نقدی بر دو پیام تسلیت
حجتالاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
آیت الله «محمد محمدی ریشهری» اخیرا دار فانی را وداع گفت. بنا بر اطلاعات «ویکی پدیا» او در تیر ماه ۴۴ توسط ساواک مشهد دستگیر و به زندان محکوم شد. ضمن تمرّد از شرکت در جلسه دادگاه تجدید نظر، سال بعد به نجف رفت و بعد از ۱۳ ماه، بازگشت و مجدداً تحت تعقیب قرار گرفت و در دادگاه تجدید نظر حکم زندانش تأیید شد. او پس از انقلاب به عنوان حاکم شرع دادگاههای انقلاب و بعد به عنوان قاضی دادگاه نظامی ارتش فعالیت کرد. در سال ۶۳ نخستین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران شد و تا سال ۶۸ در این سمت بود تا این که به عنوان دادستان کل کشور و دادستان دادگاه ویژه روحانیت منصوب شد.
از سال 74 با تشکیل جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی، دبیر کلی آن و مدیر مسئولی هفتهنامه «ارزشها» را عهدهدار شد که مدت کمی بعد از ناکامی او در انتخابات 76 با کسب دو و نیم درصد آراء و رسیدن به مقام چهارم در بین چهار کاندیدا، این جمعیت هم که گویا برای بالا بردن و رساندن ایشان به مسند ریاست جمهوری تشکیل شده بود، منحل شد و ایشان به کار سیاسی خود خاتمه داد. بعد از آن سرپرست حجاج ایرانی، نماینده تهران در مجلس خبرگان رهبری، نایب تولیت حرم حضرت عبدالعظیم (ع) و رئیس مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث شد.
آقای «راد مهدوی» از همکاران ایشان میگوید: «وی از دهه ۸۰ به بعد تمام وقت و کار خود را برای موسسه دارالحدیث گذاشت و دانشنامههایی مانند دانشنامه امیرالمؤمنین، دانشنامه پیامبر اعظم، دانشنامه امام حسین و … که سودمند و مفید بودند، را تدوین کردند. کنگرههایی که با یاری برخی دوستان تشکیل دادند، مثل کنگره عبدالعظیم، کنگره شیخ کلینی و …، واقعا بی نظیر بود و تاثیرات بسیار زیادی در حوزه معارف و اسلام داشت. کتابخانه تخصصی بسیار مهمی که در قم و در ری ایجاد کردند، به شدت روز آمد و کارآمد بود».
بعد از فوت ایشان از جانب آقایان خاتمی و سید حسنآقا، پیامهای تسلیتی صادر شد که در رابطه با آنها چند نکته قابل تأمّل است:
- آقایان خاتمی و حسنآقا در این دوران بیمهری به مردم و حقوق آنان، با توجه به دفاعی که از حقوق مردم و جمهوریت نظام داشتهاند، دو عالم سیاسی هستند که جماعت کثیری بخصوص اصلاحطلبان بدانها امید بستهاند و با دیگر عالمانی که در جناح اصولگرای حاکم هستند، یا عالمانی که سیاست را وانهاده و کنج عزلت پیشه کردهاند، تفاوت دارند. اگر این دو بزرگوار هم مانند مرحوم ریشهری به کنج عزلت سیاسی خزیده بودند، طبیعی بود که انتظاری از آنان نمیرفت و پیامشان[هر گونه که بود]، حساسیتی برنمیانگیخت.
- در پیام آقایان خاتمی و حسنآقا، آن مرحوم «از زمره پاکترین سیاستمداران، با اخلاصترین کارگزاران، دارای اعتقاد راسخ به امام راحل(س) و عزمی جزم در پیمودن راه وی» و «خدمتگزار انقلابی جمهوری اسلامی» خوانده شده است در حالی که آن مرحوم در این دو دهه اخیر که اتفاقا میراث امام و حقوق مردم مورد بیشترین هجمهها قرار گرفته و مدافعان این میراث و حقوق از جمله مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی و خود آقایان خاتمی و حسنآقا به جهت همین دفاع، مورد شدیدترین هجمهها و بیمهریها و … بوده و هستند، این صحنه را خالی کرده و حداکثر کارش در این میدان، سکوت بوده است! که با توجه به داستان اصحاب شنبه(اعراف 164-165) و داستان گوسالهپرستی بنی اسرائیل(بقره/54) گناه ساکتان کمتر از گناه ناقضان میراث امام و حقوق مردم نیست.
- عدالت این است که هر کس را در جایگاه واقعیاش ببینیم و او را نه بزرگتر کنیم و نه کوچکتر؛ که هم غلو در مورد فرد، ظلم به جامعه است و هم کمتر دیدنش، ظلم به اوست. ظاهرا آن مرحوم در این دو دهه اخیر عمرش دفاع از میراث امام را به کنار نهاده و خدمت به میراث حدیثی شیعه را پیش گرفته که این خدمت در جای خود شایسته تقدیر است و با توجه به آن، شاید صحیحتر این بود که این دو بزرگ هم مانند آیت الله جوادی آملی از خدمت آن مرحوم به میراث حدیثی شیعه تقدیر به عمل میآوردند و ذکری از انقلابی بودن و میراثداری وی از امام نمیکردند.
- خدمات سیاسی آن مرحوم در دوران فعالیت سیاسیاش بخصوص در دوران دادستانی دادگاه ویژه روحانیت و مواجهه ایشان با آیات عظام مرحوم شریعتمداری و منتظری و … دارای ابهامهای اساسی است و در دو دهه اخیر هم که بازنشسته سیاسی بوده است، از این رو تجلیل از زندگی سیاسی ایشان شائبهدار بوده و ابهامزا شده است.
انتهای پیام
دقیقا….ولی وااسفا…وااسفا…اینان که هم امیدی براننان بودچنین شدند…چه سوگمندانه…باختن وباختن وباختن …برای هیچ…..