سخن یک طلبه با رییس دانشگاه آزاد درباره‌ی اتفاقات اخیر

یکی از طلاب حوزه علمیه قم و شاگرد «سیدحسن خمینی» در نامه‌ی سرگشاده‌ای با عنوان سخنی با دکتر ولایتی ریاست محترم دانشگاه پیرامون اتفاقات اخیر»، به تغییرات مدیریتی دانشگاه آزاد در روزهای اخیر پرداخت.

متن نامه‌ی «رشید داودی» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، در پی می‌آید:

جناب آقای دکتر علی اکبر ولایتی!

پس از اهداء سلام و عرض ادب و احترام و پیش از آغاز سخن لازم می‌دانم که انتصاب شما به ریاست هیات مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی و به تبع انتخاب شایسته‌ی شما به عنوان رییس هیات امنای این دانشگاه، را تبریک گفته و برای موفقیت شما در این جایگاه از خداوند متعال استعانت طلب نمایم.

اما بعد، با توجه به اخبار نه چندان مناسبی که این روزها در دوران غمبار پس از درگذشت آیت الله هاشمی از دانشگاه آزاد به گوش می‌رسد، چند نکته را با حضرتعالی در میان می‌گذارم.

1 . در بیان اهمیت جایگاه دانشگاه آزاد و امور مرتبط به آن همین بس که رهبری معظم در حکم غیرمنتظرانه‌ی خود (که شما نیز در اولین نشست خبریتان در هفتم بهمن 95 از صدور این حکم اظهار بی‌اطلاعی کردید: «من از حکم مقام معظم رهبری اطلاع نداشتم که به من اطلاع دادند و من نیز بر امر ایشان مطاع هستم»)، انتصاب شما را به این جهت دانستند «تا هیچ‌گونه وقفه‌ای در تمشیت قانونی امور آن دانشگاه- که نقش مؤثری در امر آموزش عالی کشور دارد- به وجود نیاید».

آن زمان نکته‌ای نوشتم و باز تکرار می‌کنم که هنوز برایم این سؤال که چرا اخبار صدا و سیما از اعلام خبر انتصاب شما به ریاست هیات مؤسس دانشگاه آزاد (با توجه به اهمیت ویژه‌ای که دارد و بدان اشاره شد) امتناع کرد، بی پاسخ مانده است؛ لذا اگر شما در پاسخ به این چرایی نکته‌ای دارید، از شنیدن آن خرسند خواهیم شد.

2 . با توجه به اهمیت دانشگاه آزاد، ماهیت مدیریتی غیر دولتی آن و اینکه رهبری معظم در حکم خود، علت ورودشان به مساله‌ی ریاست هیات مؤسس آن دانشگاه و انتصاب شما را سکوت اساسنامه بیان می‌کنند: «با عنایت به فقدان تأثرانگیز رییس محترم هیأت مؤسس و هیأت امناء دانشگاه و سکوت اساسنامه‌ی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در چگونگی انتخاب رییس هیأت مؤسس و ضرورت تسریع در انتخاب فرد عهده‌دار این مسوولیت، جناب آقای دکتر علی اکبر ولایتی از اعضای آن هیأت را به‌عنوان رییس هیأت مؤسس منصوب می‌کنم»، لذا مستدعی است تا در اصلاح اساسنامه (که در دوره‌ی دولت دهم بر خلاف میل مؤسّس فقید آن و به اجبار بر ایشان تحمیل شد) هر چه زودتر اقدامات لازم صورت گیرد تا دیگر شاهد سکوت‌های گفته شده و نقص‌های احتمالی دیگر نباشیم و مسؤولان دانشگاه آزاد بتوانند در تمشیت امور دانشگاه، خودکفا شوند و زحمت رفع نواقص و ضعف‌های احتمالی به عهده‌ی رهبری معظم نیفتد.

3 . بر ما که نسل انقلابیم و گوشت و پوست و استخوانمان در جمهوری اسلامی شکل گرفته و آغاز تنفّسمان در دورانی بوده که زعامت امر در دست با کفایت امام راحل بوده، هیچ چیزی نمی‌تواند عمق ارادت و علاقه‌مان به این نظام و انقلاب را از میان بردارد. شهادت می‌دهم که در این سال‌ها به جز ذکر خیر و خوبی و پرهیز از افراط و تفریط از شما نشنیده و ندیده‌ایم. مگر می‌شود نسل انقلاب بود و انقلابی و مجاهدت‌های شما به ویژه در ماجرای قطعنامه 598 و … را نادیده گرفت؟ مگر می‌شود همراهی و همیاری شما با امین بی‌بدیل امام، و یاور بی‌مانند رهبری مرحوم آیت الله هاشمی را – به ویژه در دوره‌ای که جفاها دید از دوستان و نارفیقان – از یاد برد؟ مگر می‌توان از ایستادگی شما در مقابل جریان افراطی و انحرافی به ویژه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 گذشت؟

4 . اما جناب دکتر ولایتی عزیز! این روزها خبرهای بدی به نام شما در حال ثبت است. خبرهایی که دل دوستداران شما را به درد آورده است. هنوز نتوانسته‌ام عامل و فاعل این اخبار را بر شما تطبیق دهم؛ آنهم با شناختی که از شما دارم. جناب آقای دکتر! مشی اعتدالی، سلوک اخلاقی و منش مردانگی شما کجا و آن مصاحبه‌ی کذایی با آن روزنامه‌ی هتّاک و مباهته پیشه کجا؟!

5 . جناب آقای دکتر! قلم شرم دارد که بخواهد این یادآوری را به شما کند که آبروی انسان را به هیچ بهایی نباید هتک کرد. شک ندارم که آنچه در آن گفتگو رسانه‌ای شد بیش از آنکه نطق عادی شما باشد، ماحصل شیطنت آن مثلاً رسانه است. و الا شخصیت شما کجا و رسانه‌ای کردن اتهام اثبات نشده‌ی رییس قانونی دانشگاه آزاد و فرزند ایشان کجا؟!

خوب می‌دانید که سخن، در راستی آزمایی این اتهام یا دفاع از افراد گفته شده نیست، که حرف از فعلِ غیر شرعی و غیر قانونی افشایِ اتهامِ قبل از اثبات جرم توسط محکمه‌ی صالحه‌ی عادله است. و الا کیست که از برخورد با فساد و مُفسد (به شرط ثبوت) دلش به درد آید؟! و روشن است که عکس آن انتظار همه است اما تا اثبات جرم، اصل بر برائت آنهاست. جناب آقای دکتر! یک درصد احتمال دهید که حتی یک مورد از آنچه نسبت داده‌اید، نادرست باشد و در محکمه‌ی قضایی ردّ شود، آیا امکان جبران وجود دارد؟! هیهات!

6 . آقای ولایتی! شما باید بهتر از همه بدانید – و انشاءالله می‌دانید – که آنچه در جلسه‌ی عزل جناب میرزاده (آنهم در شرایطی که کمتر از شش ماه به پایان دوره‌ی چهار ساله‌ی ریاست ایشان باقی مانده) و نصب سرپرست جدید رخ داد، خلاف نص صریح اساسنامه‌ی قانونی دانشگاه آزاد است، چگونه به این امر راضی شدید؟ چگونه با رأی کسانی که بیش از دو سال از اتمام عضویتشان گذشته، حکم عاری از وجاهت قانونی به عزل رییس قانونی دانشگاه و نصب غیر قانونی سرپرست جدید دادید؟

7 . جناب آقای دکتر! فراموش نمی‌کنم در که روزهایی خبر انتصاب شما به ریاست هیات مؤسس منتشر شد برخی از دوستان گله‌مند و ناخرسند از ماوقع بودند اما روزی در محضر یادگار امام آیت الله سیدحسن خمینی بودم که خرسندیشان از این انتصاب را بیان کرد و گفت: اگر ایشان نباشد پس چه کسی باشد؟ (نقل به مضمون)، اما چه شده است که یادگار محجوب و صبور امام، بر خلاف روش و منش همیشگی‌اش، اقدام به نوشتن نامه به ریاست محترم جمهوری کردند؟ و چه شد که مجبور به انتشار آن شدند؟!

8 . جناب آقای دکتر! این روزها خیلی با خود کلنجار رفته‌ام که چرایی آنچه از جانب شما روی داده را متوجه شوم؛ از میان آنچه به ذهنم خطور کرد، یک مورد بیش از سایر علل و عوامل جلوه گری نموده است و آن اینکه بیم آن دارم که کسانی در لباس مصلحتیِ دوستی، در فکر انتقام از شما باشند! آری انتقام! انتقام از ایستادگی شما در سال 92؛ آنجا که به رقیب مدعی‌تان درس دیپلماسی دادید که میان مذاکره و انشا خواندن تفاوت است؛ آنجا که تحت شدیدترین هجمه‌ها برای انصراف، در صحنه ماندید و میدان را برای آنکه اصلح نبود، خالی نکردید.

آنچه گفته شد، درد دل طلبه‌ای است که وظیفه‌ی خود را در حبس فقه و اصول و حصار تکالیف فردی نمی‌بیند، که در مواجهه با مسائل اجتماعی و سیاسی و … نیز خود را مسؤول می‌داند.

در پایان از حضرتعالی خواهشمندم که اگر صراحت و گاه تندی کلام مکدّرتان ساخت و یا سخنی ناصواب نوشته شد، این طلبه‌ی کوچک را به بزرگی خود ببخشید.

وَمَا عَلَینَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ، رشید داودی، شهر مقدس قم، 13/3/1396

انتهای پیام