خرید تور تابستان ایران بوم گردی

پرسش مهاجرانی از قرائتی درباره ی یک ادعا

به گزارش انصاف نیوز، سیدعطاالله مهاجرانی، وزیر اسبق ارشاد در دولت سیدمحمد خاتمی، در یادداشتی با عنوان «سخن گفتن خوب و آوای نرم» در وبلاگ خود نوشت:

ظاهرا مرحوم امام خمینی رضوان الله علیه، در میان پتک و سندان، دشمن دانا و دوست زمان ناشناس، قرار گرفته است.

دشمنان دانا می خواهند هویت او را دستکاری کنند و انقلاب اسلامی ایران را کژ و معوج نشان دهند که گویی از آغاز شکل گیری رنگ و بوی آمریکایی و یا انگلیسی داشته است. این رویکرد به اظهار نظر سیاستمداران و سیاست نویسان محدود نمی شود. در رمان بیگانگی در ذهن من، نوشته ی اورهان پاموک دیدم که از قول یکی از شخصیت های رمان، سفر امام خمینی از پاریس به تهران را، مدیریت شده از سوی سازمان سیا معرفی کرده است، تا انقلاب مردم کنترل و آرام شود! (ص:۲۱۲ ترجمه انگلیسی)

غریب است که پاموک، کودتای ژنرال اورن را که کمتر از یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران – در شهریور ۱۳۵۸-، اتفاق افتاد و به تمام معنی یک کودتای آمریکایی بود، در باره اش چنین شناسنامه ای را ارائه نمی دهد. برعکس از آن کودتا تمجید نسبی هم می کند.

اما برخی از سر دوستی، مشکلی با هویت انقلابی امام خمینی ندارند، در ترسیم صورت و سیرت امام خمینی، چهره ای از او ارائه می دهند که نه تنها جاذبه ای ندارد بلکه تنفر انگیز هم هست. آقای قرائتی که دیگر نزدیک چهل سال است از تلویزیون و رادیو با مردم صحبت می کند، از جوهر جرات امام خمینی تعریف کرده است که ایشان در بیست و یک سالگی، به صورت پیرمردی هفتاد و پنج ساله که نااهل بوده است و جسارت کرده بود، سیلی زده اند، بر اثر آن سیلی عینک پیرمرد چهار قطعه شده است. شما ببینید چه مقدار بدآموزی و خشونت پروری در بیان این خاطره ی تلخ در صورت درستی، موج می زند. پیامبر اسلام به یاران خود توصیه می کرد که در جنگ با دشمنان به صورت آن ها شمشیر نزنند!

آقای قرائتی خاطره را به فردی نسبت داده اند که حدود بیست سال پیش درگذشته است و نمی تواند چنین مدعایی را تایید یا تکذیب کند.

نمی دانم آقای قرائتی چرا همان طرح نماز و اذان را دنبال نمی کنند؟ یادتان هست جوانان مظلوم را توی چهار راه ها و میدان ها وسط دود و دم و ترافیک به نماز خواندن وا می داشتند و یا یکهو وسط پارک، موکت می انداختند و صدای اذان و نماز.

استاندار وقت استان کرمان، آقای مرعشی، تعریف می کرد آقای قرائتی آمد استان ما و در جلسه ای- شورای اداری یا جلسه ای دیگر- گفت: وقتی نماز رواج پیدا می کند که همه ی مسوولان از آقای استاندار تا مدیران کل، همه در وقت اذان ظهر بیایند جلو در استانداری یا اداره های کل، اذان بگویند! می گفت. به آقای قرائتی گفتم: مردم مشکلات زیادی دارند که ما در حل آن ها توفیق زیادی پیدا نکرده ایم. اگر این کار را بکنیم مردم خواهند گفت این ها وظیفه شان را نمی توانند انجام دهند حالا زده به سرشان! بهتر نیست که آقایان علما خودشان در وقت نماز بیایند جلو در مسجد اذان بگویند؟

ظاهرا آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. دیگر نه نمازی در چهار راه برگزار می شود و نه پروژه ی زکات دنبال می شود. از بس گقتند اگر حد جاری شود و شلاق زده شود باران از آسمان می بارد، آن همه حد زدند تا زمین و آسمان خشکید.

چرا احمد غلام یا عادل کرمیچ در فرانسه سر پدر ژاک همل، کشیش مظلوم هشتاد و چهار ساله را بریدند؟ این بنای کژ از همین تشویق و مدح سیلی شروع می شود؛ از تقدیس و تمجید خشونت.

به فرض درستی این خاطره، حتما مرحوم امام خمینی در زدن آن سیلی اشتباه کرده است! از کجا که ایشان برای همان اشتباه و خطا، استغفار نکرده باشد و حلالیت نطلبیده باشد؟

نمی دانم آیا آقای قرائتی به پیامدهای چنین خاطره ای توجه داشته است؟ کی ما به فردوسی باز می گردیم که از: سخن گفتن خوب و آوای نرم، به عنوان راهنما سخن گفته است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. از نظرات خیر خواهانه و دلسوزانه ی نویسنده ی توانا و چیره دست جناب استادسید عطاالله مهاجرانی بهره مند شدم. کاش مقالات و نوشته های بیشتری از ایشان در سایت وزین انصاف نیوز درج گردد.
    جزاکم الله خیرا
    یا حق مدد

    1
    1
  2. درود بر جناب مهاجرانی ، چهره فرهنگی ، که بخوبی مسائل و حوادث روز را تحلیل میکنند .
    بخوبی اشاره شده به تقدیس و تمجید خشونت و نتیجه آن .

    بخطر داریم مناظره تلویزیونی در زمان اصلاحات بین حجتی کرمانی و مصباح یزدی ، که بدعوت جناب حجتی کرمانی از مصباح یزدی به تساهل و تسامح از صدا و سیما آن زمان پخش شد .
    اصرار و تاکید حجتی کرمانی بر رحیم بودن و بخشندگی خداوند بود و
    اصرار و تاکید مصباح یزدی بر جبار بودن و …. خداوند بود.

    ما الان شاهد زنده چهل سال روحانیت در صحنه هستیم که
    بطور کلی میشه گفت به دو دسته ، یکی اعتدال گرا و اصلاح طلب و دیگری اصول گرا و تند رو و ….
    با موضع گیری هر دو طیف هم ۴۰ سال بطور زنده ۲۴ ساعت بدون وقفه و بیشتر از آن از طریق تاریخ آشنائی داریم و میتوانیم پی ببریم به جهان بینی و آگاهی هر دو طیف به مسائل روز اجتماع ایران و جهان و به دنبال آن آشنائی به هنر و تاریخ هنر ( موسیقی و نقاشی و تاتر و معماری و…..) ورزش و ادبیات ایران و جهان ، اقتصاد و حقوق بین الملل،
    سیاست و روابط خارجی و آشنائی به زبانهای زنده دنیا و علم جامعه شناسی و ….. و…….. .

    بطور مثال جناب مهاجرانی آخر نوشته خود به فردوسی اشاره کردند،
    من ایرانی کوچه و بازار فقط تعداد انگشت شماری از روحانیت را دیده ام که از فردوسی سخن، اون هم کوتاه ، گفته باشند ( سید محمد خاتمی و محمود دعائی) البته لابد بیشتر هم هستند و من بی اطلاع که امیدواریم چنین باشد .

    میخواهم بگویم که این تنگ نظری و یک بعدی فکری ، دیدگاه ما را محدود و کوچک و سد راه توسعه در همه ابعاد آن و همچنین ترویج خشونت میشود.

  3. وقتی موسی عصبانی می شود و با مشت بر سر مرد قبطی می کوبد. بعدا می گوید: هذا من عمل الشیطان! قران به ما گفته است که با دیگران به شیوه جدال احسن گفتگو کنیم. عصبانیت و سیلی که غیر از ستم و تاریکی حاصلی ندارد.

    1. موسی پیامبر بوده…معصوم از خطا و اشتباه….مشتی که به اون مرد کافر زده درست بوده….نمی گه شیطان من رو گول زد که مشت بزنم به مرد کافر…..بلکه منظورش این هست که شیطان اون دعوا رو بین فرد کافر و مومن ایجاد کرد که موسی را درگیر کند و با کشتن اون مرد….اون وقت مامور های فرعون برای دستگیری موسی بسیج شوند….موسی به خدا می گه من رو از دید مامورهای فرعون بپوشان تا بتونم از دستشون فرار کنم..

  4. آقای قرائتی نظر زیاد می دهد. کاش ایشان و برخی از دیگر آقایان یاد بگیرند مقوله ای هم به نام بازنشستگی وجود دارد تا برخی افاضاتی که می فرمایند و صرفاً به دلیل پیری است دستمایه شوخی های بی پایان در شبکه های اجتماعی نشود.

  5. واضح و روشن بگویم که تندی وخشونت باعث می شود از عقلانیت و تصمیمات منطقی فاصله بگیریم.خدانکند تفکرات و اندیشه های امثال مصباح و احمدی نژاد در جامعه نهادینه شود .در آن صورت باید گفت که رحمانیت و عقلانیت و دلسوزی و عاطفه و مروت و جوانمردی را باید در افسانه ها جستجو کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا