خرید تور نوروزی

به بهانه‌ی مجادلات توییتری آشنا و حدادعادل

مجادلات اخیر حسام الدین آشنا و غلامعلی حدادعادل در توییتر و واکنش قابل توجه مخاطبان این فضا به آن، نشان از شکل‌گیری نوع جدیدی از بحث و تبادل نظر میان سیاستمداران ایرانی دارد که این بار برخلاف گذشته، پای مخاطبان را هم به این بگومگوها باز می‌کند.

به گزارش ایسنا، سابقه مناظره رودرو میان سیاسیون در ایران، عمری تقریباً برابر با انقلاب سال ۱۳۵۷ دارد؛ در دورانی که هنوز سایه ادبیات مارکسیستی و نفوذ گروه‌های چپ‌گرا در شرایط پرآشوب و بحرانی اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت خورشیدی، از سر فضای سیاسی کشور، کنار نرفته یا کنار زده نشده بود؛ در زمانی که هر حزب و تشکلی داعیه «بحق» بودن داشت و می‌کوشید با برخوردی «دموکراتیک»، ادعایش را از طریق گفت‌وگو، بحث آزاد یا سخنرانی‌ در این کانون و آن موسسه یا در فلان مسجد و حسینیه به کرسی بنشاند و جامعه انقلابی آن روز را با خود همراه کند، مناظرات و به خصوص مناظرات برون‌گروهی رونق فراوانی پیدا کرد و کار برگزاری این دست از جلسات به صداوسیما هم کشیده شد.

اندکی بعد، با کناررفتن تدریجی نام گروه‌های چپ‌گرایی همچون «چریک‌های فدائی خلق»، «حزب توده» و «سازمان مجاهدین» از متن رسمی جریانات سیاسی، بازار داغ مناظره‌های رودرو، گرمایش را به سخنرانی‌های تند و تیز نمایندگان دو تفکر همچنان «رسمی» موجود («خط امامی‌«ها و «لیبرال»‌ها) داد، بحث و جدل‌ها به نیروهای «درون انقلاب» کشیده شد و رفته‌رفته اختلافات میان گروه‌های مختلف که هر یک مسئولیت اداره بخشی از امور را به دست گرفته‌ بودند، بالا گرفت. در این میان با تسخیر سفارت آمریکا توسط گروهی از دانشجویان که به «پیروان خط امام» مشهور شده بودند و استعفای مهدی بازرگان از نخست‌وزیری، اختلافات وارد فاز جدیدی شد؛ دبیرکل نهضت آزادی اندکی بعد در جلسه‌ای در حسینیه ارشاد سخنرانی و استعفای دولتش را «به نفع شورای انقلاب» توصیف کرد و به انتقاد از کسانی پرداخت که تحمل اصلاحات مرحله به مرحله او و اعضای دولتش برای عبور از شرایط بحرانی آن ایام را نداشتند که البته این اظهارات از سوی دانشجویان مستقر در سفارت امریکا بی‌پاسخ نماند، آنان دست به کار شدند و با ترمیم اسناد به جا مانده از کارکنان سفارت ایالات متحده، اتهاماتی را متوجه اعضای دولت موقت و به‌ویژه سخنگویش، عباس امیر انتظام کردند.

با برگزاری نخستین انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی کاندیدای مستقل، ابوالحسن بنی‌صدر، حزب جمهوری اسلامی که روزنامه‌ای به همین نام را در تهران، به سردبیری میرحسین موسوی منتشر می‌کرد، با انتشار سرمقاله‌هایی به امضای سردبیر خود، آغازگر روندی شد که به آنچه بعدها، مناظرات مکتوب نام گرفت، شکل بخشید. موسوی با نگارش انتقاداتی نسبت به رئیس‌جمهوری وقت، فضایی ایجاد کرد تا بنی‌صدر نیز فارغ از سخنرانی‌هایی که در مقام ریاست قوه مجریه، انجام می‌داد، از تریبون روزنامه شخصی‌اش، «انقلاب اسلامی» هم برای پاسخگویی به وی سود جوید.

اما ماجرا به همین جا ختم نشد، کار به جایی رسید که حتی خطبه‌های نماز جمعه نیز از طعنه و کنایه خطیبان یا سخنرانان پیش‌خطبه‌هایش به برخی گروه‌ها یا اشخاص مصون نماند. مهدی کروبی که ریاست بنیاد شهید را بر عهده داشت، در سخنانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه تهران (۱۳۶۱) به انتقاد از مواضع نهضت آزادی نسبت به عملکرد حکومت پرداخت و گفت: «من فکر می‌کنم این آقایان بدان جهت این سمپاشی‌ها و این کاغذپراکنی‌ها را شروع کردند که دیدند دیگر در جامعه مطرح نیستند، نامی از آن‌ها برده نمی‌شود و چیزی به آن‌ها گفته نمی‌شود… اما ما برای یک‌بار جواب می‌دهیم و بعد هم می‌گوییم چه باید کرد… می‌گوییم این جمعیتی که باز شروع به نق‌زدن کرده است، باز شروع به ورق‌پراکنی کرده است. در نهضت آزادی باز دوباره چند نفری دور هم جمع شده‌اند و کارشان را شروع کرده‌اند، باز می‌خواهند همان مسائل یأس‌آور را طرح کنند…»

پس از ردصلاحیت مهدی بازرگان در انتخابات ریاست جمهوری چهارم، نهضت آزادی بیش از پیش از معادلات سیاسی کنار ماند و حلقه «خودی‌ها» تنگ‌تر شد. حالا نوبت نیروهای به‌اصطلاح مذهبی بود که اختلافات‌شان با یکدیگر را آشکار کنند. اتفاقی که جرقه‌اش با خودداری آیت‌الله خامنه‌ای برای معرفی دوباره میرحسین موسوی به عنوان نخست‌وزیر، در سال ۱۳۶۴ زده شد و سپس به خط‌کشی‌هایی میان طیف حامیان موسوی یا «چپ اسلامی» با طیف حامیان آیت‌الله خامنه‌ای یا «راست‌گرایان» منجر شد و فضا را برای ایجاد انشعاب در جامعه روحانیت مبارز و تاسیس مجمع روحانیون مبارز از دل آن، فراهم کرد. اختلافاتی که در انتخابات مجلس سوم هم رنگ تازه‌ای به خود گرفت و از سوی برخی، تقابل دو دیدگاه «اسلام آمریکایی» و «اسلام ناب محمدی» توصیف شد.
در این دوران نیز همچنان روزنامه‌ها و تریبون‌های مساجد و محافل بهترین مکان برای طرح انتقادات «راست‌گرایان» و «چپ‌گرایان» از یکدیگر محسوب می‌شد. انتشار روزنامه «رسالت» به مدیرمسئولی آیت‌الله احمد آذری قمی از اعضای ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نگارش گزارش‌ها و مقالاتی انتقاداتی نسبت به عملکرد دولت جنگ در آن از سویی و دفاع از مواضع و اقدامات دولت در روزنامه‌های «کیهان» و «اطلاعات»، در کنار بحث و جدال‌ها میان نمایندگان حامی و منتقد دولت در مجلس دوم و سوم شورای اسلامی، شاکله برخورد نظرات متفاوت سیاست‌مداران انقلاب با یکدیگر را فراهم می‌کند؛ روندی که ساختارش تا پایان عصر سازندگی و آغاز عصر اصلاحات کمابیش حفظ می‌شود.

با رونق گرفتن مطبوعات و افزایش نسبی آزادی چاپ و نشر در سال‌های ۷۶ تا ۸۴، سیاست‌مدارانی که دیگر اکثراً یا «اصلاح‌طلب» خوانده می‌شوند یا «اصولگرا»، مطبوعات را به اهلش می‌سپارند و برای ادامه چالش‌های‌شان با یکدیگر، قالبی کمتر مورد توجه را انتخاب می‌کنند؛ نامه‌نگاری. از مشهورترین این نامه‌نگاری‌ها می‌توان به مناظرات مکتوب میان دکتر عبدالکریم سروش و آیت‌الله سبحانی درباره نظرات روشنفکرانه سروش، نامه‌های محمدرضا خاتمی به حبیب‌الله عسگراولادی در زمینه فضای سیاسی بعد از دوم خرداد، نامه‌های پی‌درپی عطاالله مهاجرانی به محمد یزدی، احمد جنتی، محمدتقی مصباح یزدی در پاسخ به انتقادات آنان از وزارت فرهنگ و ارشاد و نامه‌های مهدی کروبی به آیت‌الله مشکینی در دفاع از عملکرد مجلس ششم.

سنت نامه‌نگاری البته در سال‌های بعد هم ادامه یافت و برخی از آن‌ها جنبه تاریخی ویژه‌ای نیز پیدا کرد، از جمله نامه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به رهبری در سال ۸۸، نامه سیدحسن خمینی خطاب به مردم پس از عدم احراز صلاحیت در انتخابات مجلس پنجم خبرگان رهبری در سال ۹۴.

اخیراً اما شکل تازه‌ای از بحث و گفت‌وگو میان سیاستمداران آغاز شده که شاید در سال‌های آینده، با گسترش روز افزون رسانه‌های اجتماعی و ارتقای کارکردهای فضای مجازی، محبوبیت بیشتری هم پیدا کند؛ توییتر. شبکه اجتماعی که با توجه به وجود محدودیت‌هایی از قبیل تعداد کلمات مجاز به استفاده در آن از سویی و علاقه برخی سیاستمداران ما به پرگویی از سوی دیگر، امکان استفاده از این فضا را برای آنان با شک و تردیدهایی همراه می‌کند، هرچند که پیش از این نیز چهره‌هایی چون اسحاق جهانگیری، محمدرضا عارف، محمود صادقی، علی مطهری برای بیان واکنش‌های‌شان نسبت به حوادث روز از آن استفاده کرده بودند.

اما در هر حال به نظر می‌رسد بحث‌های اخیر حسام الدین آشنا و غلامعلی حداد عادل که پس از سخنرانی حدادعادل در جلسه‌ای بحث بر سر ماجرای فرمت نرم‌افزاری محمود احمدی‌نژاد! و واکنش کاربران توییتر به آن، موقعیتی تازه را پدید آورده که از فضای توییتر برای بگومگوهای متقابل استفاده و باردیگر شرایط برای انجام مناظراتی (هرچند مجازی) میان بازیگران عرصه سیاست، مهیا شود و این بار مخاطبان سخنان آنان نیز با واکنش‌های شان نسبت به این مجادلات نقش تازه‌ای در این میان بر عهده گیرند. هرچند که بهتر بود تا این دست از مباحثات میان سیاستمداران همان شکل سنتی خود را حفظ می‌کرد تا هم زمان و فضای بیشتری برای گفت وگو وجود می‌داشت و هم مخاطبان این فضا درگیر طعنه و کنایه‌هایی نظیر اتفاق اخیر، نمی‌شدند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا