خرید تور تابستان

هاشمی و سیاست‌مداری از نگاه ما

«رضا صادقیان»، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی درباره ی چگونی قضاوت ها درباره ی مرحوم آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی نوشت:

واکنش‌ها و نقدها بعد از مرگ هاشمی رفسنجانی بیش از آنکه بررسی علمکرد وی را نشان دهد، بازگو کننده دیدگاه ما درباره سیاست‌مداران است. شخصیت‌هایی که قدرت را در دست دارند، بیننده به شدت قدرتٍ قدرت‌مدار را دوست دارد ولی از همان شخصیت ناراضی است. گاه آنچنان مجذوب شخصیت سیاستمدار می‌شویم که جایی برای نقد و بررسی دوباره عملکرد اجازه نمی‌گیرد و از سیاستمدار انسانی دست نیافتنی و یکتا به دست می‌دهیم. نگاه برآمده از حس دوست داشتن و نفرت از جایگاه سیاست‌مداران در اکثر نوشته‌ها درباره هاشمی رفسنجانی هویداست.

بعد از ظهر 19 دی، همان ساعتی که خبر مرگ آیت‌الله تایید شد، یادداشت‌های منتشر شده در فضای مجازی و انعکاس خبر فوت ایشان در رسانه‌ها نشان داد چقدر آسان می‌توان از نفرت به سوی دوست داشتن و شیدایی گام برداشت. رسانه‌هایی که ساعتی قبل با ادبیاتی تند عملکرد و گفته‌های ایشان را برنمی‌تابیدند در کسری از زمان به سوی تعریف و تمجید از شخصیت وی قلم‌فرسایی ‌کردند و یادشان آمد که یار دیرین انقلاب و نظام از میان ما رفته است. نفرت و دوست داشتن سیاست‌مداران را اینجا می‌توان دید. قدرت‌ سیاست‌مداران را دوست ولی از خودشان نفرت داریم.

برخی سیاست‌مدار را در خدمت مردم معرفی می‌کنند. انسانی که قرار است با استفاده از قدرت خود نیازهای اساسی شهروندان را پاسخ دهد و راهی به سوی آبادی و سربلندی مردم کشورش بردارد، در واقع سیاستمدار همیشه در حال پاسخ دادن به مطالبات مردم است. گره‌گشاست و این گشودن گره‌ها به مدد قدرت انجام می‌گیرد. بدون شک بخشی از عملکرد سیاست‌مداران چنین است، در مقابل چنین دیدگاهی عده‌ای سیاستمداران و تمامی تلاش‌های آنان را به عنوان تامین کننده نیازهای طبقه حاکم می‌دانند. به عبارتی دیگر هر رفتار و گفتاری که از سوی سیاستمدار صادر می‌شود در دفاع از طبقه خود است، طبقه حاکمان.

در این نگرش؛ حلقه مفقوده در نگاه سیاستمداران شهروندان و نیازهای آنان است. جایی برای شنیدن و یافتن راه حل گرفتاری‌های مردم نیست، در چنین نگاهی هر گامی که از سوی سیاستمدار برداشته شود رفتن به سوی هیات حاکمه است و نه مطالبات شهروندان. چقدر سخت است گاه به این سو رفتن و گاه به آن سو، پذیرش این نوع از سیاست‌مداری و توجه داشتن به این شخصیت‌ها نه برای مردم جذاب است و نه از سوی حاکمان و قدرت‌مداران پذیرفته می‌شود، همیشه با اتهام روبرو هستند.

در این میان آنچه از یاد می‌رود و کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد تغییرات نرم، آهسته ولی پیوسته سیاستمداران است. شخصیت‌هایی که با لمس برخی گرفتاری‌ها به نظر و مسیری دیگر می‌رسند و راه‌های گذشته را مورد نقد قرار می‌دهند. انسانهایی که سازش را می‌پذیرند. گاه امتیاز می‌دهند و برخی وقت‌ها امتیاز می‌گیرند و در میان این بده و بستان‌ها تلاش می‌کنند راهی بهتر از گذشته یافت شود. راهی میانه که کمترین تبعات و چالش ممکن را برای حاکمان داشته باشد و بیشترین سود را نصیب شهروندان کند، انتخاب این مسیر آسان نیست. در سرزمینی که هنوز کلمه سازش به مراتب و در مقایسه با دیگر عبارت‌ها بار معنایی بسیار منفی و غیر قابل پذیرش برای اکثر شهروندان و سیاستمداران دارد به آسانی می‌توان شخصیت همانند هاشمی را نواخت و عملکردهای او را از اساس رد کرد. می‌توان بخش گسترده‌ای از نقدهای نوشته شده و نانوشته به هاشمی رفسنجانی را از چنین زاویه‌ای نگریست.

در نقدهای صورت گرفته به هاشمی رفسنجانی مساله زمان را حذف و صرفا به نقش او پرداخته می‌شود، شخصیتی که در تمام سال‌های بعد از انقلاب در صحنه حضور داشته است، حضورش را پررنگ و پراهمیت ارزیابی می‌کنند ولی زمانه او و شرایطی که وی در آن دوره چنین سخنانی را گفته و مسیری دیگر را نشان داده است را قلم می‌گیرند.

نه تنها هاشمی بلکه هیچ سیاستمداری را نمی‌توان با عینک امروز نگریست. بررسی کارنامه هر کدام از سیاسیون با توجه به جایگاه،‌ قدرت، دوره تاثیرگذاری و تصمیم‌ساز بودن آنان ارزیابی می‌شود. حذف مساله زمان و نادیده گرفتن تغییر دیدگاه‌های سیاستمداران در هنگام بررسی کارنامه برجای مانده ما را با صدها هزار نقد و حقانیت پاسخ داده نشده از سوی همان سیاستمدار روبرو می‌سازد.

به گمانم شمار زیادی از نقدهایی که پیرامون شخصیت و عملکرد هاشمی به نگارش درآمده با چنین عینک بدبینانه‌ای مکتوب شده‌ است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا