خرید تور نوروزی

در نکوهش تزویر

مسعود مجاوری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «در نکوهش تزویر» نوشت:

“جان استیسی آدامز” روان شناس و نظریه پرداز آمریکایی حدود 60سال پیش در قالب “نظریه برابری” معادله میزان رضایتمندی کارکنان در سازمانها و ارتباطش با کارایی سیستمی را به جامعه علمی جهان ارائه کرد.
طبق نظر آدامز، ورودی و خروجی سیستم‌های اقتصادی اجتماعی، فقط محدود به کمیت کالا و خدمات نیست بلکه آنچه بر سر “نیروهای انسانی” می‌آید و میزان بهره‌مندی‌شان از مناسبات سیستمی، می‌تواند یک سازمان هدفمند را مبتلا به بحران ناکارآمدی و یا افزایش بهره‌وری کند. آدامز در کنار اندیشمندانی چون “مازلو”؛ انسان را محور توسعه می‌دانستند.

به جامعه خودمان برگردیم و شرایط امروزمان را بر اساس تئوری آدامز واکاوی کنیم: جریان سیسمونی صبیه‌ی رییس قوه‌ی مقننه که معرف حضورتان هست، این حجم از واکنش نسبت به این موضوع مبین عمق دست نیافتنی گسل‌های اجتماعی و فرهنگی و طبعا اقتصادی است که به لطف “مدیریت گازانبری” عزیزان حاصل آمده و شکایت اصلی معترضان به این موضوع، بخاطر “احساس تبعیض” آزاردهنده‌ای‌ست که هر روز می‌بینند و فضای مجازی این یکی را افشا کرد. آش آنقدر شور بود که داد آقازاده رییس قوه هم درآمد. بگذریم.

به بحثمان برگردیم، نسبت میان غنیمت و غرامت چیست؟ اگر قرار است غنائم انقلاب نصیب نوه نورسیده اصحاب قدرت شود غرامتش باید در سفره مردم دیده شود؟ وقتی شاخص فلاکت به 50درصد رسیده است یعنی میان “داده و ستاده” آحاد اجتماعی هیچ تناسبی وجود ندارد. بحران حاشیه نشینی در کنار مهاجرت این همه جوان تحصیلکرده ایرانی به خارج از کشور نشان می‌دهد که فرصت‌های برابر و چشم انداز روشن برای یک زندگی طبیعی در دسترس جوانان تحصیلکرده نیست. کار آنقدر بالا گرفته که کارگران ماهر هم در پی مهاجرتند و تمنای رفتن به لوله‌کش و برقکار و نجار رسیده است. در این بلبشو آیا نباید به مردم حق داد که از نرسیدن به بدیهی‌ترین خواسته‌های مشروع‌شان شاکی باشند؟ آیا نباید به معلمان حق داد که در تجمعات معیشتی‌شان علیه سیسمونی شعار بدهند؟ چند سال باید معلمان ایرانی برای خواسته‌های معیشتی تجمع کنند؟ چند نفراز فعالان صنفی این قشر در بند افتاده‌اند؟

“وضعیت رضایتمندی” امروز جامعه ایران ارتباط تنگاتنگی با “کارکرد سیستمی” دارد. وقتی معلم و قاضی و کارگر و کارمند برای بهبود حقوق و وضعیت معیشتی‌شان تجمع می‌کنند یعنی این چرخ به درستی نمی‌چرخد که داد صغیر و کبیرش درآمده؛ آقایان مسئول، وضعیت بد است می‌فهمید؟ خیلی هم بد است که همه شاکی‌اند.

آدامز به “تعادل” سازمانی باورمند بود و می‌گفت اگر تعادل میان “آورده” کارکنان با “ستاده” آنها به‌ هم بخورد نارضایتی سیستمی بالا می‌رود.

دلیل این همه خشم و نارضایتی اجتماعی هم همین است، سیاستمداری که در انتخابات سال 96 و به تاسی از راهپیمایان برابری‌طلب نیویورکی از اقلیت 96درصدی دفاع می‌کرد حالا برای نوه در راهش، با خرید سیسمونی از استانبول آیا سنگ چهار درصدی‌ها را به سینه می‌زند؟ جوانی که با هزار بدبختی تا مقطع دکترا تحصیل می‌کند و اختراع ثبت شده دارد باید در پی کار بگردد و به‌خاطر تن ندادن به تزویر و ریا وتبعیت از زندگی عرفی، از حصار بلند گزینش رد نمی‌شود تا جا برای متخصصان ارزشی باز باشد حالا نمیپرسد که صبیه‌ی محجبه‌ی رییس مجلس همراه با شوهر و مادرش در ماه مبارک، به کدامین ضرورت به سرزمین رنگ‌ها و شهر جشنواره‌ها رفتند؟ اصلا از کجا آورده‌اند که این‌طور هزینه می‌کنند؟ آیا این جوان سرخورده و خانواده‌ی رنجورش که شاهد تحلیل رفتن جوان‌شان هستند نباید خشمگین باشند؟

وقتی فاصله حداقل دستمزد یک کارگر با خط فقر به بیش از صد درصد می‌رسد و حق زیست شرافتمندانه از او سلب می‌شود آیا نباید خشمگین از رفتار دوگانه مسئولانی باشد که خودشان را مدافع محرومان می‌دانند؟ اگر تحریم هست، اگر جنگ اقتصادی هست، اگر مشکلات هست و اینها همه امتحان الهی هست چرا فقط ما مردم نگون بخت باید امتحان الهی پس بدهیم؟ مسئولانی که “مسئول این وضعیت‌اند”هم گاهی و فقط گاهی از حال و روز ما امتحان پس داده‌ها خبربگیرند، اشکالی دارد؟ این عادلانه نیست که بهترین نعمات زندگی در خلوت خانه مسئولان خدمتگزار باشد و صف گوشت یخ زده برای ما مردم همیشه در صحنه.

مردم از تزویر نالانند، از ریا و تظاهر سرخورده‌اند، از اینکه تصمیم‌گیران بر سفره انقلاب نشسته‌اند، بهره‌ها برده اند و صاحبان این انقلاب (مردم) را به امساک و صرفه‌جویی دعوت می‌نمایند و چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند. مردم برای این انقلاب کم نگذاشتند بسیاری از مسئولان – و نه همه‌شان-اما چرا، کم کاری کردند که حال و روز سفره‌ی مردم به اینجا رسیده است. سعدی شیرین سخن در گلستانش می گوید عالم بی عمل به چه ماند؟ گفت زنبور بی عسل.

مردم از “تزویر” بی‌زارند ، بی عدالتی نالانند و از اینکه حق‌شان بسیار بیش از اینهاست، مردم از “تبعیض” خسته‌اند…

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا