خرید تور تابستان ایران بوم گردی

کفران نعمت

محمدرضا نظری نژاد، رئیس کانون وکلای دادگستری گیلان در یادداشتی با عنوان «کفران نعمت» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت: 

۱. بزرگ‌ترین سرمایه کشور، مردمند؛ مردمی که سازندگی و پیشرفت، متکی به اراده و ایدۀ آنان است و ایضا دفاع از مرزهای کشور و مقاومت در برابر حمله خارجی نیز جز به اراده همگانی و وجود همبستگی اجتماعی، میسر نخواهد شد.

مردم، انتزاعی ناملموس از جنس شعر و ترانه نیستند که با شنیدن نام آنان، از خود بیخود شده و جانفشانی و ایثار نماییم اما با دیدن و شنیدن مطالباتشان، صبر از کف داده و حمله و تعرض به جانشان را مباح بدانیم؛ مردم، واقعیتی ملموس، انضمامی و دارای حق، آزادی و واجد مطالبات عینی بوده که در ازای اجابت مطالباتشان، انتظار مسئولیت اجتماعی از آنان باید داشت.

2. جلب همبستگی اجتماعی، در زمانه‌ای که با گذر از قوم و قبیله، شاهد شکل‌گیری دولت‌های ملی هستیم، در گرو آن است که حقوق و آزادی‌های فردی پاس داشته شود و به موازات، مشترکاتی – بخوانید ارزش‌ها – به عنوان حلقه‌های زنجیری که همگان را به یکدیگر پیوند می‌دهد، نهادینه شود: ارزش‌هایی که همگان به رغم تفاوت عقیده و تکثر دیدگاه‌ها، حول آنها سامان یابند. تاریخ و فرهنگ دراز‌ دامن این کشور، ارزش‌های فراوانی را برای ایجاد همبستگی اجتماعی فراروی مردمان قرار داده است که نهاد قدرت با نادیده گرفتن بسیاری از آنان، تلاش نموده و می‌نماید تا انسان آرمانی خویش را با پررنگ کردن برخی دیگر از ارزش‌ها – که از نظر او مطلوب است – مهندسی نموده و بسازد. اگر چه در وقت مبادا و به گاهِ به‌ میدان‌آوریِ همگان در ایام انتخابات و …، آن بخش دیگر تاریخ و هویت، مورد استفادۀ ابزاری قرار می‌گیرد اما در کتب درسی، در رسانه‌های رسمی و در جریان عادی امور، به این سرمایه غنی فرهنگی و تاریخی کشور توجهی نمی‌شود.

3. جدای از ارزش‌های همبستگی‌آفرین، نظام سیاسی و اجتماعی، نمادها، آیین‌ها و مناسکی نیز می‌آفریند تا ابزاری در خدمت همبستگی اجتماعی باشد؛ از پرچم گرفته تا سرود ملی، واسطوره‌سازی و قهرمان‌پروری و ایجاد تیم‌های ورزشی ملّی و … همه و همه در خدمت همبستگی اجتماعی و غرور ملی است.

این که ارزش‌ها و نمادهای همبستگی‌بخش موجود در تاریخ این کشور تا چه اندازه مورد اقبال قرار داشته و تا چه اندازه نمادهای منتخب نظام سیاسی، امکان ایجاد همبستگی اجتماعی را داشته به کنار، آنچه اهمیت بنیادین دارد آن است که ارزش‌ها و نمادهای نمایانگر آن، با توجه به اصالت انسان، برای مردم و برای همبستگی اجتماعی بین مردم است و از این رو هیچ‌کس مجوز حمله و تعرض به مردم را به بهانه بی‌توجهی به ارزش‌ها و نمادها ندارد. این موضوع نافی آن نیست که نظام قانونگذاری با در نظر گرفتن مصالح برتر، نقض اساسی‌ترین ارزش‌ها را جرم بداند. اما جرم‌انگاری نقض ارزش‌های اساسی، مجوزی برای خودسری افراد فاقد صلاحیت در تعدی به جان و آزادی شهروندان نخواهد بود.

حمله و تعرض به جان آدمیان به بهانه بی‌توجهی به ارزش‌های رسمی اعلامی، جدای از آنکه تناسبی با خطا ندارد، بیش از هرچیز نافی همبستگی اجتماعی و اعتماد عمومی است که ارزش‌ها و نمادها غایتی جز حفظ آن ندارد.

۵. برچسب زدن به مردمانی که به هرعلت به ارزش‌های اعلامی توجهی ندارند یا دلبستگی به نظام سیاسی از خود نشان نمی‌دهند و یا برخلاف تمایل او اظهار یا رفتاری نشان می‌دهند با عناوینی مانند خائن، خودفروخته، نفوذی و …  بر خلاف بدیهیات همبستگی عمومی است که بنابر فرض، حاکمیت متصدی آن است! این‌که حکومت با چه تلقی از خود و با چه درکی از همبستگی عمومی، برخی را به برخی دیگر ترجیح داده و خودی و غیرخودی می‌سازد به کنار، آنچه بیش از آن شایسته توجه بوده، این است که این جانبداری از برخی و در مقابل، برچسب‌زنی به برخی دیگر، ارزش جان و آزادی افرادی با سلیقۀ متفاوت از حکومت را نزد آن گروه دیگر، کم‌اهمیت می‌سازد. تهاجم و حمله نامتناسب به کسانی که برخلاف اراده نهاد قدرت، بوق می‌زنند و یا بر خلاف تمایل سیستم، ابراز شادی می‌کنند از این زاویه شایسته بررسی است. ممکن است این اقدامات خودسرانه قلمداد شود اما اقدام خودسر ناشی از کم یا بی‌هزینه بودن رفتار خلاف قاعده است که جز با مبانی پیش گفته، توجیه‌پذیر نیست.

۶. برچسب زدن به مردم با عناوینی تخفیف‌گر از سوی نهاد قدرت، عبارت اخری ناتوانی از آن مهندسی اجتماعی است که مدنظر او قرار داشته است. این به رغم آن است که فرزندان این کشور از کودکی در اختیار نظام آموزشی او قرار داشتند و محتوای کتب درسی را نیز نظام سیاسی مشخص می‌کرد و در استخدام نیز تلاش داشت تا با غلبۀ تعهد بر تخصص، هر آنکه به زعم او هم‌سویی بیشتری با او داشت را برگزیند. ایضا انحصار رسانه‌ای و تبلیغی از صدا و سیما گرفته تا اقسام منابر و امکنه مواعظ و اختصاص بودجه به نهادهای تبلیغی همه از آن روست تا انسان مطلوب نظام سیاسی ساخته شود.

7. نظام سیاسی آن زمان که با جلوگیری از گرامیداشت شخصیت‌های تاریخی این کشور و یا سخت‌گیری نسبت به شادی مردمان – در مناسب‌های مختلف از جشن خانوادگی تا پیروزی‌های ملی و آئین‌های تاریخی – یا دخالت در جزییات امور برخلاف خواست اجتماعی، به‌زعم خویش در پی مهندسی اجتماعی بود، پایه‌های تقابلی را پی می‌افکند که تبلور فعلی آن، غمناک بودن در برابر شادی حکومت و شاد بودن در برابر ناراحتی نظام سیاسی است. موارد ناکارآمدی، فساد و بی عدالتی را هم اگر بر این شنای بر خلاف جریان آب اضافه نماییم، می‌توانیم راز گسست اساسی حاکمیت و مردم را دریابیم.

به‌زمامداری مشروط است بر جلب مشارکت همگانی و فراهم کردن زمینه همبستگی اجتماعی. این مهم نیز در گرو توجه به ارزش‌های ملی، سرمایه معنوی، تاریخی و فرهنگی این کشور است. بی‌توجهی به ارزش‌های معنوی این کشور مصداق این مصرع معروف است که «کفر نعمت از کفت بیرون کند». ایستادن ناروا پشت برخی ارزش‌ها و ایستادگی نابجا برابر ارزش‌هایی فراگیرتر، به گسست جامعه و حکومت و مآلاً تقابل اجتماعی با جانبداری از برخی خودی‌ها از سوی نهاد قدرت می‌انجامد که اگر کارکرد آن حمایت از حکومت از سوی خودی‌هاست اما خُسران آن، نابودی همبستگی اجتماعی است که رمز توسعه، پیشرفت و دفاع از کشور و مقاومت در برابر حمله خارجی برشمرده می‌شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا