رضا کیانیان: یک مسئول پیدا کنید که اپوزیسیون نباشد
/ آمار بازماندگی از تحصیل در همایش فقر و نابرابری آموزشی /
علی ربیعی وزیر اسبق کار در همایش فقر و نابرابری آموزشی گفت: یارانههای بدون معطوف به جبران آموزش و هدف نمونهای از دام مسیر طی شده در ایران است. مقابله با همه ابعاد فقر و حتی سیاستگذاری بهتر در نظر گرفتن آموزش امری اجتنابناپذیر است.
به گزارش انصاف نیوز، او افزود: معتقدیم پرداختن به فقر آموزش، ایجاد فضایی برای غلبه بر مشکلات متعدد است. آموزش هر چند معلول فقر و نابرابری است اما در یک سیاستگذاری راهکار مقابله با نارساییها هم محسوب میشود.
ربیعی با بیان این که بازماندگی از مهارت و تحصیل یعنی بازماندن از فرصتهای اجتماعی، گفت: در متاسفانه در دوران تحریم و کرونا آموزش در سبد هزینه خانوار قربانی فقر معیشتی شده است. در سال ۹۸ چیزی بالغ بر ۲۹ درصد و سال ۹۹ چیزی بالغ بر ۲۳ درصد از هزینه آموزش در سبد خانوار کاسته شده است. آمار بازماندگی از تحصیل در مقطع ابتدایی از ۱۴۰ هزار بر اثر کرونا به ۲۱۰ هزار نفر و در مقطع متوسطه ۷۶۰ هزار نفر شده است.
او تاکید کرد: جوامع در سیاستگذاریهای نیازمند نهادهای علمی و مردمی است. آمار نشان میدهد که در جنبش مدرسهسازی وجود آمده خیرین سهم بسزایی داشتهاند. خوشبختانه امروز مفهوم مدرسهیاری شکل گرفته است که که گفتگوی اجتماعی را راه گذر از مسائل دانسته است. در حقیقت گفتگوی اجتماعی راه عبور به سلامت از بحرانهاست.
بودجه نظامی بیش از مجموع بودجه سلامت و آموزش
رضا امیدی، عضو شورای علمی و اجرایی همایش «فقر و نابرابری آموزشی» گفت: در دهه ۶۰ رفتن به مدرسه غیرانتفاعی یک ضد ارزش بود چون میگفتند که کیفیت پایینی دارد و دانشآموزان فقط برای گرفتن مدرک به این مدارس میروند. خانوادهها هم رفتن فرزندانشان به مدارس غیرانتفاعی را قایم میکردند.
او افزود: قلمرو آموزش و سلامت یه عنوان مهمترین محور سرمایهگذاری است. یکی از توصیههایی که به دولت ها میشود این است که اگر قرار است فقط در یک حوزه سرمایهگذاری کنند در حوزه آموزش باشد.
رضا امیدی در تشریح شرایط عدالت آموزشی در ایران گفت: هر نوع مواجهه با فقر و نابرابری از توجه به آموزش و عدالت آموزشی شروع میشود. در یک تعریف ساده وقتی از برابری آموزش صحبت میشود همه به دسترسی به مدرسه فکر میکندچند در حالی که معنی برابری آموزش دسترسی به آموزش کیفیت بالا برای همه است.
او بیان این که دولتها باید سهم منابع آموزشی را بر عهده بگیرد، تاکید کرد: شاخصهای مهم در دنیا است است که مدرسه کانون اجتماعی برای متغیرهای بیرون از مدرسه است. مثلا در ژاپن تاثیر جایگاه اجتماعی در موفقیتهای آموزشی افراد 6/9 درصد است. ۹۹ درصد هزینه آن آموزش کشورهای اسکاندیناوی را دولت قبول میکند. در ایران حدود ۶۹ تا ۷۰ درصد است و در رتبه بندی یونسکو سطح ۳ است. دولت از خود مسئولیت زدایی کرده و بار هزینه آموزش را بر دوش خانواده انداخته است.
امیدی گفت: در دوره ۸ ساله جنگ مجموع سهم آموزش عمومی و سلامت 2/5 برابر هزینههای نظامی بود اما در 14۰۰ بودجه نظامی بیش از مجموع سلامت و آموزش است. در حالی که جمعیت دانشآموزی تفاوتی نکرده و تعداد مدارس افزایش یافته و با فقر گسترده و تودهای شدن فقر روبرو هستیم و آمارها حاکی از آن است 35 درصد کشور درگیر فقر مطلق است. اما چرا در چنین شرایطی دولتها برای مسئولیتزدایی در حوزه آموزش سماجت میکنند؟ حدود 20 درصد بودجه عمومی دولت به آموزش اختصاص یافته بود که در حال حاضر این بودجه به زیر 10 درصد رسیده است.
او با اشاره به نسبتهای آموزشی تاکید کرد: نسبت تعداد دانشآموز به کلاس و دانشآموز به معلم نه تنها در مقایسه با کشورها خاورمیانه ضعیفتر هستیم بلکه روند رو به منفی داریم. نسبت دانشآموز به معلم در مقطع ابتدایی طی 5 سال از 23 دانشآموز برای یک معلم به 26/5 دانشآموز رسیدیم. اگر 13 هزار مدرسه روستایی با کلاسهای زیر 5 دانش آموز دارند را از این آمار حذف کنیم استاندارد 4 برابر حد آستانه است و به بالای 50 نفر در ازای هر معلم خواهد شد. در این شرایط بسیاری از معلمها فرصتی برای تدریس ندارند و صرفا به مبصری میپردازند. در همین تهران دبیرستانهایی هستند که درسهای عمومی با 70 دانشآموز در نمازخانه برگزار میشود.
عضو شورای علمی و اجرایی همایش «فقر و نابرابری آموزشی» افزود: در سالنامه 97-98 نرخ بازماندگی از تحصیل ابتدایی 1/8درصد کسانی که در سن تحصیل هستند در مدرسه نبودند. در مقطع متوسط اول حدود 6/3 درصد و در مقطع متوسطه دوم حدود 18/6 درصد کودکان در مدرسه نبودند. در برش استانی در مقطع متوسطه سیستان و بلوچستان در مقطع دبیرستان 46درصد و در مقطع متوسطه 24 درصد کسانی که باید مشغول به تحصیل باشند بیرون از مدرسه هستند.
رضا امیدی با بیان این که برای تشخیص شاخصهای کیفی هم مانند آزمونهای استاندارد در سطوح بینالمللی برگزار میشود، گفت: تقریبا 50 کشور در این آزمونها شرکت میکنند. در سال 2016 که منتشر شد، چیزی حدود یک سوم دانشآموزان پایان مقطع ابتدایی در ایران توانایی کافی برای خواندن و درک مطالب درسهای خود را نداشتند و ضعف شدید داشتند. ایران در آخرین آزمون از بین 50 کشور در جایگاه 45 بود. طی 30-35 سال اخیر دو روند اشتباه داشتیم که دولتها در آن سماجت کردند و ادامه دادند. یکی نخبهگرایی در آموزش است. براساس آخرین آمار چیزی حدود 10 میلیون نفر فقر مطلق آموزشی داریم و 20 میلیون جوان زیر 40 سال داریم که تحصیلات زیر دبیرستان دارند.
او به کالایی سازی آموزش در دانشگاه اشاره کرده و گفت: سالها بود که در دانشگاه تلاش کردیم که نشان دهیم آموزش در ایران کالایی شده است. اخیرا یکی از معاونان آموزش و پرورش صراحتا اعلام کرده «طبیعی است کسی که پول بیشتری میدهد همانطور که بنزین بیشتری به ماشینش میزند میتواند از تحصیل با کیفیتتری استفاده کند.» یکی دیگر از مسئولان اعلام کرده بود: «کسی که به رستوران میرود و پول بیشتری میدهد کباب بهتری میخورد.» آموزش عمومی است و اگر کالایی شود و افراد به بازار آن مراجعه کنند و با پرداخت پول بیشتر جنس باکیفیتتری را دریافت کنند. هنر سیاستگذاری باید مانع از این باشد که آموزش یا سلامت کالای طبقاتی شود. اشتباه این بود که مدارس را از نهادهای عمومی به بنگاههای اقتصادی کردیم و تصور کردیم که مدارس باید دنبال درآمدزایی باشند. چون دولت پول کافی نمیدهد اجازه دادند که بخشی از مدارس بنگاه اقتصادی شود تا دست مدرسه در جیب خودش باشد. یکی از موارد تفریغ بودجه در سال 69 این است که در حدود 16 استان کشور ادارات آموزش و پرورش درخواست تغییر کاربری 1/5 میلیون مترمربع مدارس به تجاری را دادهاند.
رضا امیدی گفت: در سال 86 سرانه دانشآموزان در هرمزگان حدود 40 هزار تومان بود که در اختیار مدارس قرار میگرفت. امسال سرانه برخی از مدارس 5 هزار تومان به ازای هر دانشآموز است. یک مدرسه به 300 دانشآموز یک میلیون برای کل سال دریافت کرده است. این اتفاقات مدرسه که باید نهاد همبستگی باشد را به تشدید نابرابری تبدیل کرده است.
کاهش شکاف ثروت با افزایش سواد مالی
پراسون کومار داس، دبیرکل انجمن اعتبار روستایی و کشاورزی آسیا و اقیانوسیه نیز از طریق ویدئو کنفرانس در این همایش حضور داشته و به سواد مالی و اهمیت آن بر فقر اشاره و تاکید کرد: سواد مالی مهمترین ابزار در دست افراد برای دستیابی به فرصتهای برابر در مباحث اقتصادی است. آموزش مالی شکاف ثروت را در جوامع کاهش داده و از فقر جلوگیری میکند.
او افزود: در تمام کشورهای دنیا به ویژه در آسیا زنان نسبت به مردان دسترسی کمتری به آموزشهای مالی دارند. در این میان دنیای دیجیتال هم اهمیت بسیار بالایی دارد. یکی از چالشها استفاده از ابزارهای دیجیتالی برای توسعه کسب و کارهای افراد کم برخوردار وضعیفتر است که دولتها باید برای آن چارهجویی کنند.
نابرابری پرورشی مورد توجه نیست
سیدکاظم اکرمی، وزیر سابق آموزش و پرورش با اشاره به این که ایرانیان قرنها قبل از اروپاییان سواد داشتند، گفت: شهید رجایی با استدلال بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که عنوان کرده آموزش باید رایگان باشد، تمام مدارس را دولتی و چند مدرسه خاص را هم تعطیل کرد. مسئله نابرابری آموزش جهانی است و مختص ایران نیست. کتابهای بسیاری هم در مورد نابرابریهای آموزشی در آمریکا و کشورهای پیشرفته نوشته شده است. اما نابرابری پرورشی مورد توجه کسی قرار نگرفته است.
او افزود: یعنی علاوه بر این که حق داریم سواد داشته باشیم. اما این سواد چقدر به جامعه کمک میکند؟ امروزه نتیجه دانش دانشمندان است که مشکل به وجود آورده است. صنایع ضد بشری و گرمای زمین را چه کسانی به وجود آوردند؟ مگر نه این که این صنایع متعلق به دانشمندان است؟ این موضوعات نشان میدهد در کنار آموزش به دانشمندان عدالت و انسانیت را نیاموختهاند. انگشت شمار بودند دانشمندانی که اعلام کردند ما در مسیر تحقیقات دیدیم تحقیقات ممکن است به زیان جامعه شود به همین دلیل آن را متوقف کردیم.
سیدکاظم اکرمی با بیان این که ما دانشمند انسان میخواهیم، تاکید کرد: انسان تنها برابری آموزشی نمیخواهد بلکه نیازمند برابری پرورش و عدالت محوری است. متاسفانه در روزگاری که 800 میلیارد دلار نفت فروخته شد امکان و فرصت برطرف کردن تمام مشکلات وجود داشت اما هیچ کاری انجام نشد. متاسفانه رئیس دولت و وزرا دیدگان تقویتی و توسعه آموزش را ندارند و بهترین راه زنده کردن مصوبات گذشته آموزش پرورش است. البته بعد از انقلاب به لحاظ کمی موفقیتهای بسیاری داشتیم. در سفر به سیستان و بلوچستان اعلام کردم که تغذیه رایگان که نمیدانم آن را حذف کردند را دوباره اجرا میکنم. با وجود صحبتهایی که شد این طرح را اجرا کردم و بیش از 11 هزار کودک به مدرسه آمدند.
وزیر سابق آموزش و پرورش با اشاره به این که چند الگو و مدل برای آموزش وجود دارد، افزود: 1) مدارس باید بازتاب شرایط اجتماعی باشند. این مورد نقد همه قرار گرفته است. 2) انسانها حق برابر دارند و همه به یک اندازه تعلیم ببینند. این بسیار خوب است اما عقبماندگیهای قبلی و شرایط خانوادگی که در یادگیری دانشآموزان تاثیرگذار است در آن دیده نشده است. 3) جبران کنندگی و رسیدگی به محرومان. این الگو برگرفته از طبیعت است و افراد توانمند به کمک قشر ضعیف میپردازند. مورد سوم الگویی مناسب است. اما چند درصد مدارس غیردولتی به مدارس دیگر کمک میکنند؟
یک مسئول پیدا کنید که اپوزیسیون نباشد
رضا کیانیان هم با حضور در همایش فقر و نابرابری آموزشی صحبتهای خود را با یک داستان شروع کرده و گفت: در جنگی مردان مهاجم به زنان حمله و تجاوز کردند. اما یک زن سرباز را کشت و سرش را جدا کرد. از خانه که بیرون آمد، به زنان دیگر گفت که من نگذاشتم به من تجاوز شود و سر این سرباز را از تنش جدا کردم. زنان او را کشتند و اینجا بود که خفت جایگزین شرافت شد.
او افزود: سالیان سال است که از عدالت و برابری میشنویم، بله این موضوعات خیلی خوب است اما چرا و چگونه این عدالت باید برقرار شود؟ مسئولان حاضرند ساعتها درباره عدالت برای ما صحبت کنند اما چرا هر شرایط روز بدتر میشود؟
این هنرمند کشورمان تاکید کرد: من پسرم را برای تحصیل به خارج از ایران فرستادهام. وقتی زنگ میزد میگفت: «خیلی عجیب است. هر بچهای هر مزخرفی را میپرسد و معلم میگوید: «به به چه سوال خوبی پرسیدی. الان به شما جواب میدهم.» و جواب او را میدهد.» با این روش کسی خجالت نمیکشد که سوال کند. ما کلا در کشورمان سوال کردن را کم داریم. ما از کی باید سوال کنیم؟ از هر کسی که سوال میکنیم میگویند بله درست میفرمایید و میبینیم که آنها اپوزیسیونتر از ماست. یعنی شما یک مسئول پیدا کنید که اپوزیسیون نباشد و از عملکرد خود دفاع کند. یعنی سوال جواب ندارد. سوال این است که شما در زمان وزارت در وزارت آموزش و پرورش چطور نتوانستید با تمام این افکار زیبا و درخشنده به اهداف خود برسید؟ قاعدتان میگویند: «در این نظام و با این مسئولین نمیشود!» چرا نمیشود؟ چون ما بلد نیستیم که سوال کنیم و اصلا اجازه نداریم که سوال کنیم.
او تاکید کرد: من تئاتری هستم. مبنای تئاتر گفتگوست. مبنای آن مونولوگ نیست که یکی حرف بزند و بقیه گوش کنند. الان در تمام سطوح این شکلی است. یعنی گفتگو هر وقت در کشور شکل بگیرد آن رشد خواهیم کرد و اگر نگیرد در همین سطح میمانیم و خفت میماند و شرافت نمیماند. چرا حاکمیت ما با علوم انسانی مخالف است؟ آقای خمینی میگفتند: «حوزه با فلسفه مخالف است!» چرا حوزه با فلسفه مخالف است؟ برای این که فلسفه معاصر سوال میکند.
پاندومی نابرابری آموزشی دستاورد کرونا در جهان
احمد میدری هم در این همایش گفت: کارشناسان معتقدند که بعد از پاندومی کرونا وارد پاندومی نابرابری آموزشی در سراسر جهان شدیم. همه دنیا با پدیده فقر و نابرابری آموزشی مواجهه شدند و همه دولتها باید با این مسئله مقابله کنند. بعد از کرونا ضعف تحصیلی اروپا که بهترین وضعیت آموزشی را در جهان دارد 40 درصد افزایش یافته است. 10 درصد از دانشآموزان در پایه تحصیلی خود سواد متناسب ندارند. در خاورمیانه این بیش از 67 درصد افزایش یافته است. در ایران هنوز بررسی صورت نگرفته است.
او افزود: حل فقر و نابرابری آموزشی بسیار پیچیده است. در دو مقطع توانستیم در راستای کاهش نابرابری آموزشی جهش کنیم. یکی بعد از انقلاب مشروطه و فروکش کردن تنشهای سیاسی است و دیگری بعد از انقلاب جمهوری اسلامی است که یک انرژی اجتماعی بزرگ ایجاد شد تا نابرابری در حوزه آموزش و سلامت را نمیپذیرد و به سمت ایجاد تحولات پیش میرود.
احمد میدری تاکید کرد: امروز که کرونا بحران آموزشی را در پی داشته رفتار آموزشی دانشآموزان و معلمان تغییر کرده است. باید رفتارهای غلط را تصحیح کنیم. از سوی دیگر اتفاق نظر در جامعه مدنی وجود ندارد و دیدگاههای مختلفی وجود دارد. عدم گفتگو بین نیروهای مردمی برای رسیدن صدایشان به دولت یکی از مشکلات است.
او با بیان این که تغییر در سیستم اداری بسیار تکنیکی و پیچیده است، گفت: امروز باید آثار کرونا را جبران کنیم. در دوره ابتدایی خروج از مدرسه بازماندگی 50 درصد بوده است. مثلا در خرمشهر که 35 هزار دانشآموز داشته 900 نفر بازمانده بودند. اما 4هزار نفر ثبت نام کردند اما اصلا درس نخواندند. یونیسف هم اعلام کرد, «اگر اثر کرونا بر آموزش جبران نشود، 28 هزار میلیارد دلار از بین میرود.»
انتهای پیام
سیدکاظم اکرمی، وزیر سابق آموزش و پرورش با اشاره به این که ایرانیان قرنها قبل از اروپاییان سواد داشتند.
اکرمی چه سند و مدرکی برای این حرفش می تونه ارائه بده. هنوز تو دهه ۶۰ داره سیر میکنه. دشمنی با اروپا و امریکا هنوز قسمت اعظم ذهنش را اشغال کرده است.
اصلا این حرف قابل اثبات هست یا نه؟
البته پر بیراه هم نمیگوید. اروپاییهای تحصیلکرده نیز این سخن را تایید میکنند که منشا دانش اروپایی که بعد از رنسانس انقلاب صنعتی را رقم زد خاورمیانه میباشد. من از زبان یک مدیر تحصیلکرده شنیدم که گفت: وقتی ایرانیان سیستم داشتند ما بالای درخت زندگی میکردیم. منتها بودم بودم ارزشی ندارد. انچه امروز هستیم، بیشتر ما را بالای درخت نشان میدهد و انان را صاحب سیستم.
“حالا حکایت ماست”
-رضا کیانیان-