ابراهیم نبوی در غربت | احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار، در کانال تلگرامی خود نوشت:
«ابراهیم نبوی کسی که با قلم و بیان خود در جهت شادی مردمان میکوشد، چه بسا در درون خود ناشادترین آدمیان باشد.
زندهیاد ابراهیم نبوی که در بین دوستانش به داور معروف بود، در زمرهٔ اینگونه کسان به حساب میآید.
نگاه داور به روابط آدمها بخصوص در دنیای سیاست سخت نافذ و عینی و زیرکانه بود، نگاهی که در بیان نوشتاری و گفتاری، جز به صورت طنزی لطیف و دلنشین قابل بازتاب نبود.
با یک نگاه، به ژرفای آدمها نفوذ میکرد و با یک جمله، انگیزه و استعداد دیگران بر او مکشوف میشد. همین استعداد خدادادی بود که طنز او را شیرین و طبیعی و بدون تصنع میکرد.
روشن است که در مواضع سیاسی خود نوسان داشت و گاه به سختی دستخوش هیجان میشد، اما همان نگاه نافذ او را از فرو افتادن در ورطهٔ خودفریبی و اوهام باز میداشت.
در منش داور، نوعی لوتیگری و آزادگی دیده میشد. از این رو، نه فقط مرزهای انسانیت را پاس میداشت، بلکه در دفاع از ستمدیدگان و زمینخوردگان معمولاً پیشگام بود. گرچه خالی از لجاج نبود، اما زمینافتاده را، از هر قماش که بود لگد نمیزد و جانب بزرگواری را رها نمیکرد.
او استعدادی بسیار درخشان در طنزنویسی و صاحب سبک و ابتکار فراوان در این زمینه بود. یک تنه کل جامعهٔ سیاسی ایران را در فصل زودگذر “بهار مطبوعات” خنداند و شاد کرد. روحش شاد که شادیآفرین بود و خود ناشاد زیست.
خبر فوت او آن هم به انتخاب خویش، به راستی که تکاندهنده و بینهایت غمانگیز است. نشانهٔ زخمی کشنده بر پیکر اجتماع ایرانی است که راه درمانش را بستهاند.
مهاجرت کسانی چون او در حقیقت ستم است و در تلهٔ غربت گرفتار شدن و امکان سفر به وطن نداشتن تا لحظهٔ مرگ، بدون تردید از جنس جنایت است و خداوند عاملان و مسببان آن را نخواهد بخشید.
باری من تجربههای زیستهٔ خود با ابراهیم نبوی را در جلد چهارم خاطراتم با عنوان “بندیخانهٔ رنج و رهایی” آوردهام. آثار بسیار او خود گواه استعداد و سختکوشی و دلسوزی او برای جامعه و کشوری است که دوری از آن را تاب نیاورد و به تدریج پژمرده و افسرده شد تا آنجا که صبر و تحملش از دست رفت و به حیات خود پایان داد.
مرگ تراژیک او را به خانواده و دوستان و مخاطبان و تمام جامعهٔ فرهنگی و هنری و سیاسی ایران تسلیت میگویم و از خداوند برایش آرامش و آسایش ابدی مسئلت دارم.»
انتهای پیام