خرید تور تابستان

نظریه‌ی حاکمیت اسلامی پس از آیت‌الله مصباح

مرتضی زارعی، مدرس دانشگاه در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «نظریه حاکمیت اسلامی پس از آیت الله مصباح یزدی» نوشت:

انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید مدل حکومتش جمهوری اسلامی شد و در تدوین قانون اساسی ولایت فقیه به تصویب رسید. بنابراین سه مقوله مهم مطرح شدند که چگونگی جمع و ربط بین آنها لوازم مهم سیاسی، اجتماعی با خود به بارمی آورد.

نقطه مشترک هرسه موضوع (انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی، ولایت فقیه) تکیه آنها بر قرائت اسلام انقلابی است قرائتی که در تاریخ معاصر ما بخشی از آن در آثار و نظرات امام خمینی مثل کتاب ولایت فقیه و مصاحبه های ایشان در پاریس و بخشی نیز دراکثر آثاردکتر شریعتی و از جمله کتاب امت و امامت و در شعار فکری ایشان عرفان، برابری، آزادی ییشتر مشهود است.

و ااما اسلام انقلابی با پایگاه روشنفکری دینی بعد از شریعتی تقریبا با توقف از حرکت باز ماند و روشنفکران دینی بعد از شریعتی مثل دکتر سروش راه دیگری رفتند و دین را فربه تر از ایدئولوژی و به تبع انقلاب دانستند.

و اسلام انقلابی با پایگاه حوزوی بعد از انقلاب متمرکز در تفهیم و اثبات ولایت فقیه شد و مهمترین تبیین مکتوب را آیت الله منتظری مطرح نمود و بعد از ایشان آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح یزدی دراین باره گفتند و نوشتند و البته در دهه های اخیر بیشتر نظر آیت الله مصباح برجسته شد نظری که با نوعی بی‌اعتنایی به جمهوریت، به حکومت اسلامی بها می دهد و رای و نظر مردم با تقلیل به حداقل حقّ و حکم حاکم با توسعه به حداکثر حدّ خود در حاکمیت می رسد این موضوع به صراحت در کتاب (نگاهی گذرا به ولایت فقیه) مطرح شده است.

و امروز با در گذشت آیت الله مصباح یزدی این سئوال مطرح می شود که آیا قرائت او همچنان مورد توجه حکمرانی خواهد بود؟ و یا راه برای قرائت های دیگر باز خواهد شد؟ به نظر می رسد که زمان، اقتضای بازشناسی و طرح قرائت های جدید دراین باب را دارد و ضروری است که به قرائت های تازه بهاء داده شود.

قرائت هایی که قبل از هر چیز نظریه ولایت فقیه را به عنوان یک اصل در قانون با لحاظ زمینه بروز و ظهورش یعنی در امتداد انقلاب اسلامی و در فضای جمهوری اسلامی ببینند؛ چرا که فهم ولایت فقیه بدون فهم مبانی و شعارها و اهداف انقلاب اسلامی و بدون توجه به جمهوری اسلامی علاوه بر غیر مردمی ساختن این نظر منجر به ناکارآمدی آن می شود و این موضوع را با بیان فقهی می توان به دخالت دادن عنصر زمان و مکان که امام خمینی در فهم فقه آنها را دخیل می دانست بازگرداند.

در واقع در مثل ایده حکومتی آقای مصباح یزدی بیشتر ولایت فقیه موجود در تاریخ فقه و کلام بدون توجه به مقدمات تکوّن آن به شکل قانون در نظام مورد توجّه است در حالی که این نظریه در قالب قانون در بستری جدید و بعد از پدیده مهم انقلاب اسلامی و نظام به رای مردم نهاده شده جمهوری اسلامی و متفرع بر آنها طرح وتصویب شده است و اگر اساس انقلاب را نفی استبداد وگوهر اسلام اجتماعی سیاسی را عدالت بدانیم با این مبانی نمی توان هر برداشتی از ولایت فقیه را منطقی ومحقّ دانست ولو آن که آن خوانش برخوردار از پشتوانه در تاریخ فقه یا کلام البته آن هم با قرائتی خاص باشد.

به بیان دیگر بعد از رخداد انقلاب اسلامی و پذیرش جمهوری اسلامی، ولایت فقیه دیگر تنها بحثی فقهی یا کلامی نیست بلکه علاوه بر آن نظریه ای سیاسی اجتماعی مرتبط با زمان و تحولات پیش و پس از خود است بنابراین در قرائت جدید که می شود گفت بازگشت به جایگاه زمانی و مکانی نظریه ولایت فقیه دارد عناصر انقلاب و جمهوریت مثل مردم سالاری باید در فهم آن به دقت مورد لحاظ قرار گیرد.

همچنین اسلام انقلابی به عنوان پایه فکری این نظریه مستقر در قامت قانون مورد توجّه جدی قرار گیرد و اضلاع اسلام انقلابی یعنی آزادی و عدالت سیاسی و اجتماعی در فهم جدید از این نظریه مربوط به حاکمیت اسلامی جایگاه اول و اصیل را باید داشته باشند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. سلام….بدون‌شک‌مرحوم‌مصباح‌‌‌ازنوادرحاضرحوزه‌علمیه‌قم‌بود
    امامن‌دقت‌کردم‌ودیدمبرخی‌نظرات‌خاص‌ایشان‌فقط‌جهت‌تبلیغ
    ومدرک‌‌توسط‌موافقان‌ومخالفان‌برعلیهرقبا‌وتوجیه‌رفتارهای
    سیاسی‌مورد‌استفاده‌بود…واز‌بعضاعت‌علمی‌آن‌مرحوم‌در‌امور‌‌جاری
    مثل‌نحوه‌تقسیم‌عادلانه‌بیت‌المال‌…واستفاده‌نشد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا