۷ روش برای خوشرفتاری و گذشت با مردم
نیره زبرجدی، استادیار دانشگاه یادداشتی درباره تعامل و معاشرت با مردم از نگاه حضرت علی (ع) در سایت مبلغ نوشته است که متن کامل آن را در ادامه میخوانید.
«اسلام دين صفا و صميميت، برادري و محبت و سازندگي است. آموزه هايش صلح، سلامت فردي و اجتماعي، امنيت، نشاط و عدالت را به نمايش مي گذارد و آداب اجتماعياش كرامت انسانها و محبت و اخلاص را.
اميرمومنان علي عليه السلام با استفاده از همين آموزه هاي رهايي بخش و سازندة الهي آداب معاشرت با مردم را در رفتار و كلمات ارزشمند خود بيان نموده است. گرچه نمي توان همه اصول و روشهاي معاشرت از نظر آن حضرت را در اين نوشتار بيان كرد اما محوريترين روش ها و آداب معاشرت با مردم از نظر حضرت علي عليه السلام عبارتند از:
۱ـ رابطه دوستانه و حاكي از صميميت
يكي از مسائل مهم در زندگي برقراري پيوند دوستي و صميميت با ديگران است. در اسلام روابط اجتماعي بر پاية دوستي بنا شده است لذا حضرت علي عليه السلام سفارش نموده است كه: دوستان خود را زياد ياد كنيد كه آنان در دنيا يار و ياور شما و در آخرت شفاعت خواه شما هستند.(۱) و يا در جاي ديگر خطاب به مالك اشتر مي فرمايد: قلب خويش را از مهر مردم و دوستي و لطف آنان سرشار كن. هرگز مبادا كه درندة خون آشام باشي كه خوردن مردم را غنيمت بشماري، چرا كه مردم دو گروه اند: يا برادران ديني تواند يا در آفرينش همانند تواند.(۲) از اين دو روايت و دهها روايت ديگر از علي عليه السلام و نيز سيرة عملي آن حضرت استفاده مي شود كه اصل نخست در معاشرت با مردم دوستي و اظهار علاقه به ديگران است.
امامان معصوم عليهم السلام براي استحكام بخشيدن به روابط اجتماعي و مردم دوستي دستور داده اند نسبت به ديگران اظهار محبت كنيم و از علاقة باطني كه به آنان داريم پرده برداريم. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: آنگاه كه به يكي از برادران ديني علاقمند شدي، علاقه و دوستي ات را به او بيان كن.(۳) مردم دوستي از نظر اسلام يكي از جلوه هاي خدا دوستي است. يكي از نتايج طبيعي مردم دوستي اين است كه ديگران نيز انسان را دوست مي دارند.
۲ـ خوشرفتاري و حُسن معاشرت
خوش اخلاقي و برخورد شايسته يكي ديگر از اصول معاشرت با ديگران است كه معصومان عليهم السلام و از جمله علي عليه السلام از آن به حُسن خلق تعبير كرده اند و در برخورد با ديگران رعايت آن را سفارش نموده اند.
در روايتي از آن حضرت آمده است: هيچ آسايش و لذتي گواراتر از حُسن خلق نيست.(۴) از نظر مولا خوش رفتاري و حسن معاشرت با ديگران، بهترين نعمت(۵) راه سالم ماندن در دنيا،(۶) نشانة فروتني،(۷) وسيله عزت و سرافرازي(۸) و راه نفوذ در دلها(۹) است، آنچه بيان شد، برخي آثار و فوايد حسن خلق بود كه در كلمات ارزشمند حضرت علي عليه السلام به آن اشاره شده است.
اما نكته اي كه لازم است يادآوري شود اينكه حُسن خلق چيست؟ در صورتي مي توانيم در رفتار و برخوردهاي خود با ديگران با حسن خلق رفتار كنيم كه اول معنا و نشانه هاي حسن خلق را خوب بشناسيم، روايت شده است كه شخصي از امام صادق عليه السلام در مورد نشانه هاي حسن خلق پرسيد، امام براي خوش اخلاقي سه نشانه ذكر فرمودند: حسن خلق آن است كه با مردم با فروتني برخورد كني، سخنت پاكيزه باشد و با برادر ديني خود با گشاده رويي ملاقات كني(۱۰)
خداوند نيز در قرآن مي فرمايد: با مردم با سخن خوش سخن بگوييد.(۱۱) ظاهر آيه دلالت دارد كه مسلمانان بايد با همة انسانها اعم از كافر و مسلمان با عفّت و كلام به نيكي سخن بگويند. بعضي گفته اند آياتي كه بر واجب بودن ناسزا بر كفار و جنگ با آنان دلالت مي كنند اين آيه را نسخ كرده با تخصيص زده است.(۱۲)
۳ـ صدق و راستي
يكي ديگر از روش هاي معاشرت با مردم از نظر حضرت علي عليه السلام رعايت صداقت و راستي است. در اين خصوص حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: صداقت و راستي محكمترين پاية ايمان است.(۱۳) همچنان در جاي ديگر فرموده است: راستترين سخن آن است كه زبان حال به آن گويا باشد.(۱۴) يعني بايد در منش و رفتار و نحوة برخورد و معاشرت صداقت خويش را نشان دهيم. روابط انسان با ديگران اگر مبتني بر صداقت و راستي نباشد قهراً رابطة ثمربخش و مفيد و پايدار نخواهد بود.
۴ـ وفاداري
وفاداري يكي ديگر از اصول نظام معاشرتي اسلام است كه حضرت علي عليه السلام دربارة آن مي فرمايند: چه زشت است بريدن بعد از پيوستن و بيوفايي بعد از پيوند برادري و دشمني بعد از دوستي.(۱۵) و همچنان در كلمات گهربار آن حضرت آمده است كه: وفاي به عهد از نشانه هاي افراد متدين است.(۱۶)
۵ـ ادب و رعايت احترام به ديگران
احترام به شئون مردم و حفظ حريم و شخصيت ديگران نيز يكي ديگر از اصول معاشرتي اسلام است كه در اين خصوص روايات زيادي از حضرت علي عليه السلام رسيده است و در اين جا به برخي از آنها اشاره مي كنيم.
حضرت جايگاه «ادب» را بالاتر از جايگاه «عقل» دانسته است و مي فرمايد: هر چيزي محتاج عقل است و عقل محتاج ادب.(۱۷) همچنان مي فرمايد: ادب بهترين خصلت است.(۱۸) اما اينكه حقيقت ادب چيست و چگونه مي توان ادب را رعايت كرد، حضرت فرموده است: برترين ادب آن است كه انسان از حدود خود خارج نشود و از قدر و شأن خويش تجاوز نكند.(۱۹) يعني هم در برابر خدا و هم در برابر ديگران خود را برتر از آنچه هست جلوه ندهد بلكه تواضع و فروتني و اخلاص را در معاشرت با ديگران به نمايش بگذارد.
۶ـ رعايت انصاف
يكي ديگر از اصول اخلاقي كه در معاشرت با مردم بايد رعايت شود، انصاف است. انصاف در روابط اجتماعي به معناي نصف كردن سود و زيان را ميان خود و ديگران ميباشد. انصاف از روح گذشت و احترام ديگران ناشي مي شود و شخص منصف كسي است كه براي ديگران حقوق عادلانه قايل باشد.
حضرت علي عليه السلام دربارة انصاف فرمود: هر كس با مردم به انصاف رفتار كند، خداوند به عزتش بيفزايد.(۲۰) حضرت علي عليه السلام در فرمانش به مالك اشتر نوشت: نسبت به خدا و بندگانش انصاف را از دست مده و نسبت به اطرافيان و خانواده و زيردستان انصاف داشته باش، كه اگر انصاف را پيشة خود نسازي ستم كرده اي و كسي كه به بندگان خدا ستم كند، خدا دشمن او است.(۲۱) از اين روايت، اهميت انصاف در روابط بين فردي، به خوبي روشن مي شود. انسان نسبت به اطرافيان و هم نسبت به زيردستان بايد انصاف را رعايت كند.
۷ـ عفو و گذشت
روح گذشت از تقصير ديگران و ناديده گرفتن خطاهاي آنان، يكي ديگر از مكارم اخلاق و آداب معاشرت است. امير مؤمنان در اين خصوص مي فرمايند: عفو و گذشت به هنگام قدرت، روش فرستادگان الهي و اهل تقوا است.(۲۲) و عفو و گذشت حضرت علي عليه السلام در جنگ احزاب نسبت به عمروبن عبدود، معروف و ضرب المثل روزگار است.
ما در جامع هاي زندگي مي كنيم كه افراد آن درك هاي متفاوت، اخلاق گوناگون، طبع ها و مزاج هاي متباين از همديگر دارند، بنابراين چگونه مي توان در ميان چنين انسانهايي بدون صبر و روحية گذشت زندگي كرد؟ كدام يك از ما عيبي نداريم و كدام يك از ما دوست نداريم عيب ما مورد گذشت قرار گيرد؟ كدام يك از ما دوست نداريم خدا او را ببخشد؟ پس بايد مردم را ببخشيم، تا خدا ما را ببخشد. خداوند در قرآن مي فرمايد: بايد بخشش كنيد و لغرش هاي ديگران را ناديده بگيريد آيا دوست نمي داريد خداوند شما را ببخشد؟(۲۳)
پی نوشت:
۱. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه.
۲. نهج البلاغه، نامة ۵۳.
۳. كليني، محمد بن يعقوب، اصول الكافي، ج ۲، ص ۶۴۴.
۴. آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، ص ۲۵۵، ح ۵۳۷۹.
۵. مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۷۱، ص ۳۴۵.
۶. همان، ج ۷۷، ص ۲۰۹.
۷. همان، ج ۶۹، ص ۴۰۴.
۸. همان، ج ۷۷، ص ۲۶۸.
۹. آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، ص ۲۵۵.
۱۰. مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۶۸، ص ۳۹۸.
۱۱. بقره:۸۳.
۱۲. فخر رازي، تفسير كبير، ج ۳، ص ۱۶۸.
۱۳. غرر الحكم و درر الكلم، همان.
۱۴. همان.
۱۵. مجلسي، بحار الانوار، ج ۷، ص ۲۱۰.
۱۶. قمي، عباس، سفينه البحار، ج ۲، ص ۶۷۵.
۱۷. محمدي ريشهري، محمد، ميزان الحكمه، ج ۱، ص ۶۹.
۱۸. همان، ص ۶۶.
۱۹. همان، ص ۷۳..
۲۰. اصول كافي، ج ۱، ص ۸۷، ح ۴۲.
۲۱. نهج البلاغه صبحي صالحي، نامه ۵۳.
۲۲. سفينه البحار، ج ۲، ص ۲۰۷.
۲۳. نور:۲۲.
انتهای پیام