خرید تور تابستان

بمباران و جنایت جنگی در شهر غیرنظامی آلمان و سوختن 600 هزار نفر آلمانی

بیشتر وقایعی که از جنگ جهانی دون به گوش می‌رسد از اتاق‌های گاز اردوهای کار اجباری و یا خشونت آلمان‌ها با روس‌هاست اما وقایع دیگری نیز در این جنگ اتفاق افتاد، از سلاخی غیرنظامیان در چین و مسابقه فرماندهان ژاپنی برای «سر زدن» سرعتی تا بمباران یک شهر غیرنظامی و غیرصنعتی آلمان به نام درسدن، در این بمباران کل شهر مانند یک کوره در آتش سوخت.

به گزارش «مشرق»، «بمبارانِ درسدن» نامی است که بر حمله نظامی استراتژیک به شهر «درسدن»، پایتخت ایالت «ساکسونی» در «آلمان»، در ماه های نهایی جنگ جهانی دوم نهاده اند. در حملاتی که بین روزهای 13 تا 15 فوریه سال 1945 م. اتّفاق افتادند، 1300 بمب افکن نیروی هوایی «بریتانیا» و «ایالات متّحده»، بیش از 3900 تن بمب و موادّ آتش زا بر روی شهر رها کردند. طوفان آتشینی که در نتیجه انفجار این بمب ها شکل گرفته بود، 39 کیلومتر مربّع از مرکز شهر را سوزاند و منجر به تلفات جانی بی همتایی شد.

بمباران استراتژیک چیست؟

بمباران استراتژیک، یک استراتژی جنگی غیراخلاقی است که در یک جنگ همه جانبه برای از بین بردن توان و امکانات اقتصادی و نابودی کامل تجهیزات زیرساختی دشمن مورد استفاده قرار می گیرد.

به طور سیستماتیک، سازماندهی و اجرای این استراتژی از طریق هوا صورت می گیرد. بمباران استراتژیک با بمباران تاکتیکی(Tactical Bombing) کاملًا متفاوت می باشد، اهداف در بمباران های استراتژیک، معمولًا کارخانجات، خطوط راه آهن، پالایشگاه ها، شهرها و. . . می باشد؛ در صورتی که هدف از بمباران تاکتیکی، معمولًا انهدام پادگان ها، مراکز فرماندهی، انبارهای مهمّات، فرودگاه ها و در کل، اهداف نظامی می باشد. با توجّه به این تفاوت ها مشخّص می گردد که بمب افکن های استراتژیک هواپیماهایی بزرگ و دور برد می باشند؛ در صورتی که بمب افکن های تاکتیکی، کوچک تر و سریع تر هستند و در بسیاری از موارد، بمباران های تاکتیکی توسط شکاری بمب افکن ها صورت می گیرد، در بعضی از مواقع، قبل از اجرای یک بمباران استراتژیک با اجرای بمباران های تاکتیکی، سیستم های دفاع ضدّ هوایی دشمن مورد تهاجم قرار گرفته و منهدم می گردد و سپس بمباران استراتژیک انجام می گیرد.

چرا درسدن بمباران شد؟

آلمان ها آغاز کننده بمباران های هوایی شهرها نبودند. «انگلستان» و «فرانسه» در سوم سپتامبر 1939 م. علیه آلمان رایش اعلان جنگ دادند. دو روز بعد از این واقعه، انگلستان بمباران شهرها و جمعیت غیرنظامی آلمان را آغاز کرد. در 5 سپتامبر 1939 م. اوّلین حملات هوایی علیه شهرهای «کوکس هاون»(Cuxhaven) و «ویلهلم شاون»(Wilhelmshaven) انجام گرفت؛ در 12 ژانویه 1940 م. شهر «وسترلند»(Westerland) بمباران شد. دو هفته بعد، در 25 ژانویه، فرماندهی عالی ارتش آلمان حمله به شهرهای بریتانیا و بندرهای آن کشور را ممنوع اعلام کرد؛ البتّه بنادر «روسیث»(Rosyth) از این قاعده مستثنی شدند. در 20 مارس، 110 بمب انفجاری و آتش زا بر فراز شهرهای «کیل»(Kiel) و «هرنوم»(Hernum) رها شدند. در این حمله، یک بیمارستان به کلّی تخریب شد. در آوریل 1940 م. ، بمب افکن های ارتش بریتانیا حملاتی فزاینده علیه شهرهایی انجام دادند که دارای هیچ نوع تأسیسات و اهمّیت نظامی نبودند. وینستون چرچیل در 11 می 1940 م. و درست یک روز بعد از انتصاب، به عنوان نخست وزیر و وزیر جنگ تصمیم گرفت دستوری مبنی بر انجام حملات هوایی وسیع علیه مردم غیرنظامی آلمان صادر کند. با این حال، وی مردم انگلستان را از اتّخاذ این تصمیم مطّلع نکرد. در 18 می 1940 م. فرماندهی عالی ارتش آلمان، گزارشی از حملات انگلیسی ها به اهداف غیرنظامی منتشر کرده و در مورد عواقب تداوم این حملات به انگلیسی ها هشدار داد. بالأخره در 14 و 15 نوامبر 1940 م. نیروی هوایی آلمان نیز به یک شهر انگلیسی- «کاونتری»- که البتّه دارای صنایع نظامی با اهمّیتی بود، حمله کرد. این حمله چندین ماه پس از آغاز حملات بریتانیایی ها علیه مردم غیرنظامی آلمان، آغاز شد. بنابر گزارش ها، در این حمله در حدود 600 نفر کشته شدند.

سونکی نیتزل(Sonke Neitzel)، متخصّص جنگ افزار هوایی، می گوید: بدون شک در سال های ابتدایی جنگ، حملات نیروی هوایی آلمان علیه شهرها بر اساس اهمّیت نظامی آنها برنامه ریزی شده بود و نمی توان آنها را حملاتی برای ارعاب و ایجاد وحشت در میان مردم کشور متخاصم طبقه بندی کرد.

چرچیل: آنها را کباب کنید.

هدف نیروهای متّفقین نابود کردن مردم آلمان، به ترسناک ترین شکل ممکن بود. در 13 فوریه 1990 م. ، 45 سال بعد از ویرانی درسدن، دیوید ایروینگ(David Irving)، در «کاخ فرهنگ» درسدن به سخنرانی پرداخت. ایروینگ در سخنرانی خود، به جمله ای مشهور از چرچیل اشاره کرد:

نمی خواهم در مورد چگونگی نابود کردن اهداف با اهمّیت اطراف درسدن، به من پیشنهاد دهید. من پیشنهادهایی می خواهم در مورد چگونگی کباب کردن 000/ 600 پناهنده ای که از «برسلاو» به درسدن آمده اند.

امّا کباب کردن آلمان ها برای چرچیل کافی نبود. وی در صبح روز بعد از بمباران، به هواپیماهای سبک دستور داد که بازماندگان بمباران ها را در ساحل رودخانه «الب»(River Elbe) به رگبار ببندند.

این دستور چرچیل در راستای تحقّق بخشیدن به برنامه پیشنهاد شده از سوی «مورگنتا»، وزیر خزانه داری روزولت بود. وی پیشنهاد کرده بود که برای اطمینان حاصل کردن از اینکه آلمان دیگر هیچگاه قدرت نیابد، می بایست به گونه ای به این کشور حمله کرد که این کشور تکه تکه و منزوی شود و برای همیشه از لحاظ صنعتی فلج بماند.

نبرد سیستماتیک چرچیل برای نابودی مردم آلمان عبارت بود از، نابودی هر خانه آلمانی در تمام شهرهای این کشور: اگر قرار است چنین اتّفاقی رخ دهد، امیدوارم بتوانیم تمام خانه های آلمانی را در تمام نقاط این کشور ویران کنیم. چرچیل در مارس 1945 م. در مورد بمباران شهرهای آلمانی با هدف ایجاد ترس و وحشت و در عقلانی بودن این کار دچار تردید شد؛ امّا حملات باز ادامه یافت.

هفته نامه آلمانی اشپیگل در ژانویه 1995 م. چنین نوشت: حدود 6 میلیون آلمانی در جنگ جهانی دوم کشته شدند. در حقیقت، امّا تعداد واقعی کشته ها بالغ بر 15 میلیون نفر است. با وجود اینکه حتّی نشریه ضدّ آلمانی «اشپیگل» اذعان می نماید که 6 میلیون نفر در این جنگ کشته شده اند؛ امّا نخبگان آلمانی فقط برای قربانیان یهودی عزاداری می کنند.

به راستی چند نفر در آتش سوختند؟

توماس بروکس درباره تعداد صحیح کشته شدگان در آتش سوزی می گوید: منکران این هولوکاست آلمانی ادّعا دارند که در این واقعه، تنها 35000 آلمانی کشته شدند. مساحت درسدن در حدود 28 کیلومتر مربّع است؛ یعنی به عبارت دیگر، در حدود 7000 جریب کاملًا نابود شد. بنابراین اگر آمار ارائه شده در مورد تعداد کشته شدگان را صحیح فرض کنیم، در این صورت، در هر جریب 6 نفر کشته شده اند. (یعنی تقریباً 6 نفر در هر 4000 متر مربّع). در فوریه 2005 م. ، کمیسیونی مرکب از برخی تاریخ نگاران به اصطلاح «جدّی و دقیق» این رقم را نیز کاهش داد. آنها ادّعا کردند که در حدود 24000 آلمانی در واقعه بمباران درسدن کشته شدند؛ امّا هر کس که اندک آشنایی با سیستم سیاسی آلمان داشته باشد، می داند که این «تاریخ نگاران جدّی و دقیق» چیزی نیستند؛ جز چند تحریف کننده مبتذل، افرادی که پول می گیرند تا با دروغ گویی نگذارند حقایق آشکار شوند. رقم 35000 نفر، اشاره به طیف کوچکی از قربانیان دارد که هویت آنها کاملًا قابل شناسایی بود.

اظهارات برخی مقامات آلمانی کاملًا در تضادّ با تاریخ رسمی واقعه درسدن است. ارهارد موندرا(Erhard Mundra)، عضو «کمیته باتزن» (مؤسّسه زندانیان سیاسی سابق در جمهوری دمکرتیک آلمان [آلمان شرقی ])، در روزنامه دی ولت(DieWelt) در تاریخ 2/ 12/ 1995، نوشت:

بر اساس اظهارات سرهنگ دوم دی. ماتس(D. Matthes) افسر سابق ستاد مشترک ارتش آلمان در منطقه نظامی درسدن، 000. 35 نفر از قربانیان کاملًا شناسایی شدند، هویت 000. 50 نفر تا حدودی آشکار شد؛ امّا در حدود 000. 168 نفر به هیچ وجه قابل شناسایی نبودند.

باید بدین نکته نیز اشاره کنیم که کودکان، زنان و افراد سالخورده ای که طوفان آتش آنها را به تلّی از خاکستر تبدیل کرده بود نیز غیرقابل شناسایی بودند. در سال 1955 م. ، کنراد آدنائر، صدراعظم سابق آلمان غربی چنین اظهار داشت: ” در 13 فوریه 1945 م. حمله به شهر درسدن، که انباشته از آوارگان جنگی بود، در حدود 000. 250 کشته بر جای گذارد.

در سال 1992 م. ، مقامات شهر درسدن در پاسخ به شهروندی که در مورد آمار تلفات پرسیده بود، چنین پاسخ دادند: بر اساس اطّلاعات قابل اعتمادی که توسط پلیس درسدن تهیه شده است، تا روز بیستم مارس در حدود 040. 202 جسد کشف گردید که بیشتر آنها را زنان و کودکان تشکیل می دادند. تنها 30% از این افراد قابل شناسایی بودند. اگر تعداد افراد مفقودالأثر را نیز به حساب آوریم، در این صورت، تعداد واقع بینانه قربانیان بالغ بر 000. 250 تا 000. 300 نفر خواهد بود. در زمان حمله، شهردرسدن هیچ نوع تجهیزات پدافند هوایی یا دفاع نظامی در اختیار نداشت. در این شهر، هیچ نوع کارخانجات و صنایع نظامی وجود نداشت. درسدن تنها پناهگاهی بود برای آوارگان شرق کشور.

در شب های دهشتناک 13 و 14 فوریه 1945 م. ، وینستون چرچیل، 000. 700 بمب آتش زا، یعنی به ازای هر نفر دو بمب، بر فراز شهر درسدن رها کرد. روزنامه دی ولت در سوم مارس 1995 م. نوشت: به گفته پرفسور دایتمار هوسر(Dietmar Hosser) از مؤسّسه مصالح ساختمانی، انبوه سازی و پیشگیری از آتش سوزی: زمانی که شهرها به کوره های آدم سوزی تبدیل می شوند، در این حالت دمای سطح زمین به بالای 2900 درجه فارنهایت (1600 درجه سانتی گراد) می رسد.

در 11 فوریه 1995 م. ، روزنامه دی ولت چنین گزارش داد: در نسل کشی مردم آلمان در حدود 80% از شهرهای بالای 000. 100 نفر ویران شدند. هواپیماهای جنگی نیروهای جنایتکار متّفقین در حدود 000. 40 تن بمب در سال 1942 م. ، 000. 120 تن در سال 1943 م. ، 000. 650 تن در 1944 م. و 000. 500 تن در چهار ماه آخر جنگ در سال 1945 م. ، بر سر مردم آلمان فرو ریختند.

بمباران نظامی یا جنایت جنگی!

هرچند هیچ کدام از افرادی که مسئول بمباران شهر درسدن بودند، به جنایت جنگی متّهم نشدند، امّا متخصّصان بسیاری بر این باورند که بمباران این شهر جنایت جنگی بوده است.

دونالد بلوخام، تاریخ شناس، می گوید: بمباران درسدن در 13 و 14 فوریه، جنایت جنگی است. وی همچنین استدلال می کند شواهد مستحکمی مبنی بر مجرم بودن وینستون چرچیل و همدستانش وجود دارد: در این زمینه، بایستی به صورت جدّی تفکر شود.

گونتر گراس، نویسنده آلمانی نیز یکی از افرادی است که اعتقاد دارد، بمباران شهر درسدن، جنایت جنگی بوده است.

افرادی که معتقدند در بمباران شهر درسدن جنایت جنگی رخ داده است، استدلال می کنند تخریبی که در شهر ایجاد شده، فراتر از حدّی است که بتوان آن را نیاز نظامی قلمداد کرد. متّفقین از نتیجه چنین حملاتی آگاه بودند؛ چراکه برخی شهرهای انگلستان در جریان حمله بلیتز توسط این بمب ها تخریب شده بودند. این افراد عنوان می کنند که در شهر درسدن پایگاه نظامی وجود نداشت و اغلب صنایع این شهر در خارج از محدوده بمباران شده قرار داشتند. آنها ادّعا می کنند با توجّه به پیشینه تاریخی قابل توجّه شهر، متّفقین نباید آن را بمباران می کردند.

بخشی از توصیف فاجعه درسدن در روزنامه دی ولت بدین شرح است: آنها در درسدن، تنها در عرض یک شب جهنّمی، صدها هزار نفر را نابود کردند و گنجینه های فرهنگی بی شماری را تخریب نمودند. زن هایی که در بیمارستان ها در حال وضع حمل بودند از پنجره ها به بیرون می پریدند تا در آتش نسوزند؛ امّا در عرض چند دقیقه این زنان و کودکانشان که هنوز چشمانشان را به روی جهان باز نکرده بودند، به تلّی از خاکستر تبدیل شدند. هزاران نفر که بمب های آتش زا آنها را تبدیل به مشعل های متّحرک کرده بود، به درون حوض های آب می پریدند؛ امّا فسفر حتّی درون آب نیز آنها را می سوزاند. حتّی حیوانات باغ وحش نیز با بیچارگی به همراه انسان ها به سوی آب می دویدند؛ امّا تمام این انسان ها و حیوانات به نام آزادی نابود شدند. (3 مارس 1995، دی ولت)

توماس بروکس نیز این بمباران را این گونه تشریح می کند: در مرکز شهر، که منطقه ای پرجمعیت با وسعت 15 کیلومتر مربّع است، طوفان آتش حتّی یک خانه را هم سالم نگذارد. آتش سوزی به مدّت دو شبانه روز ادامه یافت. در مرکز شهر، آسفالت خیابان در حال سوختن بود. در روز بعدی «تندباد» هنوز با سرعت بسیار شدید می وزید تا حدّی که یک دانشجوی ترک قدرت آن را در روی پل رودخانه الب نیز احساس کرد. وی گفت: یک تندباد بسیار شدید که بر اثر آتش به وجود آمده بود، از روی رودخانه الب گذشت. ما مجبور شدیم در روی پل بر زمین بخوابیم و به نرده ها بچسبیم تا باد ما را با خود نبرد.

برای اینکه مردم کشور دچار وحشت نشوند، گوبلز تعداد کشته ها را 000. 40 نفر اعلام کرد. البتّه وی گزارشی از جانب رئیس دفتر تبلیغات در درسدن دریافت کرده بود که در آن تعداد تلفات بالغ بر 000. 350 تا 000. 400 نفر ذکر شده بود. . . حتّی بعد از پایان جنگ به دلیل ملاحظات سیاسی از ارزیابی دقیق و عینی قربانیان این حادثه وحشتناک ممانعت به عمل آمد. بسیار ساده لوحانه است که باور کنیم تبلیغاتچی های نازی عمداً تعداد قربانیان را زیاد اعلام کرده اند. هدف از بمباران های هوایی نیروهای متّفقین، همان گونه که خود نیز اعلام کرده اند، شکستن روحیه مردم آلمان بود. اگر تبلیغاتچی های نازی تعداد قربانیان را زیاد اعلام می کردند، بدین معنا بود که در جهت نیات متّفقین قدم برداشته اند. تعداد تلفات درسدن چنان بالا بود که گوبلز تصمیم گرفت این تعداد را 90% کمتر از مقدار واقعی اعلام کند. وی از این واهمه داشت که اعلام ارقام واقعی باعث هرج و مرج و فروپاشی روحیه تمام مردم رایش گردد. به درستی که ابعاد این فاجعه قوّه تخیل انسان را به مبارزه می طلبد.

چرا بمباران درسدن نادیده گرفته می شود، اما افسانه هولوکاست نه؟

دکتر گئورگی استنسون، وکیل و رئیس مؤسّسه «جنوساید واچ»(Genocide Watch) می گوید: چگونه است که هولوکاست جنایت جنگی است و از آن، به عنوان یکی از زشت ترین اتّفاقات تاریخ یاد می شود؛ امّا بمباران درسدن و حمله اتمی به «هیروشیما» و «ناکازاکی» توسط متّفقین جنایت جنگی قلمداد نمی شود؟ ما همه کارهای زشتی می توانیم انجام دهیم؛ امّا باید توسط قانون محدود شویم و قانون اجازه آن را به ما ندهد.

توماس بروکس(Thomas Brookes)، تاریخ نگار و نویسنده انگلیسی، با اشاره به تلاش های صورت گرفته برای کمتر جلوه دادن تلفات انسانی این حمله هوایی می نویسد:

دروغ گویان حرفه ای که در خدمت منافع صنعت هولوکاست قرار گرفته اند و همچنین تاریخ نگاران رسمی جمهوری فدرال آلمان با وقاحت هرچه تمام سعی می کنند میزان تلفات انسانی هولوکاست درسدن را به چند صد هزار نفر کاهش دهند. هیچ کس نمی تواند منکر شود که 000. 12 خانه در مرکز شهر و در بحبوحه طوفان آتش، تبدیل به تلّی از خاکستر شدند. در این شهر، علاوه بر 600000 ساکن بومی آن، در حدود 000. 600 پناهنده نیز از شهر «برسلاو»(Breslau) پناه گرفته بودند. با توجّه به این مسئله می توان نتیجه گرفت که هر کدام از این 000. 12 خانه بیش از 50 نفر را در خود جای داده بودند؛ امّا از این تعداد خانه، هیچ چیز باقی نماند و انسان هایی که در این خانه ها پناه گرفته بودند، بر اثر دمای بیش از 2900 درجه فارنهایت (1600 درجه سانتی گراد) همگی به خاکستر تبدیل شدند.

انست کرامر(Enst Cramer) در 12 فوریه 1995 م. و در روزنامه دی ولت نوشت: زمانی که برای این قربانیان عزاداری می کنیم، دیگر نباید دنبال مقصّران این مصائب بگردیم.

توماس بروکس معتقد است که قضیه در مورد هولوکاست کاملًا برعکس بوده و تمام تلاش ها حول مبالغه در مورد این رخداد می چرخند. او در ادامه می افزاید: امّا وقتی که نوبت مبالغه و گزافه گویی در مورد تلفات جانی اردوگاه های «آشویتس» می رسد، هیچ کس از این حرف ها نمی زند. دیگر دروغگویان و فریبکاران حرفه ای نمی گویند که: بحث در مورد اینها بی معنی است. . . سالیان درازی از این واقعه گذشته است، بنابراین این صحبت ها چه فایده ای دارند؟

به نوشته فریجوف میر(Fritjof Meyer)، روزنامه نگار مشهور، 5/ 3 میلیون قربانی ساختگی به تعداد تلفات اردوگاه های «آشویتس» اضافه شد تا ملّت آلمان بیش از پیش بدنام شود. در حقیقت، تمام سیاست مداران آلمانی ادّعا می کنند که مردم این کشور تا ابد، گناهکار هستند. حتّی آلمانی هایی که هنوز زاده نشده اند نیز گناهکارند.

منابع و مآخذ:

BomberCommandArthur Harris’s report،” Extract from the official account of Bomber Command by Arthur Harris، 5491″، National Archives، Catalogue ref: AIR 61/ 784، which says that 1، 006 acres( 6- 5 km 2 )were destroyed.

Addison( 6002 )، p. 081

Elliott، Michael. Europe: Then And Now،TimeEurope، 01 August 3002، retrieved 62 February 5002-

Longmate( 3891 )، p. 221-Longmate describes a 22 September 1491 memorandum prepared by the British Air Ministry’s Directorate of Bombing Operations which puts numbers to this analysis.

Gerda Gericke( lucas )The Destruction of Dresden’s Frauenkirche Deutsche Welle، 62 October 5002-

Stanton، Gregory. ” How Can We Prevent Genocide: Building An International Campaign to End Genocide”. Retrieved 8002- 11- 21

Matthias Neutzner: Die Bergung، Registratur und Bestattung der Dresdner Luftkriegstoten(” The Recovering، Registration and Burial of Dresden raid deads

“- part I of the Historian Commission report 0102؛ pdf،

p. 83- 93 ) Taylor، Bloomsbury 5002 pp. 024- 6-

” The Strategic Air Offensive against Germany”( SOA )، HMSO) 1691 (vol 3 pp. 711- 9-

Addision( 6002 )، Chapter by Sonke Neitzel) 6002 (” The City Under Attack” p. 67

Harding، Luke. Cathedral hit by RAF is rebuilt، The Guardian، 13 October 5002-

G mez، Javier Guis

ل ndez. ” The Law of Air Warfare”، International Review of the Red Cross، n

323، 02 June 8991، pp. 743- 36- Evans، Richard( 6991 ). ” Dresden and Holocaust Denial”. David Irving، Hitler and Holocaust Denial: Electronic Edition. Retrieved 6 May 0102-

USAF، II. Section ANALYSIS: Dresden as a Military Target، 33، 43-

Grayling، AC( 72 March 6002 ). ” Bombing civilians is not only immoral، it’s ineffective”. London: The Guardian. Retrieved October 8002-

Evans، Richard J. The Bombing of Dresden in 5491، The real TB 74-

Gerda Gericke( lucas )The Destruction of Dresden’s Frauenkirche Deutsche Welle، 62 October 5002-

منابع برای مطالعه بیشتر:

1- سایت رسمی یادبود کشته شدگاه درسدن

http://www.31 februar.dresden.de/ en/ index en.php

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا