نسلکشی در میانمار؛ انسانیت و اخلاق در مسلخ سیاستمداران
محمد منجم، فعال اجتماعی: برای ما، بچههای دههی شصت که در خاورمیانه زندگی میکنیم و روزگار کودکی و نوجوانی و جوانیمان تاریخی از جنگهاست، اخبار شنیدن جنگها و درگیریها تبدیل به روال روزمرهمان شده؛ جنگ ایران و عراق، جنگ عراق و کویت، جنگ آمریکا و عراق، درگیریهای پایان ناپذیر در افغانستان، جنگ در سوریه، جنگ در یمن.
جنگ و کشمکش است که از پی هم میآید. در اطراف ما گویی شعلهی جنگ خاموشی ندارد و سیاستمداران از گوشه و کنار دنیا در آن میدمند تا نفع اقتصادی خود را از این میان ببرند؛ درگیریهایی که بسیاری مواقع به نام درگیریهای مذهبی به ما القا میشود، اما هدفی جز تجارت نفت و اسلحه در پشت آنها نیست.
چند سالی است که این درگیریها از خاوردور و دور از مرزهای ما و در کشور میانمار و میان بوداییان و مسلمانان نیز دیده میشود. اکثریت بودایی اقلیت مسلمان را به شکلی وحشیانه شکنجه و آزار میدهند، میسوزانند و به قتل میرسانند. آنچه در آنجا نیز وجود دارد به شکل ظاهری اگرچه درگیری مذهبی القا میشو، اما ریشه در قدرت طلبیهای سیاسی دارد. احزاب سیاسی برای جلب نظر گروههای افراط گرا بر طبل اختلافات مذهبی میکوبند و برای نشستن بر کرسی قدرت و سیاست، اکثریتی را بر علیه اقلیتی میشورانند و آنها را عامل نداشتن تعادل در جامعه و خشونت معرفی میکنند.
بهای این سیاست غیرانسانی حتی اگر قتل عام فجیع انسانها و نسلکشی در گوشهای از این عالم باشد و اخلاق و انسانیت را به مسلخ برده و مثله کند، اما برای سیاستمدارانی که جز ارکان قدرت و ثروت را نمیبینند خوشایند است. دین در هر شکل آن اگر هدفش برقراری صلح نباشد پس باید با دیدهی شک در آن نگریست؛ یا شاید در آنها که دین را به تودهی مردم به عنوان ابزاری برای خشونت معرفی میکنند باید کاملا به دیدهی تردید نگاه کرد که آنها نمایندهی خود هستند و نه نمایندهی خدا بر زمین.
انتهای پیام