نقویان: اسلام دین اخلاق است
حجتالاسلام ناصر نقویان در نشست «انتخابات و اخلاق سیاسی» تأکید کرد: «اگر ما سیاست را برای سیاست و قدرت را برای قدرت بخواهیم و اسلام را در نظر نگیریم، همه چیز جایز میشود. در این صورت هر کاری میکنیم تا رقیب را از میدان بیرون کنیم و تصور میکنیم عین اخلاق است.»
به گزارش روابط عمومی انجمن اندیشه و قلم، این مدرس حوزه و دانشگاه در نشست عمومی انجمن اندیشه و قلم گفت: «هیچ گروه و حزبی در کشور از تخلف حمایت نمیکند. اما زمانی نارضایتی شکل میگیرد که شاهد معیارهای دوگانه در مواجهه با تخلفهای انتخاباتی باشیم.»
وی با بیان اینکه «در حل مسائل کشور باید به مسیر امام خمینی بازگردیم»، گفت: امام ابتدای جنگ گفتند از مرز عبور نکنید ولی بعد امام را وادار کردند که از مرز عبور کنیم و جنگ به حالت فرسایشی دربیاید و به قطعنامه برسد. اما باید توجه کرد که امام با همه این مسائل کاری نکرد که بین ملت اختلاف به وجود بیاید. میتوانستند بگویند آقایان باعث شدند اما همه مشکلات را خودشان به عهده گرفتند. گفتند من اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کردم. اما ما الان به گونهای حرف میزنیم که خودمان را از مهلکه خارج کنیم و بین مردم هم اختلاف ایجاد شود. خیال میکنیم این روش درستی است؛ اما من فکر میکنم باید دوباره به نفسهای آن مرد بزرگ برگردیم.
نقویان با اشاره به اعدامها و کشته شدن افرادی در اوایل انقلاب گفت: من گاهی فکر میکردم، ای کاش امام اجازه نمیداد خیلیها را از لب تیغ بگذرانند. البته بعد از تحقیق و بررسی متوجه شدم امام خیلی از موارد را در جریان نبود .افراد تلفنهای خود را میکشیدند و بعد از اینکه کارشان را میکردند میگفتند خبر منع امام برای انجام این کار به ما نرسید. همین مسائل باعث شده است امروز ما نتوانیم ادعا کنیم پیرو آن پیغمبری هستیم که در 23 سال بعثتش، 21 سال با ابوسفیان جنگید. اما زمان فتح مکه عفو عمومی داد و حتی ابوسفیان را بخشید و مسلمان شدن او را با اینکه میدانست دروغ است پذیرفت.
* مناظرات انتخاباتی نشانگر اتفاقات غیراخلاقی در جامعه بود
وی با اشاره به دیدار خود در زمان انتخابات اخیر با رئیس دولت اصلاحات گفت: «ایشان در آن جلسه گفت زمان ریاست جمهوری ما، بعضی تلاش میکردند دو مورد را از نقاط ضعف بنده معرفی کنند؛ یکی اینکه در مقابل آمریکا با قدرت ظاهر نمیشوم و استکبارستیزی ما ضعیف است و مورد دیگر اینکه بر جامعه سختگیری نمی کنیم و همین موضوع باعث افزایش فساد شده است. اما هیچگاه تهمت دزدی و غیره را به بنده نمیزدند. اما مناظرههای کاندیداهای ریاست جمهوری را که دیدم به شدت از توهین آقایان به یکدیگر شرمنده شدم. جوری صحبت میشد که مردم این تصور را میکردند که مسئولان نظام خوردند و بردند. این شایسته ما نبود و همچنین نشانگر اتفاقات غیراخلاقی دیگر است که باید مراقب باشیم.»
وی در ادامه بیان کرد: «اگر سیاست را برای سیاست و قدرت را برای قدرت بخواهیم و اسلام را در نظر نگیریم، همه چیز جایز میشود و هر کاری برای از میدان بیرون کردن رقیب میکنیم.»
* اسلام دین تربیت و اخلاق است
این پژوهشگر دینی با بیان این که «ابتدا باید مفهوم دینداری را بشناسیم و معیار پیدا کنیم»، گفت: در آموزههای دینی چند نظر متفاوت داریم؛ عدهای فکر میکنند اسلام دین عرفان است، ما باید تلاش کنیم به عرفان برسیم و کسی مسلمانتر است که عارفتر است. بعضی دیگر گفتند اسلام دین حکمت و فلسفه و منطق و عقل است و از همه مسلمانتر کسی است که حکیمتر و عاقلتر است و خدا و قیامت و احکام دینی را بهتر از دیگران اثبات میکند. عدهای دیگر کسی را مسلمانتر میدانند که متعبدتر است و بیشتر به خدا چشم میگوید و چون و چرا نمیکند. یکی از هم لباسان ما میگفت ولایتپذیری یعنی هر چه خدا، پیغمبر، امام و ولی فقیه گفتند بگوید چشم، حتی اگر دلیل آن را متوجه نشود.»
وی اضافه کرد: «اخیرا یکی از دوستان ما دیدگاهی را مطرح کرده و گفته که دین اسلام، دین قدرت و سیاست است و پیغمبر برای اخلاق نیامده، بلکه برای رسیدن به قدرت و سیاست آمده است؛ حتی ایشان حدیث مشهور انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق را در سخنرانیهای اخیر خود غیرمستند عنوان کرده و میگوید ما باید دنبال قدرت باشیم، چون وقتی قدرت داریم خیلی از کارها را میتوانیم بکنیم. در حالی که این تفکر سر از ماکیاولیسم درمیآورد.»
* ولیّ جامعه در نماز هم به یاد فقراست
نقویان در ارزیابی این رویکردها گفت: «هیچکدام این نگاهها نمیتواند درست باشد، اسلام قبل از هر چیز دین تربیت و اخلاق و تقواست. قرآن یک مدال به پیغمبر داده که آن هم مدال اخلاق است: انک لعلی خلق عظیم. سراسر قرآن نیز بسم الله است که خدا را به رحمت توصیف میکند. در قرآن ولیّ جامعه این گونه توصیف میشود که در نماز هم به یاد فقراست و در وسط نماز، انگشترش را به تهیدست میدهد، چون ولی اخلاق و مهربانیهاست و تحمل ندارد فرد فقیر صبر کند. از سوی دیگر پولی که به فقرا داده میشود حق آنهاست و منتی نباید باشد. اما در کشور ما افرادی هستند که احساس تکلیف میکنند و به همین دلیل 17 نفر پست ندارند، ولی یک نفر 17 پست دارد و باز هم دنبال پست جدید است. به خیال خودش این تکلیف است و به فکر فقرا نیز نیستند. بعضی فکر میکنند نماز برای مسلمان بودن کافی است، اما داعشیهایی که حمله تروریستی میکنند قبل از حمله انتحاری نماز میخوانند. لذا حقیقت اسلام را باید در نقش تربیتی و اخلاقی که از دل این آموزهها بیرون میآید دید. یعنی دو نفری که هر دو اول وقت نماز میخوانند آنکه بااخلاقتر است و سود و منفعت بیشتری به دیگران میرساند، مسلمانتر است.»
وی با بیان حدیثی از امام سجاد (ع) عصاره دینداری را سخن حق، حکم کردن به عدل و وفای به عهد دانست.
* علی (ع) صداقت را فدای حفظ نظام نکرد
نقویان با اشاره به شرایط بعد از مرگ خلیفه دوم و تشکیل شورای 6 نفره گفت: «به امام گفتند فقط یک شرط دارد که خلافت او را بپذیرند که به کتاب خدا، سنت پیغمبر و طریقه شیخین عمل کند. امام عمل به کتاب خدا و سنت قبول کرد ولی طریقه شیخین را قبول نکرد. امام میتوانست دروغ مصلحتی بگوید. دروغ مصلحتی که این روزها مسئولین برای حفظ نظام میگویند. اگر اینگونه باشد حفظ نظام از صداقت باید بالاتر باشد. در حقیقت صداقت را فدای حفظ نظام میکنیم. ولی حضرت علی قبول نکرد، چون ایشان میخواست نظامی تشکیل بدهد که تمام آجرهای آن از صداقت باشد. او حکومتی میخواست که بر اساس اخلاق، تقوا و تربیت جلو برود.»
وی افزود: اگر قرار است حکومتی به نام دین داشته باشیم شاخصهای ارزشگذاری این حکومت شاخصهای تربیتی است. مهم نیست الان جوانان به جای دختربازی به اعتکاف میروند، مهم این است که آمارهای مراجعه به قوه قضاییه و رشوه و اختلاس چقدر است. بداخلاقیها چه مقدار افزایش یافته است. اما در جامعه اخلاقی کسی که حق اوست که رئیسجمهور شود، برای رسیدن به این مقام حاضر نیست بداخلاقی و بیتقوایی بکند و دروغ بگوید.
* از نگاه امام رضا(ع) تحقق عدالت مهم است، نه سادهپوشی حاکم
ناصر نقویان با بیان ماجرای ملاقات گروهی از صوفیه با امام رضا (ع) و اشاره به درخواست مأمون از امام رضا (ع) برای پذیرش ولایت گفت: آنها گفتند مردم نیازمند امامی هستند که غذای ساده، لباس خشن و مرکب ضعیف باشد. اما امام رضا(ع) با اشاره به سلوک حضرت یوسف، این ظواهر را غیرمهم دانست و شاخصههای سیاستمداران را مطرح کرد و اولین وظیفه امام جامعه را ایجاد قسط و عدل دانست. همچنین سخنی که میگوید به صدق و حکمی که میکند به عدالت باشد و وعدهای که به مردم میدهد را انجام دهد.
* شهید مطهری دنبال انقلاب اسلامی بود، نه اسلام انقلابی!
حجتالاسلام ناصر نقویان با اشاره به دیدگاه شهید مطهری مبنی بر دفاع از انقلاب اسلامی و رد اسلام انقلابی گفت: ما یک بار انقلاب کردهایم و تمام شده است. اما وظیفه ما بعد از این جاری کردن اسلام در درون جامعه است. انقلاب دیگر تمام شد، ما باید الان نظام اسلامی را دنبال کنیم و حوزهها، دانشگاهها و بازار و… را به سمت اسلامی شدن پیش ببریم. اما اگر انقلابی بودن را از اسلام مهمتر بدانیم، به انحراف کشیده میشویم و حتی تفسیر سیره امام صادق(ع) هم برای ما مشکل میشود.
نقویان با اشاره به رویکرد اسلام در مذاکرات سیاسی با بیگانگان، بیان کرد: ما در برجام مانند صلح حدیبیه که پیامبر به ابوسفیان امتیاز داد، برخورد کردیم. در صلح حدیبیه پیامبر سه امتیاز بزرگ پرداخت کرد. در آن زمان خلیفه دوم به شدت برآشفت، مانند تندروهای امروز کشور ما و گفت اگر برای این صلح سندی از سمت خدا داری بگو تا من بپذیرم. پیامبر مجبور شد برای او توضیح دهد و فرمود من که پیغمبر شما بودم مجبور کردند شبانه فرار کنم چون قصد جان من را داشتند و اینها اصلا ما را عددی حساب نمیکنند. ما را از مکه بیرون کردند. اما امروز سر میز مذاکره نشستهایم و قرارداد امضا کردهایم و ما را به رسمیت شناختهاند. متأسفانه عدهای امروز این مسائل تاریخی را بیان نمیکنند و دین را نصفه مطرح میکنند، چون به نفعشان نیست. در صورتی که مسئول هستند و در قیامت باید جوابگو باشند.
در ادامه وی تصریح کرد: در رحلت امام یکی از ارتشیان شاه تعریف میکرد در سفری مستشار آمریکایی با سگش وارد هلکوپتر شد و به همین دلیل یکی از ارتشبدها مجبور به پیاده شدن از هواپیما شد. اگرامام ما را بیدار نکرده بود استقلال نداشتیم و هنوز بیچاره و بدبخت بودیم. بعد از انقلاب نیز قرار شد اسلام پیاده شود که نمونه عالی آن را در قضیه برجام میتوان دید. وزیر امور خارجه ما با 5 قدرت بزرگ جهانی مذاکره کرد و با دادن چند امتیاز و گرفتن چند امکان باعث شد آنها ما را به رسمیت بشناسند و تاریخ بار دیگر شاهد یک صلح حدیبیه دیگر باشد.
* برخی با خیالبافی بر طبل جنگ میکوبند
نقویان با اشاره به دونامهای که امام حسین(ع) برای عمربن سعد نوشت تا از جنگ جلوگیری کند، گفت: بعد از دو نامه امام حسین، عمرسعد به ابن زیاد خبر داد که امام حسین نمیخواهد بجنگد. امام حسین به عمر سعد گفته است من خود میروم شام و با یزید رودرو میشوم. شما چه میخواهید که با من بجنگید. امام نمیخواست کار به جنگ برسد، به هر حال پسر پیغمبربود. اما ابن زیاد گفت یا دست حسین برای بیعت یا سر حسین برای عبرت و هیچ راه دیگری ندارد. به همین دلیل امام را به جنگ وادار کردند.
وی با اشاره به کسانی در داخل کشور که گویی به دنبال جنگ هستند، گفت: با چند تا آتشبازی کوچک تروریستها در مجلس و حرم مطهر امام راحل، مردم به وحشت افتادند. خدا نکند دوباره جنگ شود آن روز چه اتفاقی خواهد افتاد. عدهای همچنان به طبل جنگ میکوبند. ما هشت سال جنگیدیم و تاوان سختی نیز پرداختهایم. باز هم اگر جنگی به ماد تحمیل شد موظفیم از خاک و کشور و نوامیسمان دفاع کنیم. اما نباید خودمان با بیخردی، جسارت بیمنطق و خیالبافی کشور را به سمت جنگ ببریم. قرآن نیز مردم را به صلح فرامیخواند.
انتهای پیام