حبس بهشتی و بهزادیاننژاد و پرسشهایی از قاضیالقضات
| هزینه چند دقیقه حضور در کلابهاوس چند ساعت زندان است؟ |
علی نیلی، انصاف نیوز: خبر کوتاه است و در میان بمباران خبرهای شرایط جنگی و اقتصاد رو به ویرانی و تصمیمات دولت و مصوبات مجلس و… گم میشود اما قاضیالقضات میدانند که چند هزار ساعت از عمر دو نفر دیگر باید بابت حضوری چنددقیقهای در شبکه اجتماعی کلابهاوس پشت میلههای زندان سپری شود!
علیرضا بهشتی شیرازی، دبیر هیات دولت مهندس موسوی، مشاور او و سردبیر روزنامهاش، کلمه سبز، به همراه قربان بهزادیاننژاد، رئیس سابق موسسه تحقیقات علوم انسانی، پزشک فوق تخصص و رئیس ستاد انتخاباتی مهندس در سال 88 طبق اعلام قوه قضائیه به جرم اجتماع و تبانی، تشویش اذهان عمومی و… در چند روز اخیر راهی زندان اوین شدهاند.
مستند قوه قضائیه برای زندانیکردن این دو نفر، یحتمل گزارش ضابط قضائی، یکی از دستگاههای امنیتی است از حضورشان در شبکه اجتماعی کلابهاوس و حضور در اتاقی که درباره «نجات ایران» تشکیل شده بود.
آنچه از پس آن شب کذایی گذشت، چنین حکایت میکند که ظاهرا دستگاه امنیتی اعتقادی به وجود مشکلی ندارد که عدهای بخواهند چارهاش کنند و نمیپذیرد که عدهای ذیل عنوان «نجات ایران» دور هم جمع شوند اما آیا هزینه این خلاف باور عملکردن آن شرکتکنندگان، چند هزار ساعت زندان است؟
این رفتار با دو منتقد مصلح با سوابق روشن خدمت اجتماعی و فرهنگی به ساکنان این سرزمین در حالی صورت میگیرد که رهبری نظام بارها تاکید کردهاند کسی در این کشور بابت اظهار نظر و ابراز عقیده تحت تعقیب و ایذا قرار نمیگیرد.
پرسشی که در این میان بیپاسخ مانده است، اینکه آیا ریاست محترم قوه قضائیه نگاهی به ترکیب زندانیان یک بند از اوین انداختهاند که پذیرای سعید مدنی و مصطفی تاجزاده و کیوان صمیمی و حالا علیرضا بهشتی و قربان بهزادیاننژاد و چندین و چند نفر دیگر است؟
جرم اینها آیا غیر از این بوده که برای ایران نگران بودهاند و حداکثر روشهایی را برای اصلاح مد نظر داشتهاند که به مذاق کارشناسان امنیتی پرونده خوش نیامده است؟ آیا زندانیشدن این چهرهها، از میزان جرم و جنایت در کشور کاسته یا مردم را به آینده کشور امیدوارتر ساخته است؟ اگر این چهرهها زندانی نمیشدند، مشارکت در انتخابات اخیر کاهش مییافت؟ یا نمازهای جمعه خلوتتر میشد؟ اگر اینها زندانی نمیشدند، ناهنجاریهای اجتماعی و بیحجابی بیشتر میشد یا انگیزههای سوداگری عمومیت یافته شدیدتر میشد؟
واقعا شبکه اجتماعی صدامحور کلابهاوس چقدر مخاطب دارد؟ مجموع مشارکتکنندگان؛ گویندگان و شنوندگانش چند نفرند و آن گفتهها و شنیدهها چه آسیبی به امنیت ملی زده است؟
حجتالاسلام محسنی اژهای که بارها از تضییع حقوق متهم سخن گفته و به قضات نهیب زدهاند که حد و حدود ضابطین را مد نظر داشته باشند، در این مورد خاص نظری ندارند؟ آیا این نمونه تمام و کمال زندانیشدن به جرم اظهار نظر و ابراز عقیده نیست؟
آیا واقعا این اقدامات جذب حداکثری را نتیجه میدهد؟ پر کردن زندانها از چهرههای متخصص سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، جامعه ما را از سه دهه پیش امنتر و آرامتر و موفقتر کرده است؟
به طور خاص، این دو نفر هنوز باید هزینه فعالیتهایشان در سال 88 را بپردازند؟
چه کسی از این گرانسازی هزینه کار سیاسی در ایران عصر جمهوری بهره میبرد؟
یکدستسازی در عرصه سیاسی چه دستاوردی داشته است که حالا پروژه یکدستسازی در عرصه اجتماعی را آغاز کردهاند؟
قاضیالقضات که بارها بر زندانزدایی تاکید کردهاند؛ آیا نمیشد این دو چهره فرهنگی را به تولید محصولات فرهنگی عامالمنفعه محکوم کرد؟
آیا قاضی ورود ماهوی هم به پرونده داشته است؟ از مترجم چندین کتاب با موضوع زمینههای نهادی تغییرات اقتصادی و اجتماعی، از کسی که چند کتاب ترجمه کرده تا ایرانیان بدانند توسعه دفعتا و ناگهانی به دست نمیآید، تلاش برای براندازی و انقلاب برمیآید؟ جوانان انقلابی 57 که مزه زندان نظام برآمده از همان انقلاب را دارند، انگیزهای برای انقلابی دیگر دارند؟
و دست آخر اینکه ممکن است برای اولین و آخرین بار، متولی عدل ایران یکی از پروندههای سیاسی سالهای اخیر را از منظر «منافع» بررسی کند و ببیند که برنده زندانی شدن بهشتی و بهزادیاننژاد و تاجزاده و صمیمی و مدنی و دیگران کیست؟ بازنده زندانی بودن اینان کیست؟ لازم نیست نتایج را به افکار عمومی گزارش کنید؛ همین که قاضیالقضات از نتایج این بررسی مطلع شود، ما برندهایم!
انتهای پیام
بهتره ازاد بشند حدف اصلاح طلبهو کار درستی نیست و فقط به نفع معاندین است …
دوستان برانداز خودتون برای گرفتن این دوستان لابی می کنند….
چرا شماها همه رو برانداز میبینید؟ یا همه ی خارجی هایی که میان از ایران بازدید کنند رو جاسوس میبینید؟ یا اون ایرانی هایی که مثلا توی آمریکا به دنیا اومدن و میخوان بیان ایران رو برانداز و جاسوس میبینید؟ واقعا چرا خودتونو زدید به اون راه؟؟
خودی باش هر چه می خواهی بکن هر چه می خواهی بگو
متأسفانه منش و روش دستگاههای امنیتی که تعدادشان هم علی ماشاا… شده و هر دستگاه و ارگانی برای خودش دفتر دستکی براه انداخته و در غیاب نظارت و پاسخگویی عرصه تاخت و تاز را فراخ یافته اند و هر چه میخواهند میکنند آنهم همه در موازات یکدیگر و نه در تکمیل یکدیگر ، علاوه بر امنیتی کردن فضا و زندگی روزمره مردم و دخالت در خصوصی ترین شئون مردم همچون فکر و اندیشه نخبگان جامعه ، به تحدید و بستن فضای آزادیهای مصرح در قانون همچون آزادی بیان حتی در حدود قانونی پرداخته و با ایده پردازیهای عجیب و گاها توهمی و بیمارگونه عملا به دستگاههای پرونده سازی برای هر صدای غیر همسو تبدیل شده اند . در حالیکه اولویت اول حتی رهبر نظام معیشت و اقتصاد است و تاخت و تاز انگل فساد و زالوهای مفسد صدای شکستن استخوان مردم را بلند کرده و زدوبند باندهای مافیایی تا بالاترین رئوس هرم جامعه نفوذ کرده و هر روز خبری تازه و هر دم از این باغ بری میرسد رفتار و کردار نهادهای امنیتی چنان است که گویی نمیبینند و نمیشوند و مسئولیتی هم در این باب ندارند…خسته شدیم و گفتنی هنوز بسیار مانده ، خداوند همه ما را عاقبت بخیر فرماید،انشاالله.