خرید تور نوروزی

شمس الواعظین درمورد ماجرای شکدم: تغییرات ناگهانی مهم است

سرویس سیاسی انصاف نیوز: پس از ماجرای کاترین شکدم دوباره ماجرای نفوذ و نقاط آسیب‌پذیری به میان آمد. ماشاالله شمس الواعظین می‌گوید «چنین ماجراهایی نشان می‌دهد حوزه‌های استحفاظی ایران در این زمینه آسیب‌پذیر است»؛ او همچنین در مورد تاثیر اتفاق شکدم در نگاه به نوکیشان و تازه مسلمانان یا افرادی که چرخش‌های سیاسی دفعی دارند، گفت: همه‌ی اینها بعنوان یک نشانه وارد مطالعات موردی خواهد شد؛ هر اتفاقی لزوما نباید طبیعی تلقی شود؛ همانطور که نباید غیرطبیعی تلقی‌اش کرد.

ماشالله شمس الواعظین

ماشاالله شمس الواعظین در گفت‌وگو با انصاف نیوز، به کلیت ماجرای نفوذ پرداخته و می‌گوید: ما در روابط بین‌الملل اصلی داریم با عنوان «استخدام عامل در حوزه استحفاظی حریف»؛ عامل می‌تواند هم بومی باشد، میهمان باشد، ازطریق مسائل جنسی باشد که اطلاعات بالینی بگیرد؛ می‌تواند از طریق کاشت دوربین‌ها و شنودها در مراکز حساس، حیاتی و حاکمیتی کشورهای حریف باشد. بنابراین این یک امر عادی بین کشورهاست و به هیچ عنوان نباید به این نکته بی‌توجه بود.

نکته‌ی بعدی اینکه کشورها در حوزه‌های استحفاظی حریف خود، هرجایی که نقاط ضعف و آسیب‌پذیری در موقعیت‌های حریف می‌بینند از آنجا روزنه را باز می‌کنند و نفوذ می‌کنند. اگر در حوزه‌ی حریف افراد و مقاماتشان ضعف جنسی دارند، زن‌باره و… باشند، این بهترین پیام و علامت را به حریفشان می‌دهد که از این دریچه -با استخدام یک نیرو- وارد شوند و حریف را به زمین بیاندازند و اطلاعات بالینی از او بگیرند. یا نقاط ضعفش جاهای دیگری است. بنابراین اصل دوم این است که شما از هرجایی بخواهید وارد شوید، آن نقطه، باید نقطه‌ی آسیب‌پذیر حریفتان باشد که اسرائیل در این زمینه سابقه‌ی بسیار زیادی دارد.

چنان سابقه‌ای دارد که بسیاری از رهبران ساف (سازمان آزادی بخش فلسطین) با روش اولیه‌ی موساد به زمین زده شدند و از طریق ابزارهای سکسی و نیروهای جنسی در معرض دادن اطلاعات رایگان به حریف قرار گرفتند؛ بخش زیادی از همراهان یاسر عرفات از این طریق در آن دوران خریداری شدند. مسموم کردن عرفات چیزی جز استخدام عامل در حوزه‌ی استحفاظی حریف و اوج موفقیت موساد در این زمینه نمی‌تواند به شمار آید. بنابراین اسرائیل و موساد در این زمینه‌ها خیلی جدی عمل کرد.

او در توضیح اتفاقی که برای عرفات رخ داده است، گفت: منظور اینکه شخصی که آقای عرفات را مسموم کرد به همین شیوه عامل اسرائیل شده بود. داستان‌های زیاد ابوجهاد را بخوانید، یا رهبران سازمان آزادی بخش فلسطین، جرج حبش را اگر بخوانید، داستان‌های موساد در این زمینه‌ها زیاد است.

شمس‌الواعظین در ادامه به بررسی این موضوع پس از انقلاب اسلامی ایران پرداخته و می‌گوید: اسرائیل بعد از انقلاب اسلامی ایران، بعنوان یکی از مراکز وسوسه انگیز نفوذش ایران را انتخاب کرد. به دلایل مختلفی از جمله دشمنی ایدئولوژیک ایران با صهیونیسم بود، و همچنین اینکه ایران با استفاده از همین اصل -استخدام عامل در حوزه استحفاظی حریف- در اسرائیل مبادرت به کاشت نیرو در مقادیر خیلی زیاد کرد. اطرف اسرائیل را به محاصره در آورد، حزب الله لبنان از یک طرف و جنوب فلسطین تاریخی، نوار غزه، جهاد اسلامی و حماس و… اسرائیل را به نوعی به محاصره درآورد و در نتیجه اسرائیل در معرض فشارهای سنگین در قلمروی حیاتی‌اش قرار گرفت و اقدام به یک ضدحمله کرد.

این ضدحمله در نردبام اولویت‌های موساد اسرائیل و بنابر دستورالعمل دوره‌ی نتانیاهو و قبلش و بعدش -حتی بنت- قرار داشت؛ در حوزه‌ی استحفاظی هسته‌ای ایران عکس‌العملشان را نشان دادند. اقدام به ترور دانشمندان هسته‌ای ما کردند، آخرینشان هم آقای فخری‌زاده بود؛ از طرف دیگر علاوه بر کاشت پاره‌ای از مواد منفجره در برخی از واحدهای بسیار حساس ایران و انفجارهای متعدد در سایت کرج و نظنز و… این موارد را پیش گرفتند.

بخشی از اولویت‌های موساد هم که در حال اجراست هنوز کشف نشده است. ولی یک جاهایی هم نفوذ کردند و شناخته شدند؛ در پاره‌ای از نهادهای انقلابی مثل سپاه پاسداران، برخی از آنها اعدام هم شده‌اند. یک جاهایی هم معلوم است که هنوز کشف نشده است، ولی در مورد میزان نفوذشان با توجه به ادعاهایی که اسرائیلی‌ها می‌کنند که «ما خیلی به شما نزدیکیم و به رهبران ایران نزدیکیم و خیلی بر اوضاعتان مسلط و حساسیم و…» بنابراین تمام گزینه‌ها روی میز است و باید مورد توجه قرار گیرد…

او درمورد ماجرای کاترین شکدم می‌گوید برخی پیش‌فرض‌ها حاکی از این است که می‌تواند یکی از راهکارهای اسرائیل برای گسترش نفوذ باشد، همچنین می‌تواند سناریویی برای کور کردن یک امکان دیگر باشد.

در هرحال چنین ماجراهایی نشان می‌دهد حوزه‌های استحفاظی ایران در این زمینه آسیب‌پذیر است؛ اگر ما اینگونه به مسائل نگاه کنیم خودمان و واحدهای حساس‌مان را می‌توانیم مصونیت بیشتری ببخشیم، تا اینکه این مسائل را تبدیل به ابزاری برای مناقشه‌ی جناحی کنیم. بنظر من این روش غلط است؛ اینگونه مسائل دقیقا به حساس‌ترین هسته‌ی امنیت ملی ایران مربط می‌شود؛ ربطی به اینکه کدام‌یک از جناح‌ها در این زمینه سالم بوده است و کدام ناسالم، ندارد؛ یا اینکه کدام جناح‌ها جواب مثبت به چنین جریاناتی داده است و کدامیک جواب منفی! به جای اینها بنظر من باید بیشترین توجه را به حوزه‌ی امنیت ملی ایران اختصاص داد.

او در پاسخ به اینکه آیا ممکن است حجم افشاگری در صورت جاسوس بودن فردی اینقدر زیاد باشد، گفت: می‌توانید جور دیگری سوال بپرسید؛ بگویید «مگر بوده است که مسئولین یا نخست وزیر جایی بگویند «اسم فخری زاده را بیاد داشته باشید»» نتانیاهو این کار را کرد! یا بگویند که «ما در این زمینه اقدام کردیم و اقدام خواهیم کرد».

اگر غایت‌مندانه سوژه‌ی نفوذ اسرائیل را دنبال کنید، معنی ندارد او بیاید دزدی و سرقت اسناد بکلی سری پرونده‌ی هسته‌ای ایران از تورقوزاباد را اینگونه رسانه‌ای کند! چرا بایداز آن رونمایی کند؟! یک جاهایی می‌خواهد پیام محکم‌تری به حریفش دهد، بنابراین از این موارد رونمایی می‌کند. یعنی می‌گوید «من اینقدر به تو نزدیکم که می‌توانم یک کامیون اسناد بکلی سری‌ات را ببرم خارج از کشور! اینهم رونمایی!» بنابراین اهمیت مسائل پیشینی آن به لحاظ رسانه‌ای دیگر از بین می‌رود و گام بعدی افشاگرانه‌ی آن مهم می‌شود؛ و اسرائیل این کار را کرده است. یک سری جاسوس‌ها دیگر اصلا حرفی نمی‌زنند؛ اگر حرف بزنند که باید شغل دیگری پیدا کنند؛ می‌شود سخنران، علامت جاسوس این است که نباید زیاد حرف بزند؛ وقتی حرف زد نشانه‌ی این است که مسائل دیگری هم اتفاق افتاده است.

او در مورد تاثیر اتفاق شکدم در نگاه به نوکیشان و تازه مسلمانان یا افرادی که چرخش‌های سیاسی دفعی دارند، گفت: همه‌ی اینها بعنوان یک نشانه وارد مطالعات موردی خواهد شد؛ هر اتفاقی لزوما نباید طبیعی تلقی شود؛ همانطور که نباید غیرطبیعی تلقی‌اش کرد. بنابراین با پیگیری و تحت نظارت قرار دادن رفتار و سلوک می‌توان داده‌های دیگری هم به دست آورد؛ این خیلی مهم است تا اینکه شلیک داوری یا قضاوتی از راه دور کنید.

به نظر من این چرخش‌ها علامت مهمی است. تغییرات ناگهانی مسیر مهم است. شما در اتوبان هم که رانندگی می‌کنید تغییر ناگهانی جهت یک اتومبیل باید احتمال دهید که این آدم یا مست است، یا ماجراجوست و… چه رسد به عرصه‌های امنیتی. آنجا که دیگر بحث‌های بسیار مهمی اتفاق می‌افتد. بلافاصله دسته بندی می‌شود و در آن دسته‌بندی‌ها فرض‌ها و احتمالات مورد بررسی قرار می‌گیرد. دقیقا یک تحلیل سوژه‌ی سیاسی است. یکی از بخش‌های نزدیک بهم در کار روزنامه‌نگار و امنیتی‌های جهان همین است؛ یعنی مثلا روزنامه‌نگار یک سوژه را در چارچوب تحلیل خبر، خبر و ابعاد و داده‌هایش را تحلیل می‌کند. به لحاظ امنیتی و اطلاعاتی هم اتفاقی مشابه می‌افتد: آنها هم در ستاد و جای خود نشسته‌اند، یا با تحقیقات میدانی که انجام می‌دهند آن شخصیت یا اتفاق و ابعادش را تحلیل می‌کنند؛ این موارد تقریبا شبیه به هم هستند. بنابراین گاه دیده می‌شود که حرف‌هایمان هم شبیه به هم درمی‌آید.

شمس الواعظین درپایان در پاسخ به اینکه «آیا شخصا با موارد نفوذ مواجهه‌ای داشته است که بخواهند وارد رسانه شوند و…، چه نفوذی داخلی و چه نفوذی خارج از کشور» گفت: فراوان! من تجارب شخصی در این زمینه‌ها دارم. تمام شده است و رفته است. بعنوان یک روزنامه نگار این اتفاق سر راهم زیاد رخ داده است. که مثلا بیایند مقولاتی را طرح کنند برای راه‌اندازی رسانه خارج از کشور، بعد از زندان‌ها و… که «اگر بخواهید همکاری کنید ما آمادگی داریم برای راه‌اندازی رسانه!» همین رسانه‌هایی که بعدها شکل گرفت و تعدادی از همکارانمان رفتند و همکاری کردند و تعدادی هم نه؛ ترجیح دادند که بیشتر در چارچوب منافع ملی‌شان عمل کنند تا گزاره‌های خارج از کشور.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا