل در دسترس تحریف جریان امت منحرف قرار بگیرد.

این مسئله به‌وسیله خدا تضمین شد که اصل دین دچار تحریف نمی‌شود اما اجرای دین، سرنوشت دین، جریان اجتماعی و شخصیت خارجی و بیرونی دین که در جامعه باید ارزش‌های دین حاکم بشود، دیگر مصونیت بخشی از طرف خدا ندارد، به دست امت است و در تحریف جریان و اجرای دین، ممکن است امت دچار انحراف بشوند لذا آخرین جمله پیغمبر اکرم این بود که «من غم امتم را دارم».

پیغمبر اکرم دفن نشده بود و بدن پیغمبر روی زمین بود، اولین نقطه تحریف و انحراف رخ داد، رهبری از خط امامت که خط تداوم وحی بود، منحرف شد و رهبری امت در جریان غیر تداوم وحی قرار گرفت، از اینجا تحریف و انحراف دنبال سر هم می آمد، در مقاطع مختلف در موقعیت‌های گوناگون و در مقابل این تحریف و انحرافی که امت گرفتار شده بود، تنها جریانی که مقابله می‌کرد و در مقابل این تحریف و انحراف می‌ایستاد، جریان عترت و اهل بیت پیغمبر بودند و در حقیقت رسول‌الله، آن مظلومیت که عزیزانش از نظر تقابل با انحراف دین و تحریف سرنوشت امت انجام می‌دادند، یادآوری آن مظلومیت‌ها در لحظات آخر برای پیغمبر دلخراش بود.

شهادت مظلومانه امام حسن (علیه السلام)

برادران و خواهران، از امروزی که رسول‌الله جان به جان آفرین تسلیم کرد، امت نسبت به پیغمبر اکرم داغدار شد، 42 سال بیشتر نگذشت، کنار خانه همین پیغمبر و در کنار قبر رسول‌الله، جنازه مسموم عزیزترین عزیزانش، سبط اکبرش، هدف تیرهای زهرآلود قرار گرفت.

42 سال از داغ امروز پیامبر گذشت، جنازه امام حسن (علیه السلام) امروز کنار در خانه پیغمبر هدف تیر قرار گرفت، وقتی این جنازه را منتقل کردند به بقیع، آمدند بدن را از میان تابوت دربیاورند، دیدند هفت چوبه تیر بر بدن مسموم نازنین امام مجتبی (علیه السلام) جا گرفته است، ای خدا امام حسن (علیه السلام) همه گونه مظلومیت را در زندگی خودش معاینه کرده بود، مواقعی که به مسجد می‌آمد، خطیب بالای منبر به بابایش علی (علیه السلام) دشنام می‌داد.

در کوچه و بازار می‌آمد، دوست و دشمن یا «مذل المؤمنین خطابش می‌کردند، در خانه هم سرش را کنار سر قاتلش می‌گذاشت، فقط تنها چیزی که در مسئله مظلومیت امام مجتبی (علیه السلام) نقش نداشت، این بود که شهادت حضرت در یک میدان نبرد مسلحانه صورت نگرفت، لحظه شهادت اسلحه و تیر و نیزه بر بدن نازنین امام حسن (علیه السلام) وارد نشد، آنطوری که بدن پاره پاره حسین مظلوم در سرزمین کربلا قطعه قطعه شد که انگار باید این مظلومیت و مصیبت نیز بر امام مجتبی (علیه السلام) وارد می شد، هفت چوبه تیر بر بدن مسموم امام حسن (علیه السلام) وارد شد.

وقتی خواستند این بدن را از میان تابوت دربیاورند و مشاهده کردند با این هفت چوبه تیر، بدن انگار به تابوت دوخته شده، جوانان بنی‌هاشم جلو آمدند، آقا سیدالشهدا را به یک طرف بردند آخر برادر طاقت ندارد هفت چوبه تیر آن هم بر بدن مسموم برادر مشاهده کند، توجه به این مظلومیت برای پیغمبر در لحظه مرگ، جانکاه بود، این لحظات آخر رسول‌الله، سیدالشهدا در حالی که یک آقازاده 6 ساله بود، آمد دید پدر دکمه‌های پیراهن پیغمبر را باز کرده، لحظه آخر جدش رسول‌الله است، امام حسین  (علیه السلام) خودش را روی سینه پیغمبر انداخت، صورتش را روی سینه پیغمبر گذاشت، وضعی به وجود آورد که این وضع، سوژه یک مصیبت برای مظلومیت حسینش شد.

از این قضیه 50 سال بیشتر نگذشت، همین بدن پاره پاره روی خاک افتاده بود، خواهرش  زینب آمد، یادآور این لحظه شد، لحظه‌ای که سر برادر روی سینه پیغمبر است با آن لحظه‌ای که بدن پاره پاره و چاک چاک برادر روی زمین قرار گرفته، فریاد زد آیا تو حسین منی؟ «ای پاره پاره پیکر، آیا تویی حسینم؟ ای سر بریده از تن، آیا تویی حسینم؟» فریاد زد « یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المصطفیٰ. وَ یَومٌ عَلیٰ وَجهِ الثَّریٰ»، برادر، یک روزی روی سینه پیغمبر قرار گرفتی، امروز روی زمین با بدن پاره پاره واقع شدی.

