خرید تور نوروزی

ماجرای مرموز ارسال عکس جسد زن برای همسرش

روزنامه جوان نوشت: ظهر روز جمعه بیست و ششم آبان، مأموران پلیس کوهستان در ارتفاعات شمال تهران نزدیکی پارک جمشیدیه متوجه مرد جوانی شدند که از روی تپه‌ای به تپه دیگری می‌دوید و آرام و قرار نداشت. رفتار‌های مرد جوان مشکوک به نظر می‌رسید و به همین دلیل مأموران او را تحت نظر گرفتند و دقایقی بعد وی را بازداشت کردند. مرد جوان که نگرانی و وحشت در چهره‌اش دیده می‌شد، به مأموران پلیس گفت در جست‌وجوی همسر گمشده‌اش است و بعد هم عکس جسدی را از داخل تلفن همراهش به مأموران نشان داد و مدعی شد عکس همسرش است که دقایقی قبل برای او ارسال شده است.

اظهارات مرد جوان و عکس جسد داخل گوشی او، مأموران را بیشتر به او مشکوک کرد و او را برای بررسی موضوع به اداره پلیس منتقل کردند. بررسی‌های مأموران پلیس حکایت از آن داشت مرد مظنون سرایدار ساختمانی در منطقه جمشیدیه است و همراه همسر و پسر خردسالش در اتاقک سرایداری زندگی می‌کند، اما مدعی است که همسرش ساعتی قبل زمانی که او خواب بوده، گمشده و وقتی از خواب بیدار شده عکس جسدش برایش ارسال شده است. مأموران پلیس با دیدن عکس جسد زن جوان در گوشی شوهرش احتمال دادند وی به دلایلی همسرش را به قتل رسانده و برای فریب مأموران، اقدام به صحنه‌سازی کرده است.

بدین ترتیب متهم صبح دیروز برای بازجویی فنی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد.

وی در ادعایی گفت: «چند سال قبل همراه همسرم که دخترخاله‌ام است، برای کار به ایران آمدیم. ابتدا در کار‌های ساختمانی مشغول به کار شدم و بعد هم سرایدار ساختمان مسکونی در منطقه جمشیدیه شدم و سه سال قبل هم پسرم به دنیا آمد. زندگی ما در افغانستان سخت بود و من کاری نداشتم و حتی سواد خواندن و نوشتن هم ندارم و نمی‌دانم چند سال سن دارم، اما در ایران درآمدم خوب بود و چند شیفت کار می‌کردم.»

مرد جوان ادامه داد: «معمولاً به خاطر اینکه کارم خیلی سخت بود، وقتی می‌خوابیدم، خوابم سنگین بود و به زور از خواب بیدار می‌شدم. شامگاه پنج‌شنبه دیر خوابیدم و ساعت ۴ بامداد هم از خواب بیدار شدم و مقداری از کار‌های ساختمان را انجام دادم. آن ساعت همسرم و فرزندم کنارم بودند و من دوباره خوابیدم تا اینکه نزدیک ظهر جمعه با گریه پسرم از خواب بیدار شدم و دیدم همسرم کنارم نیست. هر چقدر او را صدا زدم، جوابی نشنیدم و با خودم فکر کردم برای خرید به بازار رفته و به زودی برمی‌گردد.»

مرد جوان در حالی که گریه می‌کرد، گفت: «دقایقی بعد پیامکی در فضای مجازی به گوشی‌ام ارسال شد. به سرعت گوشی‌ام را باز کردم و دیدم از گوشی همسرم عکسی برای من ارسال شده است. عکس خیلی آشنا بود و وقتی خوب دقت کردم دیدم عکس جسد خونین زنم است که برای من فرستاده شده. شوکه شده بودم و بلافاصله با گوشی همسرم تماس گرفتم، اما گوشی او خاموش بود. عکس را دوباره نگاه کردم و دیدم همسرم روی تخته سنگی در منطقه کوهستانی دراز کشیده و صورتش خونین است و چشمانش با پارچه‌ای بسته شده و سوراخ‌های دماغش هم پنبه‌ای گذاشته شده‌است. عکس جسد طوری بود که به نظر می‌رسید، پس از فوت فرد دیگری تمام مراحل بعد از مرگ را انجام داده‌است. از سوی دیگر محلی که از جسد عکس گرفته شده‌بود، آشنا بود و متوجه شدم کوه‌های اطراف پارک جمشیدیه است که همسرم قبلاً برای تفریح به آنجا می‌رفت. به همین دلیل به سرعت خودم را به آن منطقه رساندم تا ردی از همسرم پیدا کنم که مأموران مرا بازداشت کردند. الان من مانده‌ام و یک عکس از جسد همسرم و بی‌تابی‌ها و گریه‌های پسر خردسالم و نمی‌دانم چطور پسرم را بی‌مادر بزرگ کنم.»

از آنجایی که بررسی‌ها حکایت از آن داشت مأموران پلیس در آن منطقه جسدی را پیدا و گزارش کشف جسدی دریافت نکرده‌اند، احتمال این فرضیه برای مأموران قوت گرفت که زن جوان فوت نکرده و عکس ارسالی احتمالاً ساختگی و به دلایلی برای شوهر وی فرستاده شده است.

گفتنی است، تحقیقات برای بر ملا شدن زوایای پنهان این حادثه از سوی کارآگاهان پلیس آگاهی ادامه دارد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا