ماجرای عملیات مرصاد از زبان حسین علایی
حسین علایی طی یادداشتی در خبرآنلاین نوشت: جمهوری اسلامی ایران در روز 27 تیرماه سال 1367 با پذیرش قطعنامه 598، برقراری آتش بس در جنگ عراق با ایران را پذیرفت.گرچه سازمان مجاهدین خلق بعد از صدور قطعنامه 598 در 29 تیرماه سال 1366، همواره به امام خمینی ایراد می گرفت که چرا ایشان این قطعنامه را نمی پذیرند، ولی سازمان منافقین از اعلام پذیرش آتش بس توسط جمهوری اسلامی ایران نه تنها استقبال نکرد، بلکه آن را فرصتی مناسب برای حمله به ایران ارزیابی و تلقی کرد.
به محض پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، جلسه ای به ریاست صدام در کاخ ریاست جمهوری عراق با حضور مسعود رجوی رئیس سازمان مجاهدین خلق، سرلشکر فاضل البراک تکریتی رئیس سرویس های اطلاعاتی عراق و سپهبد صابر الدوری به منظور بحث و بررسی درباره چگونگی پیشروی سریع و عمیق نیروهای سازمان مجاهدین خلق از خانقین به سمت تهران برای به دست گرفتن قدرت در ایران با پشتیبانی محدود نیروهای مسلح عراق تشکیل شد. در این جلسه ابعاد این عملیات و پیامدهای احتمالی آن مورد بحث و تبادل نظر طولانی قرار گرفت. در این جلسه رئیس دستگاه های اطلاعاتی عراق چندان تمایلی به انجام این عملیات نداشت زیرا نسبت به تحقق نتایج قطعی آن اطمینان نداشت. وی مایل بود از هرگونه عملی که موجب تحریک طرف مقابل و از سر گرفته شدن آتش جنگ شود خودداری گردد. ولی واقعیت دیگری نیز وجود داشت که تا هنگام اعدام شدن فاضل البراک در سال 1993 در پرده ای از ابهام باقی ماند. در این جلسه مسعود رجوی به صدام گفت: “مطمئن باشید که سازمان من ظرف چند ساعت وارد شهر همدان در 250 کیلومتری مرز خواهد شد”. صدام موافقت خود را با اجرای این عملیات اعلام کرد و با بیان اینکه “شاید این یک فرصت طلائی برای نابودی رژیم فعلی ایران باشد”، انگیزه خود را از اجرای این عملیات مشخص ساخت. (1)
بر این اساس سازمان منافقین با تکیه بر تجربیات ناشی از عملیات های گذشته در حمله به مواضع نیروهای ارتش در جبهه های جنگ، عملیات جدیدی را به منظور سرنگونی نظام جمهوری اسلامی به نام “فروغ جاویدان” برنامه ریزی کرد. این عملیات قرار بود در مهرماه سال 1367 همزمان با هفته دفاع مقدس به اجرا درآید. اما پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران موجب غافلگیری منافقین و عدم باور آنها شد. بنابراین با دستور رئیس جمهور عراق، منافقین عملیات خود را جلو انداختند و آن را در بعد از ظهر سوم مرداد ماه سال 1367، آغاز کردند.
نیروهای منافقین از سه بخش تشکیل می شدند. نیروهایی که به صورت ثابت و سازمان یافته، هسته اصلی ارتش آزادی بخش منافقین را تشکیل می دادند. بخش دوم نیروهایی بودند که با به کارگیری اسرای ایرانی در جنگ، سازماندهی شده بودند. منافقین در مجموع از 700 اسیر ایرانی در این عملیات استفاده کردند و بخش سوم افرادی بودند که مجاهدین خلق قبل از آغاز عملیات از هواداران خود در سراسر کشورهای اروپایی فراخوانی کرده بودند. در سال 1365 حدود 900 نفر از منافقین که به دلایل دست داشتن در ترور مردم در زندان های ایران به سر می بردند مورد عفو قرار گرفتند ولی اکثر آنها به عراق فرار کردند و به سازمان منافقین پیوستند. در زمان تهاجم منافقین به خاک ایران در مرداد ماه 1367 حدود 5 هزار زندانی گروهکی در زندان بودند که یک سوم آنها هنوز بر سر موضع خود بودند.(2)
بهره گیری صدام از منافقین
در طول سالیان جنگ، عملاً سازمان منافقین به عنوان یک ارتش مجهز شده از سوی صدام حسین، کمک شایانی را در ابعاد جاسوسی و عملیاتی برای رژیم بعثی عراق انجام می داد. ارتش منافقین مجهز به تانک های سبک و نفربرهای پر سرعت چرخ دار و خودروهای تویوتا بود. نیروهای رزمی منافقین به عنوان افرادی کارآزموده، توانسته بودند بخشی از ضعف های ارتش عراق را در مقابله با ایران جبران نمایند. نیروهای این سازمان در بامداد روز 29 خرداد ماه سال 1367 با بکارگیری 3000 نفر به شهر مهران حمله کرده بودند. آنها در جریان عملیات چلچراغ و پس از تصرف شهر مهران که خالی از سکنه بود، شعار “امروز مهران فردا تهران” را سر داده بودند. البته ارتش منافقین با عملیات متقابل رزمندگان اسلام با ذلت و خواری از مهران عقب رانده شد ولی به هر حال ارتش بعثی عراق سازمان مجاهدین خلق را مزدور و تکیه گاه خوبی برای خود به حساب می آورد.
در روزهای پایانی جنگ نیز سازمان منافقین با تمام قوا به کمک صدام و رژیم بعثی عراق شتافت. تصور و تحلیل سران سازمان مجاهدین خلق این بود که سوار بر تانک ها و نفربرهای خود، می توانند بدون مواجه شدن با مقاومتی در خور توجه از سوی قوای مسلح ایران به سرعت خود را به تهران مرکز کشور برسانند. آنها فکر می کردند که مردم ایران نه تنها در برابر ارتش منافقین وارد عمل نخواهند شد بلکه از نظامیان آنها نیز به گرمی استقبال خواهند کرد. سران منافقین به نیروهای خود وعده داده بودند تا با رسیدن به تهران جشن پیروزی را در میدان آزادی برگزار کنند. سازمان منافقین امیدوار بود تا از این طریق بتواند در ایران به حکومت برسد.
حمله منافقین به ایران
منافقین از یک هفته قبل از آغاز عملیات فروغ جاویدان به دنبال جمع آوری اطلاعات از چگونگی آرایش و کسترش قوای ایران در جبهه غربی و در استان کرمانشاه بودند. پس از تکمیل اطلاعات جمع آوری شده، عملیات نظامی سازمان مجاهدین خلق در بعد از ظهر روز سوم مرداد ماه سال 1367 آغاز گردید. منافقین(3) در این عملیات از هزار خودرو، 70 دستگاه خوردروی زرهی چرخ لاستیکی، 100 قبضه تفنگ 106 میلیمتری، 300 قبضه انواع خمپاره اندازهای 60 و 81 کماندویی، 100 قبضه توپ پدافند هوایی، 80 قبضه دوشیکا و 50 قبضه موشک دوش پرتاب سهند استفاده کردند.(4)
به منظور آغاز عملیات، قرارگاه عملیاتی سپاه دوم ارتش عراق واقع در جادۀ بغداد ـ خانقین در منصوریه الجبل در اختیار رهبری سازمان منافقین قرار گرفت تا عملیات از آنجا هدایت شود. در این قرار گاه علاوه بر رهبران سازمان منافقین، رئیس دستگاه های اطلاعاتی عراق، مدیر اطلاعات شعبه ایران و سپهبد صابر الدوری، مستقر گردیدند.(5)
برای باز شدن مسیر عملیات منافقین، ابتدا توپخانه دوربرد ارتش عراق، یک آتش تهیه سنگین بر روی مواضع نیروهای ایرانی در ناحیه مرزی اجرا کرد و سپس تعدادی از یگان های ارتش بعثی عراق به سمت منطقه اسلام آباد غرب و سرپل ذهاب حمله کردند و آنگاه منافقین این دو شهر را تصرف کردند. همچنین هواپیماهای جنگنده میگ 23 و میراژ F – 1 ارتش عراق به تنگه چارزبر و به پایگاه نوژه همدان و پادگان لشکر 28 سنندج حمله کردند و پوشش هوایی لازم را برای نیروهای منافقین برقرار نمودند.
سه روز جلوتر از تهاجم منافقین، عملیات تهاجمی ارتش عراق در جبهه جنوب نیز به منظور جلب توجه عمده قوای ایران به استان خوزستان و برای کمک به تک منافقین از محور غرب شروع شده بود. پس از ناکامی ارتش عراق در تصرف بخش هایی از سرزمین های جنوب اهواز، رژیم بعثی عراق به عملیات نظامی منافقین امید زیادی داشت.
تهاجم نظامی منافقین به استان کرمانشاه با عدم انتظار و در نتیجه غافلگیری مسئولین ایرانی همراه بود. گرچه احتمال حمله مجاهدین خلق از سوی برخی از فرماندهان سپاه داده می شد ولی هیچ کس نمی دانست که نیروهای منافق از کدام نقطه مرزی به خاک ایران حمله خواهند کرد. نیروهای منافقین قصد داشتند تا با بهره گیری از 25 تیپ رزمی(6) سبک مکانیزه که حدود 5100 نفر را در آنها سازماندهی کرده بودند، در یک برنامه زمانبندی شده 33 ساعته خود را به تهران برسانند و نظام جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کنند و خود جایگزین آن شوند.
در طرح منافقین 5 مرحله عملیاتی به شرح زیر پیش بینی گردیده بود:
مرحله اول عملیاتی به فرماندهی جهانگیر با عبور از مرز خسروی در ساعت 4 بعد از ظهر روز دوشنبه سوم مرداد آغاز شده و شهرهای قصر شیرین، کرند و اسلام آباد غرب را با سه تیپ به تصرف خود در می آورد.
فرمانده محور دوم ابراهیم ذاکری بود که در مرحله دوم عملیات قرار بود با 5 تیپ کرمانشاه را به تصرف خود درآورند. آنها قرار بود پایگاه هوانیروز کرمانشاه را تصرف کرده و از بالگردهای موجود در آن برای حمله به تهران استفاده نمایند. به همین علت ارتش عراق به این پایگاه هوانیروز حمله هوایی نکرد.
فرمانده محور سوم محمود مهدوی بود که می خواست با دو تیپ پایگاه هوایی شهید نوژه را به تصرف درآورد. فرماندهی محور چهارم نیز قرار بود خود را با دو تیپ به قزوین برساند.
محمود عطایی هم فرمانده محور پنجم بود که می خواست تهران را تصرف کند و بیت امام خمینی در جماران و نیز صداوسیما را به تصرف در بیاورد.
با چنین طرح مانوری، عملیات در 4 مرداد به پایان می رسید و حکومت ایران به دست منافقین می افتاد. در ابتدای عملیات منافقین، ارتش عراق ارتفاعات و شهرهای مرزی را تصرف کرد و نیروهای منافقین را عازم شهر کرمانشاه کرد. هواپیماهای عراقی با بمباران برخی از پایگاه های هوایی ایران در مسیر تهاجم منافقین و نیز استفاده از آتش توپخانه، عملیات منافقین را پشتیبانی می کردند.
شرایط جبهه ها به گونه ای بود که باور حمله گسترده نظامی سازمان منافقین به جبهه های جنگ و نیز به شهرهای ایران دشوار به نظر می رسید. به همین دلیل برخی از مسئولین کشور خبر حمله منافقین را یک جنگ روانی و تبلیغاتی ارزیابی می کردند.
ارتش عراق در ساعت 14:30 روز دوشنبه سوم مرداد ماه سال 1367 اجرای آتش سنگین توپخانه خود را در محور سرپل ذهاب آغاز کرد. آنگاه پس از گذشت یک ساعت از اجرای آتش تهیه، ارتش منافقین حمله خود را به خاک ایران شروع کرد و در ساعت 18:30 همان روز نخستین تانک ها و نفربرهای منافقین به شهر کرند غرب وارد شدند و حدود دو ساعت بعد شهر اسلام آباد را به تصرف خود در آورند. تعدادی از مردم شهرهای کرند و اسلام آباد غرب با دیدن حمله نظامی دشمن، بلافاصله خانه های خود را ترک کردند و با خودروهای خود به سمت مرکز استان و کرمانشاه حرکت نمودند.
یک تیپ از نیروهای لشکر بدر که از منطقه جنوب وارد اسلام آباد شده بودند. نیروهای خود را در ارتفاعات اطراف شهر مستقر کردند. وقتی منافقین این دو شهر را اشغال کردند از طریق رادیوی خود، تلاش کردند تا با فراخوان هواداران خود در ایران نیروهای جدیدی را جذب کنند و بر تعداد قوای خود بیافزایند. در مسیر حرکت منافقین در پادگان ابوذر مقاومت هایی صورت گرفت و عده ای از فرماندهان و سربازان این پادگان به دست منافقین به شهادت رسیدند. اما در 4/5/67 نیروهای تیپ نبی اکرم توانستند حمله منافقین به پادگان ابوذر را دفع نمایند.
با ادامه حرکت ستون نظامی مجاهدین خلق به سمت کرمانشاه، آن شهر نیز به حالت نیمه تعطیل درآمد و برخی از مردم شهر تخلیه خانه های خود را آغاز کردند. وضعیت به گونه ای شد که سپاه در هماهنگی با آیت الله هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ، آقای احمد وحیدی(7) را به عنوان فرماندار نظامی کرمانشاه تعیین کرد. منافقین توانستند پس از یک شب بدون معطل شدن در مسیر راه، تا 30 کیلومتری شهر کرمانشاه به طول حدود 200 کیلومتر در عمق کشور پیشروی نمایند.
دو گردان از نیروهای لشکر بدر(8) که راه خود را گم کرده بودند(9)، اولین رزمندگانی بودند که با منافقین در تنگه “چارزبر” به صورت اتفاقی برخورد کردند و با نیروهای منافقین قاطی شدند و مقاومت در “چارزبر” را شکل دادند. در این منطقه، نیروهای تیپ12 قائم سمنان و نیروهایی از لشکر بدر با منافقین مواجه شدند و باعث جلوگیری از پیشروی آنها به سمت کرمانشاه گردیدند. البته قبل از رسیدن این نیروها که به صورت اتفاقی صورت گرفت، انبوهی از خودروهای مردم که در حال فرار از مناطق مرزی بودند راه را بر حرکت زره پوش های منافقین کُند کرده بودند. در واقع این مردم بودند که عدم امکان پیشروی را در مسیر جاده کرمانشاه برای نیروهای منافقین بوجود آوردند.
عملیات مرصاد
با روشن شدن جدی بودن عملیات منافقین و دریافت گزارش هایی مبنی بر این که آنها در حال پیشروی به عمق کشور هستند، فرمانده کل سپاه و ستاد عملیاتی وی از جبهه جنوب عازم منطقه غرب کشور شدند. فرمانده سپاه در ارتفاعات مشرف بر اسلام آباد و فرماندهان دیگر در حوزه عملیاتی منافقین در کرمانشاه مستقر گردیدند. در این هنگام آیت الله آقای هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ نیز در کرمانشاه حضور داشت و هماهنگی های لازم را برای مقابله با منافقین انجام می داد. بلافاصله فرماندهان لشکرها و تیپ های سپاه در منطقه غرب کشور، در جریان عملیات منافقین قرار گرفتند و خود را برای مقابله با آنها، آماده کردند.
تیپ12 قائم در اردوگاه صادقین در ده کیلومتری تنگه “چارزبر” استقرار داشت. پس از صدور پیام امام خمینی به مناسبت پذیرش قطعنامه 598، چهار هزار نفر از رزمندگان استان سمنان به همراه امام جمعه و برخی از مسئولین این استان در این اردوگاه مستقر شده بودند. به همین دلیل تیپ12 قائم اولین گردان منظمی بود که توانست از اوایل بامداد 4/5/1367 دو رده پدافندی در تنگه چارزبر ایجاد کند و عبور منافقین از این تنگه را سدّ نماید. این تیپ با به کارگیری 1600 رزمنده ظرف مدت حدود 60 ساعت به مقابله با منافقین پرداخت و در مجموع 67 شهید و 228 زخمی داد.(10) در پایان درگیری ها رزمندگان تیپ قائم توانستند در مجموع 80 خودروی منافقین را نیز به غنیمت بگیرند.
در تنگه پاتاق که 25 کیلومتر طول داشت نیز درگیری های شدیدی آغاز شد. با همت فرمانده کل سپاه در ساعت 4 بعد از ظهر روز 4/5/67 یک گردان از لشکر 71 روح الله از استان مرکزی با دو فروند بالگرد شینوک و یک فروند بالگرد 214 به محل باند اضطراری شهر اسلام آباد منتقل شدند. در انتهای این باند هنوز تعدادی از افراد نیروی هوایی ارتش باقی مانده بودند. رزمندگان لشکر 71 روح الله در حالی که 100 نفر از افراد کمیته بروجرد به آنها کمک می کردند، جاده پل دختر و سه راهی اسلام آباد را در حدود 5/1 کیلومتر به تصرف خود درآوردند و به صورت کمین با منافقین درگیر شدند. نیروهای منافقین که اطلاعی از استقرار رزمندگان اسلام در این منطقه نداشتند و از اسلام آباد به سمت تنگه “حسن آباد” در حال حرکت بودند به کمین نیروهای لشکر 71 روح الله برخورد کردند. این کمین به مدت دو ساعت ادامه داشت و پس از آن بود که منافقین متوجه شدند و به آن حمله کردند. در مجموع 64 نفربر و خودروی منافقین توسط نیروهای لشکر روح الله منهدم گردید و 28 نفر از نیروهای این لشکر نیز به شهادت رسیدند. منافقین مسئول اطلاعات لشکر روح الله را در اسلام آباد دستگیر و اعدام کردند. از ارتش سرهنگ علییاری که پس از پایان جنگ بر اثر جراحات شیمیایی به شهادت رسید نیز در عملیات ارتفاعات اسلام آباد حضور داشت.
در ساعت 9 صبح 5/5/1367 یک گردان از نیروهای لشکر 27 محمد رسول الله به این منطقه آمدند و ارتفاعات اطراف سه راهی اسلام آباد را تصرف کردند. از سوی دیگر یک گردان از نیروهای لشکر بدر نیز به گردنه حسن آباد هلی برن و در آنجا با منافقین درگیر شدند. در مجموع لشکر بدر در عملیات مرصاد حدود 150 نفر شهید داد(11).
4 گردان از تیپ قائم و نیز تعدادی از نیروهای سپاه ولی امر نیز در اطراف تنگه “چارزبر” و نیروهای لشکرهای 71 و 27 در مسیر جاده کرمانشاه با ستون نظامی منافقین به زد و خورد پرداختند. ارتباط بین واحدهای منافقین از طریق بیسیم صورت می گرفت و آن ها نیازی نمی دیدند که با کد و رمز صحبت کنند. تمام مکالمات آنها به صورت کشف بود بنابراین به راحتی سخنان آنان شنود می شد و نیروهای رزمنده از مقاصد آنها با اطلاع می گردید.
این در حالی بود که فرمانده جنگ در ظهر روز دوشنبه 3 مرداد ماه به قرارگاه مقدم فرماندهی سپاه در شهر کرمانشاه رسید و در جریان عملیات منافقین قرار گرفت. او در تلاش بود تا هماهنگی های لازم را با کمک فرماندهی سپاه برای مقابله با منافقین و ارتش بعثی عراق انجام دهد. شرایط به گونه ای وخیم شده بود که برخی از فرماندهان به آیت الله آقای هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ توصیه می کردند که شهر کرمانشاه را ترک نماید زیرا احتمال تصرف این شهر از سوی ارتش منافقین جدی بود.
به هر حال همة نیروهای سپاه در منطقه وارد عمل شدند و رزمندگان در 4/5/1367 از جادة ایلام وارد شهر اسلام آباد شدند و نیروهای تیپ نبی اکرم ساعت پنج و نیم بعد از ظهر از پشت سر منافقین به سوی گردنة حسن آباد پیشروی خود را ادامه دادند. اوایل شب دوباره منافقین وارد اسلام آباد شدند و نیروهای سپاه عقب نشستند.
در روز 5 مرداد ماه سال 1367 عملیاتی به نام “مرصاد” از سوی فرماندهان سپاه و ارتش برای دفع تهاجم منافقین طرح ریزی گردید. بر اساس این طرح عملیاتی، رزمندگان اسلام شامل تعدادی از یگان های رزمی سپاه، تعدادی از بالگردهای کبرای هوانیروز به کمک سایر رزمندگان مستقر شده در تنگه “پاتاق”، مقابله با منافقین را آغاز کردند. سرهنگ صیاد شیرازی(12) نیز که در نیمه شب 4 مرداد خود را با یک فروند هواپیمای فالکن به کرمانشاه رسانده بود با این که مسئولیتی در نیروی زمینی ارتش نداشت داوطلبانه، کوشید تا یک تیم آتش بالگردهای جنگی کبری را هدایت نماید.
عملیات مرصاد در صبح روز 5 مرداد با رمز یا “علی” آغاز گردید تا عملیات “فروغ جاویدان” را بی فروغ و ناکام سازد و حسرت رسیدن به حکومت بر مردم ایران را همچنان بر دل منافقین باقی بگذارد. با حمله پر قدرت رزمندگان اسلام، تنگه “چارزبر” تبدیل به جهنمی برای یاران وفادار صدام حسین شد. واحدهای سپاه از مسیر جاده به قوای منافقین حمله کردند و عقبه آنها را بستند.
بالگردهای جنگی هوانیروز هم از هوا بر ستون نظامی منافقین آتش می گشودند. در این درگیری ها یک بالگردکبرای هوانیروز مورد اصابت قرار گرفت و ساقط شد اما دو خلبان آن نجات یافتند.(13) خلبانان پایگاه هوایی شهید نوژة همدان هم علیه منافقین وارد عمل شدند که باعث حملة جنگنده های عراقی به این پایگاه با بمب های خوشه ای(14)شد و رادار پایگاه نیز منهدم گردید.
علاوه برآن جنگنده های عراقی از صبح روز پنجم مرداد 1367 در چند نوبت سایت مرکز پدافند هوایی همدان موسوم به سوباشی در 36 کیلومتری پایگاه شهید نوژه همدان را بمباران کردند. این سایت رادار هوایی کنترل عملیاتی و آتش پدافند 37 شهر را بر عهده داشت. در حملة بعد از ظهر یک هواپیمای عراقی به این سایت که با بمب لیزری انجام شد، اتاق عملیات رادار این سایت که بتنی بود، هدف قرار گرفت و از کار افتاد و 6 افسر و درجه دار آن به شکل فجیعی به شهادت رسیدند(15).
با پشتیبانی جنگنده های عراقی، منافقین تلاش زیادی داشتند تا بتوانند از تنگه “چارزبر” عبور کرده و خود را به کرمانشاه برسانند. آنها حتی موفق شدند تا با سه خودروی تویوتای استیشن در همان روز 5 مرداد از تنگه “چارزبر” بگذرند که در مسیر راه به کرمانشاه به صورت اتفاقی با خودروی محافظین امام جمعه سمنان برخورد و در درگیری با آنها یک زن منافق کشته و یک خودروی منافقین نیز به غنیمت گرفته می شود. حتی گفته می شود که برخی از خودروهای منافقین به حواشی شهر کرمانشاه نیز رسیدند، ولی در مجموع عمده قوای منافقین امکان عبور از تنگه “چارزبر” را پیدا نکردند و در آنجا زمینگیر شدند.
در چنین وضعیتی منافقین چاره را در فرار دیدند. تعدادی از آنها نیز در حین فرار به خاک عراق کشته شدند. تعدادی هم با خوردن قرص های سیانور به زندگی خود پایان دادند و برخی به روستاهای اطراف فرار کردند که با کمک رزمندگان اسلام و مردم تعداد 60 نفر از آنان دستگیر گردیدند. در بین دستگیر شدگان برخی از سران شاخص منافقین مانند سعید شاهسوندی، فرهاد الفت و مهدوی نیز حضور داشتند.
لازم به ذکر است که با برخورد خوب جمهوری اسلامی با منافقین دستگیر شده برخی از آنها مانند سعید شاهسوندی دست به افشارگری علیه سازمان منافقین زده و سپس آزاد شدند. بعضی هم که بر سر موضع خود باقی ماندند برای سال های طولانی به زندان افتادند. لازم به ذکر است که تا آخرین لحظه عملیات، مسعود رجوی رئیس منافقین وارد صحنه عملیات نشد.
عملیات که تمام شد در جاده کرمانشاه به اسلام آباد غرب، اجساد تعداد زیادی از منافقین به همراه تجهیزات جنگی آنها و تانک ها و نفربرهای سوخته باقی مانده بود.
منافقین در این عملیات 72 تانک، 21 نفربر، 51 تفنگ 106م م و 612 خودروی خود را از دست دادند و 7/41 درصد از کادرهای اصلی منافقین ضربه خوردند. به این صورت عملیات منافقین باناکامی و شکست به پایان رسید و عملیات رزمندگان اسلام با نام مرصاد به پیروزی منجر شد. در این عملیات بیش از 30 درصد یعنی نزدیک به 2000 نفر از منافقین کشته و 1100 نفر آنها نیز مجروح گردیدند و قوای اسلام دوباره خود را به مرز با عراق رساندند. تعداد 994 نفر از منافقین هم زنده و سالم ماندند و توانستند فرار کنند. در مجموع پس از پایان عملیات، حدود 1100 گذرنامه آمریکایی و اروپایی از منافقین در مسیر جاده کرمانشاه پیدا شد.
عملیات مرصاد پایانی برای منافقین
شکست سنگین منافقین در عملیات مرصاد به حیات نظامی این گروه پایان داد. گرچه نفرات باقیمانده از ارتش منافقین به پادگان های خود در عراق فرار کردند، ولی با خاتمه یافتن جنگ تحمیلی، دیگر امکان عملیات نظامی و نیز انجام مأموریت های نظامی ارتش مجاهدین خلق منتفی شد. یورش مسلحانة منافقین به خاک ایران نه تنها بخش زیادی از نیروهای این سازمان در عراق و حتی در اروپا را متلاشی کرد بلکه موجب شد تا تعداد قابل توجهی از اعضای این سازمان در زندان های ایران که از این تهاجم حمایت می کردند و هنوز بر سر موضع خود باقی مانده بودند نیز جان خود را از دست بدهند. آقایان حسینعلی نیری، مرتضی اشراقی، سید ابراهیم رئیسی و مصطفی پورمحمدی در جریان عملیات مرصاد مأموریت یافتند تا مواضع زندانیان منافقین را بررسی مجدد کرده و کسانی که همچنان مواضع سازمان مجاهدین خلق از جمله جنگ مسلحانه را قبول دارند، در حکم آنها تجدید نظر کرده و آنها را اعدام کنند. از جمله افراد اعدام شده آقای حسن جهان آرا برادرِ سه شهید و برادرِ شهید محمد جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر بود که گفته می شود نباید در 27 سالگی به چنین سرنوشتی دچار می شد.
واکنش به تهاجم ارتش منافقین در عملیات مرصاد، آخرین عملیات دفاعی ایران در جریان جنگ تحمیلی هشت ساله است. این عملیات با همدلی و همکاری گسترده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران و نیز مردم منطقه غرب کشور به نتیجه رسید. البته در این راه بیش از 700 شهید نیز تقدیم راه خدا شد. از جمله این شهیدان یک طلبه فرانسوی مقیم قم به اسم “ژروم ایمانوئل کورسِل” بود. او که پدرش اهل تونس بود، پس از شنیدن دعای کمیل در پاریس مسلمان شده بود و اسم کمال را برای خود انتخاب کرده بود. وی سپس برای آشنایی بیشتر با معارف اسلامی در اوایل شروع جنگ به ایران آمده و به مدرسه حجتیه قم رفته بود. او چند بار به جبهه های جنگ عزیمت کرد و سرانجام در سن 24 سالگی در روز پنجم مرداد ماه سال 1367 در منطقه اسلام آباد به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای علیبنجعفر در شهر قم می باشد(16).
البته منافقین تا زمانی که صدام بر سر قدرت بود همچنان به جاسوسی برای حزب بعث عراق و انجام عملیات تروریستی در ایران ادامه می دادند. اما پس از فروپاشی حکومت دیکتاتوری صدام حسین و فرار از عراق، منافقین تلاش کردند تا همان نقش جاسوسی و خیانت به وطن را در ارتباط با آمریکا و اسرائیل انجام دهند. به همین دلیل بود که آمریکا سازمان مجاهدین خلق را از فهرست گرو ه های تروریستی حذف کرد و الان هم آن گروه با مزدوری برای آمریکا و اسرائیل به حیات ننگین و ذلیلانه خود در خارج از کشور ادامه می دهد و به طور مرتب علیه منافع ملی ایران اقدام می کند.
منابع و مراجع:
[1] – وفیق سامرایی، ویرانی دروازه شرقی، مترجم عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1388، ص/142 و 143
[2]- هاشمی رفسنجانی اکبر، پایان دفاع آغاز بازسازی، کارنامه و خاطرات سال 1367، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1390، ص/258
[3] – سازمان منافقین طی دهه هشتاد تا اوت 1990 ماهانه مبلغ 20 میلیون دینار از رژیم عراق دریافت می کرد. (هر دلار در آن زمان بین 5/1 تا 3 دینار بود) این سازمان در آغاز کار از طریق انبارهای ارتش عراق به جنگ افزارهای سبک و به ویژه سلاح های سبک، یعنی تفنگ خودکار و مسلسل های متوسط و مسلسل های سنگین و موشک اندازهای آر پی جی 7 و خمپاره اندازهای 82 و 120 میلیمتری مجهز شد، سپس تعدادی زره پوش و نفربر زرهی در اختیار آنان گذاشته شد. این سازمان توانست به سلاح های سنگین بسیاری دست پیدا کند، گاهی از طرف عراق در اختیار آنها قرار می گرفت و گاهی غنایم گرفته شده از نیروهای ایرانی بود. در نتیجه سازمان منافقین به یک نیروی ضربتی مجهز به تانک ها و نفربرهای زرهی و توپخانه متوسط و سنگین و موشک های ضد تانک هدایت شونده تبدیل گردید. علاوه بر آن اقدام به خرید تعداد زیادی وانت و انواع خودرو و کامیون های باری به منظور نقل و انتقال سریع و نصب مسلسل های سنگین از نوع ولادیمیر روی وانت ها از خارج نمود. با وجود اینکه کمک های ارائه شده از سوی رژیم عراق به این سازمان بسیار زیاد بود، ولی منافقین دارای منابع مالی خصوصی در خارج از عراق نیز بودند که در هنگام نیاز از آن ها هم استفاده می کردند.
[4] – وفیق سامرایی، ویرانی دروازه شرقی، مترجم عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1388، ص/ 144
[5] – وفیق سامرایی، ویرانی دروازه شرقی، مترجم عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1388، ص/ 146
[6] – شعبانی ناصر، بن بست در استراتژی شکست در تاکتیک، تهران، دانشگاه جامع امام حسین، 1391، صفحه 338
[7] – وزیر فعلی کشور
[8] – لشکر بدر در این ایام حدود 7000 نیروی ثابت عراقی داشت.
[9] – لشکر بدر که بعدها به سپاه بدر تبدیل شد، حدود 1600 نفر شهید در جنگ با ارتش عراق و مقابله با حکومت بعثی عراق تقدیم کرد.
[10]- هاشمی رفسنجانی اکبر، پایان دفاع آغاز بازسازی،کارنامه و خاطرات سال 1367، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب،1390، ص/373
[11]- وطنی رضا، طلایه داران مرصاد، قم، زمزم هدایت،1389 ، ص/20
[12] – سرتیپ علی صیاد شیرازی جانشین رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح بود. او 5 روز پس از نائل شدن به درجه سرلشکری، در روز 21 فروردین ماه سال 1378 در حالی که از منزل خود در فرمانیه خارج شده بود از سوی یکی از عناصر سازمان مجاهدین خلق جلوی چشم پسرش ترور شد و در سن 55 سالگی به شهادت رسید. پیکر او با حضور فرمانده کل قوا و با تشریفات رسمی نظامی و با حضور تعداد زیادی از مردم در خیابان شهید آیت الله بهشتی تهران تشییع شد و در قطعه 29 شهدا در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. او پس از شهادت به درجه سپهبدی ارتقاء یافت.
[13] – اظهارات سرتیپ محمد انصاری فرماندة وقت هوانیروز به نگارنده
[14] – هر بمب خوشه ای در فضا منفجر می شود و دارای 600 بمب کوچک است که با فیوزهای زمان بندی شده تا شش ساعت بعد منفجر می شوند.
[15]- هادی فرخی، سرهنگ بازنشسته پدافند هوایی در گفتگو با خبرگزاری مهر، روزنامة اطلاعات، چهارشنبه 2/6/1390، ص/11
[16] – شریفی مریم، از شهید فرانسوی عملیات مرصاد جه می دانید، خبرگزاری فارس، مجله فارس پلاس، 5/5/1398، به نشانی: https://www.farsnews.ir/news/13980505000041
انتهای پیام
از این غصه می خورم که مردم پای تلویزیون همین منافقین می نشینند و هرچه می شنوند باور می کنند. شبکه های من و تو و اینترنشنال توانستند از ظلم صدا و سیما به مردم نهایت استفاده را ببرند و تفکرات منافقین را اشاعه دهند. و مردمی که از روی جهل گوش دل و جانشان را به این شبکه ها داده اند. چه دردی بالاتر از این واقعا