تاسیان روایت زهری که در جام بلور سرو میشود

نگار فیضآبادی، انصاف نیوز: احتمالا وقتی مخاطب به قسمت آخر تاسیان میرسد با خودش میگوید «این امیر بود که یکدفعه باعث سوختن کارخانه و مردن شیرین شد» اما واقعیت این است که این سوزاندن و کشتن هربار ذره ذره اتفاق افتاد. هر ترفندی (بخوانید فریب) که امیر به کار برد تا دل شیرین را به دست بیاورد، نوعی کبریت کشیدن زیرِ زندگی عشقش بود.
سوال مهم این است که عشق چقدر میتواند خودخواهانه باشد، مخصوصا وقتی میبینیم عاشق مدام پیروزمندانه و باشکوه دل معشوقش را به دست میآورد. عشق امیر نمونهی زهری است که در جامی بلوری ریخته شده، طعمی بینظیر دارد و در مکانی به یادماندنی سرو میشود. همهچیز فوقالعاده است اما کشنده بودن را نمیشود از زهر گرفت، همانطور که عشق امیر را از خودخواهیاش نمیتوان جدا کرد.
ما معمولا یاد گرفتهایم نسبت به چیزهایی شک کنیم که نقص دارند و خیلی کم پیش میآید در مواجهه با چیزهایی که کامل و عالی هستند، تعجب کنیم یا مشکوک شویم. تاسیان نشان میدهد از عشقهایی که ظاهر رویایی، بینقص و حسرتبرانگیز دارند باید بیشتر ترسید. هر چه فریبندهتر ترسناکتر!
هرکسی میتواند برای رسیدن به معشوقش برنامهریزی کند اما امیر همیشه به فکر نقشه کشیدن است و نقشههایش بوی فریب میدهند. او نماد کسانی است که میگویند «من هرطور که شده به دستش میآرم» حالا اینکه هزینهی به دست آوردن چقدر است، سوالیست که امیر و هر عاشق خودخواه دیگری با آن مواجه نمیشود.
شیرین نمایندهای از دختران و زنانی است که دلشان میخواهد خودشان انتخاب کنند اما انتخابشان در ادامه تبدیل به نوعی لجبازی با پدر یا هر مخالف دیگری میشود. درک شدن و داشتن علاقهی مشترک با دیگری، برای شیرین کافی است تا عاشق شود و دیگر نپرسد چه شد عاشق شدم؟ جای چه چیزهایی خالی است؟ چه چیزهایی را باید ببینم؟
شما میتوانید تاسیان را جزو سریالهای فراموششدنی بدانید و بگویید «من واسه سریالهای ایرانی وقت نمیذارم» اما اگر قصهاش را دنبال کنید، بخش تازهای در ذهنتان ثبت میشود که بتوانید به اتفاقات و آدمهای ایدهآل شک کنید و از خودتان بپرسید آیا چیزی که تجربه میکنم واقعیت است یا تصویری هیجانانگیز و جذاب که بالاخره دیر یا زود خراب میشود!
انتهای پیام