در آن لحظات آخر، نقل شده از وجود مقدس امیرالمؤمنین (علیه السلام) که حضرت فرمودند آخرین زمزمه‌ای که بر لبان پیغمبر بود در حالی که حسین 6 ساله خودش را روی سینه پیغمبر انداخته بود، این بود «ای یزید من با تو چه کردم؟ ای  یزید چرا اینقدر مرا آزار می‌دهی» انگار آن لحظه پیغمبر اکرم با آن چشم و دید وحی مشاهده کرد زمانی که سر بریده حسینش در میان تشت زر زیر چوب خیزران یزید قرار بگیرد.

جریان تحریف اسلام در صدر اسلام خلاصه نمی‌شود

پیغمبر (صلوات‌الله علیه) برای این تحریف و انحرافی که نتیجه‌اش برای مقابله عزیزانش در مقابل این انحراف، به مظلومیت آنان منتهی شد، برای این فرمود «اغتم الامتی»؛ معمولأ این مسائل را تا جریان تاریخ صدر اسلام خلاصه می‌کنند و تنها در همان زمان خیال می‌کنند بوده، غصه‌اش برای مظلومیت زهرا (سلام‌الله علیها)، امام حسین (علیه السلام)، امام حسین (علیه السلام) و عترت بود، نه، این تنها غم پیغمبر نبود، بخشی از غم رسول الله بود، این که فرمود «اغتم الامتی» برای امتم غمگین هستم، برای پهنه زندگی امت در همه زمان‌ها بود.

مشکل تحریف در سرنوشت امت تنها به آن زمان اختصاص نداشت، مشکل انحراف بر اثر تحریف در سرنوشت امت، مشکلی است که در پهنه تاریخ تا به امروز ادامه داشته است، یعنی هر جریانی در امت اسلام در رأس قدرت قرار گرفت، منافع و تداوم قدرت سیاسی خودش را با تحریفی در سرنوشت و اجرای اسلام تطبیق کرد، این مشکل مخصوص دوران یزید، معاویه، بنی‌امیه و بنی‌عباس در صدرا اسلام نبود، متأسفانه الان هم همین مشکل وجود دارد.

ناتوانی خودشان را با تحریفی در تاریخ اسلام تطبیق می‌کنند

یعنی همین الان هم مردم رفتند سینه‌شان را مقابل گلوله داغ گرفتند، بچه‌هایشان را به قربانی پیغمبر فرستادند، یک نظام ولایی تشکیل دادند که کم کم جریان حاکمیت اسلام به آن تداوم وحی و جریان وحی که خط امامت بود منتقل بشود، با این کیفیت، می‌بینیم یک عده جریان‌های فرصت‌طلب و قدرت‌یاب در همین عرصه بر اثر این‌که یک روزی به یک فرصتی می‌رسند و قدرتی را به دست می‌گیرند، در شرایط تداوم قدرت و قدرت‌مداری خودشان در مدیریت کشور، هر ضعف و ناتوانی که دارند، این را با یک تحریفی در تاریخ اسلام و سرنوشت امت تطبیق می‌کنند.

وقتی نتوانستند جامعه را مدیریت کنند و نتوانستند مسئله اقتصاد و معیشت مردم را مدیریت کنند، قدرت مدیریت نداشتند، فرافکنی می‌کنند و مشکلات مدیریت خودشان را به حساب فشار خارجی، تهاجم اقتصادی و تحریم اقتصادی دشمن قرار می‌دهند، راه حلی که می‌دهند این است که دست به دست دشمن بدهیم و با دشمن بسازیم، چرا؟ ما شهید و خون دادیم، 40 سال مثل درختی که آب به پایش ریخته شود، در این 40 سال خون به پای درخت انقلاب ریخته شده تا این انقلاب 42 ساله بشود، با این کیفیت، همه خون‌ها را زیر پا بگذاریم، برویم دست به دست دشمن بدهیم چون شما قدرت مدیریت ندارید!؟

مشکلات مدیریتی را به تحریم اقتصادی ربط ندهید

شما اگر نمی‌توانید معیشت مردم را اداره کنید، قشر آسیب‌پذیر دست به دهن ناتوان، باید مرغ کیلوی 20 هزار تومان بخرد چون نمی‌توانید نهاده دامی را توزیع کنید، قدرت مدیریت توزیع نهاده دامی ندارید، به جای این که نهاده دامی را به مرغ‌دار بدهید، دادید به دلال که در بازار آزاد بفروشد، خب شما نمی‌توانید توزیع را مدیریت کنید، آدم فقیر برود مرغ کیلویی 20 هزار تومان بخرد، بعد بگویید این مشکلات مال تحریم اقتصادی است و برویم با دشمن بسازیم.

آن‌هم برای این که یک شاهد دینی برای خود پیدا کنید، بیایید تاریخ اسلام را تحریف کنید، بگویید «امام حسن (علیه السلام) وقتی یک عده از اصحابش گفتند جنگ با معاویه را ادامه بده، امام حسن (علیه السلام) گفت شما اقلیتید، اکثریت می‌گویند صلح!»، کجای تاریخ و جریان زندگی امام حسن (علیه السلام) چنین چیزی نوشته شده؟ اصلأ جریان صلح امام حسن (علیه السلام) نظرخواهی از مردم نشده، یک جریان دموکراتیک مردمی نبوده.

خواص به امام حسن (علیه السلام) خیانت کردند

خواص در زمان امام حسن (علیه السلام)، آنانی که خودشان را همه‌کاره دین و نظام دینی می‌گرفتند، به امام حسن (علیه السلام) خیانت کردند، این‌ها از معاویه پول گرفتند، بدره‌های زر گرفتند، هم فرمانده و هم لشکریانشان، 80 هزار نفر از لشکر 100 هزار نفره امام حسن(علیه السلام)، یک شبه به خاطر پول به معاویه پیوستند، خواص خیانت کردند و امام حسن (علیه السلام) را مجبور به متارکه جنگ کردند، پای مردم وسط نبود، دموکراتیک مردمی نبود که بگوییم مردم صلح خواستند.

خطر امروز امت اسلام، خیانت خواص است

این دنیاپرستان، دین‌فروشان، پول بگیران و آدم‌های سازگار با دشمن ناپاک خائن اموی و معاویه باعث شدند امام مجتبی (علیه السلام) مظلومانه ترک جنگ کند؛ آنی که امروز برای ما به‌عنوان جریان تجربه تاریخی است، این است که خواص ممکن است خیانت کنند، خواص ممکن است با دشمن بسازند، منافع قدرت‌یابی و مادی خودشان را در حاکمیت دشمن ببینند، حجت امام معصوم که به جای حجت امام حسن (علیه السلام) هست، تک و تنها بگذارند در مقابل دشمن، این خطر امروز ما را تهدید می‌کند، همان خطری که امام حسن (علیه السلام) را تهدید کرد و همان خطری که به سر امام حسن (علیه السلام) آورد، آن خیانت خواص بود، خیانت خواص را به حساب مردم نگذارید، خواص آمدند و گفتند صلح، آن هم به خاطر پولی بود که از معاویه گرفته بودند نه این که مردم بگویند.

این که امروز تاریخ اسلام را تحریف کنند، به پای امام مجتبی مظلومی که هنوز هم مظلوم است، یک نسبت ناروا بدهند و بعد هم توجیه کنند برای خودشان که پس راهکار ما این است که با دشمن بسازیم و دست به دست دشمن بدهیم، همان کاری که امام حسن کرد! این کار با آن حادثه‌ای که امروز در ثقیفه بنی ساعده رخ داد در حالی که بدن پیغمبر روی زمین بود چه فرقی دارد؟ مسئله تحریف سرنوشت امت اسلام و انحراف در تحریف، در حقیقت مربوط به آن زمان تنها نبود، پیغمبر که می‌گوید «اغتم الامتی»، من غم امت دارم، برای امت امروز اسلام نیز پیغمبر اکرم غمگینند، برای همه پهنه امت جریان‌هایی که بر سر امت می‌آید و در رهگذر سرنوشت سیاسی امت قرار می‌گیرد، پیغمبر را غمگین کرده است.

ای خدا، رسول‌الله با یک قلب غمگین و با یک دل آزرده‌ای امروز چشمانش را روی هم گذاشت و امت را یتیم کرد؛ خدایا، به ما توفیق بده که در خط امت مرحومه پیغمبر، در مقام مقابله با هر تحریف و انحرافی که در داخل جامعه ما در تحریف سرنوشت امت و اجرای دین به وجود می‌آید، همانطور قدرت مقابله و مبارزه داشته باشیم که فرزندان پیغمبر مقابله کردند، انطوری که امام حسین (علیه السلام) مبارزه کرد، مبارزه کنیم، آنطوری که امام حسن (علیه السلام) با همه مظلومیت‌ها مبارزه کرد، امروز بتوانیم در لفافه قدرتی که  به حمدالله بر اثر خون شهدایمان به دست آوردیم، همانطور با تحریف و انحراف امت در داخل و با تهاجم دشمن از خارج مقابله کنیم، وفادار محضر مقدس پیغمبر اکرم باشیم و قلب رسول‌الله از دین‌داری و دین‌مداری ما در امروز، مسرور و شادمان باشد.

خدایا روز عزت جهانی پیغمبر اکرم و روز عظمت اسلام و رسول‌الله، فرج و ظهور مولایمان، بقیةالله تعجیل بفرما، ارواح مطهره شهدا و روح مطهر امام بزرگوار ما را از دعا و نیایش و اشک و عشق امروز ما بهره‌مند بگردان، سایه پر برکت مقام معظم رهبری بر سر ما مستدام بدار، دشمنان ناپاک ما در جبهه‌های کفر و نفاق و استکبار، ذلیل و نابود و ریشه‌کن بگردان.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا