راهبرد تحریم انتخابات ما را به راهی که میباید، برد؟ | بامداد لاجوردی
/ در ادامهی حواشی سوال از «فایده تحریم انتخابات» /
بامداد لاجوردی، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز، در پاسخ به یادداشت سیدهادی عظیمی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ایران اسلامی با عنوان «شفیعیان و انتخابات؛ فقط رای بده» [لینک] نوشت:
سؤال درباره «فایده تحریم انتخابات»، برخلاف واکنشهای هیجانی و پرخاشگرانه به طراحان آن، یک سؤال جلوبرنده و دمکراسی خواهانه است: این سؤال جلوبرنده است چون شنونده در اموری که آن را بدیهی میانگارد تردید کند و راههای بدیل جدی میشوند و این سؤال، دمکراسی خواهانه است چرا که سبب میشود افکار عمومی درباره انتخابات حرف بزنند و ریشههای ناکارآمدی انتخابات و احزاب و… را ارزیابی کنند. این سؤال چون گفتوگو در حوزه عمومی را سبب میشود، مهم است.
هر استراتژی باید قابل ارزیابی، سنجشپذیر و با اهداف مشخص باشد! راهبردهای سیاسی-اجتماعی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. راهبردها منافعی را به گروهی میدهد و مزایایی را از گروه دیگری سلب میکند بنابراین طرح این پرسش که منافع تحریم انتخابات نصیب که میشود، اخلاقی و عدالتطلبانه است که پاسخ آن ضروری است؛ چرا که تحریم انتخابات -در سادهترین شکل آن- منجر به توزیع قدرت و ثروت میشود؛ بنابراین چنانچه پاسخی برای فواید رأی ندادن نداشته باشید، عملاً تحریم انتخابات از دایره یک راهبرد سیاسی خارج و در زمره کنشی شعاری و عوامانه قرار میگیرد.
خلاصه آنکه «هر» استراتژی سیاسی-اجتماعی باید سنجش پذیر باشد؛ برای مثال تا مادامی که نتوانیم منافعِ استراتژی مذاکره و برجام را بسنجیم، روی کاغذ تفاوتی با دیپلماسی مقاومت ندارد اما استراتژی دیپلماسی قابل دفاع است چون برجام، کیفیت زندگی و وضع اقتصادی را بهتر کرد.
همچنین من از «کمیسازی» راهبردها دفاع میکنم چون آمار، دشمن ایدههای ایدئولوژیک است، بخصوص دشمن کسانی که خود را علامه میدانند. به تعبیری شاید بتوان ساعتها درباره چیستی دمکراسی یا منشأ استبداد ایرانی، مجادله کرد اما درباره اینکه دلار 52 هزار تومانی گرانتر از دلار 27 هزار تومانی است، یا تورم 60 درصد بیشتر از 9 درصدی است، نمیتوان بحث کرد.
من بدون آنکه پاسخ قطعی فواید رأی دادن را بدانم، تنها میپرسم آورده تحریم انتخابات در ادوار گذشته چه بوده و چگونه میتوان نمود آن را سنجید؟ سوالم را به نحو روشنتری میپرسم: از تحریم مجلس هفتم- و حتی شورای شهر- با هر تحریم، در شاخصهای دمکراتیک یا زندگی نرمال بهبود یافتهایم یا عقبگرد داشتهایم؟ برای شروع، تورم و قدرت خرید یا نرخ اشتغال و… را انتخاب کنیم. اگر متعاقب هر تحریم، بهبودی تجربه شده پس تحریم مطلوب است و بالعکس.
متاسفانه از اعضای احزاب مدافع تحریم انتخابات به جای پاسخ به پرسش،-به سبک احمدینژاد- دست به دامان سؤال متقابل میشوند، ولی توجه ندارند سؤال یک روزنامهنگار از اعضای شورای مرکزی حزب در باب فواید رأی دادن شانیتی برابر با سؤال متقابل از خبرنگار ندارد. همانطور که یک خبرنگار میتواند درباره افزایش نرخ ارز از مسئولان بپرسد، اما طرح این پرسش از سوی رئیس بانک مرکزی از خبرنگار که «چرا ارز را گران میخرد؟» مضحک و غیرمنطقی است؛ چون اولی راهبرد ارز را تعیین میکند و دومی شهروند است.
در مجادله اخیر مخاطب سؤال «فایده تحریم انتخابات»، افرادی حرفهای در سیاستورزی است که با آگاهی از قانون اساسی و تاریخ ایران، در حزبی اسلامی نامزد شده که ادعای ترسیم راهبرد دارد. بنابراین یک فعال رسانهای، میتواند بپرسد که «با راهبردهای خود با سرنوشت ما شهروندان معمولی چه میکنید؟» و اگر سیاست ایران متصلب و مسدود است، چرا موقع نامزدی برای حضور در یک حزب، چنین درکی نداشتید و برای تعیین راهبرد اعلام آمادگی کردید؟
باید به این سؤال پاسخ داد آیا تحریم انتخابات منجر به دمکراتیزاسیون شده یا از آن دوره شدهایم؟ اگر معتقدید که در طول این سوالها تحریم موجب عقبنشینی تمامیتخواهان شده، که باید بحث را یک پله عقب ببریم؛ اما چنانچه قبول داریددر شاخصهای دمکراتیک عقب افتادهایم، بیفایده نیستدرباره کارآمدی تحریم مردد شویم!
البته ناکارامدی استراتژی تحریم به معنای موفقیت راهبرد مشارکت نیست اما باید توضیح دهند نتیجه این راهبرد در دمکراتیزاسیون چیست؟ و اگر ارزیابی شما این است که انتخابات، الزامات یک انتخاباتِ واقعی را ندارد، آیا تحریم تاکنون ما را به انتخابات اصیل سوق داده یا نه؟
انتهای پیام
سلام – شما را به قلم سوگند میدهم در خصوص این ( شو ) چیزی ننویسید و نگویید. چه سلبی و چه ایجابی ، سکوت هم چیز خوبی است.