غیبت مجتهدان سیاسی در سیاست
مرتضی زارعی، مدرس دانشگاه در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «غیبت مجتهدان سیاسی در سیاست» نوشت:
مجتهد سیاسی صاحبنظر در سیاست و مجتهد فقهی صاحبنظر در فقه است، اجتهاد در فقه نتیجه سالها درس و بحث مدرسهای است و اما اجتهاد سیاسی بر پایه هوش سیاسی و حاصل ورزیدگی وشناخت دقیق مصالح و تمییز فریب از فلاح، با نگاه کلان و نظر کارشناسانه در عالم پر پیچ وخم سیاست و مدیریت است.
و امروز در عرصههای مختلف سیاسی از محلی و منطقه ای مثل امامت جمعهها تا کشوری مثل خبرگان و مجمع تشخیص و قوه قضا و شورای نگهبان و غیره حضور مجتهدان فقهی راکم و بیش شاهدیم و اما دریغ از حضور جدی و تاثیرگذار مجتهدان سیاسی در این حایگاهها، به خصوص در نهادهای مهم تصمیمگیر. نشانه غیبت مجتهدان سیاسی، به حالت تعلیق رفتن تصمیمگیریهای سرنوشتساز در نهادهای تصمیمگیر کشوری و ظهور گفتارها ورفتارهای ناصواب وناپخته در مناصب محلی و منطقهای است.
فقدان حضور مجتهدان سیاسی در سپهر سیاست ضرر و زیانهای بسیاری را بر کشور تحمیل نموده است، امری که در فضای نفی و طرد نظر متفاوت در تصمیم گیریها و حاکمیت روحیه تقلید و تبعیت محض، عارض میگردد. و البته این رویه علاوه بر بیاعتنایی به عقلانیت، مخالف با اصول جامعه ولایی نیز هست؛ اقتضای جامعه ولایی نه طلب تقلید و تبعیت محض به خصوص از کارشناسان بلکه خواستن نظردهیهای متفاوت و اعمال آنها برای یاری رساندن در اداره درست امور است که در مفهوم ولایت اجتماعی سیاسی که امری دو طرفه است، بیش از هر چیز یاری رساندن مشفقانه به یکدیگر و جامعه نهفته است و زمانی فضای ولایت و یاری جمعی خصوصا در یاری فکری و تصمیمسازی فراهم میشود که به نظرات مختلف به خصوص نظرات محققان و کاردانان توجه شود.
این علی عزیز و ولیّ بی نظیر جامعه و تاریخ مسلمانان است که مردم را این گونه مورد خطاب قرار میدهد:
«آن گونه كه با جباران سخن میگويند، با من سخن مگوييد و از من پنهان مداريد آنچه را از مردم خشمگين به هنگام خشمشان پنهان مىدارند. نيز به چاپلوسى و تملق با من آميزش مكنيد. و مپنداريد كه گفتن حق بر من گران مىآيد. و نخواهم كه مرا بزرگ انگاريد، زيرا هر كه شنيدن حق بر او گران آيد، يا نتواند اندرز كسى را در باب عدالت بشنود، عمل كردن به حق و عدالت بر او دشوارتر است. پس با من از گفتن حق يا رأى زدن به عدل باز نايستيد، زيرا من در نظر خود بزرگتر از آن نيستم كه مرتكب خطا نشوم و در اعمال خود از خطا ايمن باشم. مگر آنكه، خدا مرا در آنچه با نفس من رابطه دارد، كفايت كند زيرا او تواناتر از من به من است». (نهج البلاغه خطبه ۲۱۶)
و آن امام همام به مالک هشدار میدهد مبادا متملقان و چاپلوسان تورا دوره کنند و تاکید می دارد که: باید از کارگزارانت برگزیدهترینشان نزدتو کسی باشد که سخن تلخ حق را به تو بیشتر بگوید. (نهج البلاغه، نامه ۵۳)
و هم ایشان بر استفاده از نظر آگاهان به امور جامعه و فرزانگان توصیه اکید نموده و به مالک خطاب میدارد: با دانشمندان و حكيمان درباره امورى که به وسيله آن، بلاد تو اصلاح مى شود، بسيار به مذاکره وگفتگو بپرداز. (همان)
بنابراین محور سیاست جامعه علوی به جای مرید و مقلدپروری باید بر فراهم ساختن زمینه شکوفایی مجتهد و صاحب نظر سیاسی و استفاده از آنها استوار باشد و امروز نیز باید راه اظهار و اعمال نظر بر مجتهدان سیاسی موجود اعم از حوزوی و دانشگاهی در عرصههای تصمیمگیری باز شود تا بلکه کشور از تعلیقها و بنبستهای مهلک موجود در تصمیمگیریهای داخلی وخارجی رهایی یابد.
انتهای پیام