امام حسن (ع) و جامعهای مملو از فریب!
خحت الاسلام «هادی سروش» مدرس حوزه در یادداشتی با عنوان «امام حسن (ع) و جامعهای مملو از فریب!» نوشت:
✅جامعه در زمان امام حسن(ع) بشدت مقهور فریب کاری بنی امیه شده بود بحدی که شیخ مفیدازقول امام حسن، مینویسدکه امام نوشت:”ای معاویه تو مردانی را برای دسیسه وخدعه به جاهای مختلفی گسیل داشته ای ؛ فانک دسست الرجال للاحتیال و الاغتیال….” (ارشاد/۱۸۸) .
علت این همه فریب کاری رااودرنامه به امام مجتبی نوشت که ؛من از تو فرمانروایی بیشتری داشته ام و تجربه ام برای این امت بیستر است و سیاست را بهتر میدانم و سن ام بیشتر است … انی اطول منک ولایه و اقدم منک لهذه الامه تجربه “.(شرح نهج البلاغه حدیدی۳۳/۱۶).
امام مجتبی(ع) مردمان را از این “خدعه بزرگ تاریخ” آگاه نمود و فرمود :
بدانید که اینان بخدا و رسولش ایمان نیاورده و اسلام شان ظاهری و ازروی ترس بوده…لم یومن بالله و لابرسوله قط و لااظهر الاسلام هوولابنوامیه الا فرقا من السیف”(بحار۴۳/۴۴)
و امام در خطبه ای غرا بعد ازصلح ،به مردمان زمان خود صریحا فرمود:
“باطل برشما چیره گشته و سرکشی و انکار ، خمیره جانتان شده … صارعکم النکوص و خامرکم الطغیان و الجحود” (موسوعه امام مجتبی/ ۱۵۰)
شدت خدعه به حدی بود که بر خلاف امتداد دویست ساله دوران زندگی معصومین (ع) ، سه حادثه بسیار سخت و براندازانه برای حاکمیت امام مجتبی (ع) ، رخ داد ؛
🔽اول:
تمام اصحاب امام حسن(ع) مورد تزویر قرار گرفتند!
خود امام در خطاب به معاویه فرمود :
اگر یاری داشتم چنین نمیشد…لو وجدت علیک اعوانا یخلصون ما بایعتک …. کذلک انا و ابی فی سعه حین ترکتنا الامه و بایعت غیرنا ! (امالی صدوق/۵۶۱)
🔽دوم:
خدعه وفریب تاجایی کارگر افتاد که ؛ سرداران بزرگ سپاه اسلام جذب لشگر معاویه شدند!
مثلا امام، فردی بنام کِندی رافرمانده چهار هزار نفر نمود و او را به سمت دشمن فرستاد…که متاسفانه معاویه او را با وعده اعطاء مسئولیتی مهم در حاکمیت خود و نیز پاداش پانصدهزار درهمی فریب داد و از امام جدا نمود.
امام فرد دیگری رابجای او،بنام مرادی، برای فرماندهی فرستاد که اوراهم معاویه با همین دسیسه فریب داد و از امام جدا کرد! (الخرائج۴۵۷۴/۲)
این قصه درموردفرماندهان وزبدگان تا جایی ادامه یافت که “عبیدالله ابن عباس” هم بی نصیب نماندوبه اوبه دروغ قبل ازانعقاد هرگونه مصالحه ای با امام خبرازصلح داد ووعده یک میلیون درهم به او داد….وابن عباس شبانه به ملاقات با معاویه اقدام نمود! (بحار۴۷/۴۴).
🔽سوم :
زبده ترین عناصر و شخصیتهای شیعی به امام مجتبی (ع) بدگمان شدند!
چرا که با فریب کاری معاویه آنان باور داشتند که امام حسن پیشنهاد صلح داده و از جهاد سرباز زده ؛ “الحسن یطلب الصلح..”(تاریخ طبری۱۶۵/۳)
اینجا بود که برخی مانند ابوسعید عقیصا، اعتراض کرد و امام او را توجیه کرد که ؛ “اگر چنین نمیکردم احدی از شما شیعیان را باقی نمیگذاشتند… لولامااتیت لماترک من شیعتنا علی وجه الارض احدالاقتل” (بحار۱/۴۴).
از ابوسعید و برخوردش بدتر ، مواجهه غیر اخلاقی حجربن عدی با امام بود که گفت “السلام علیک یا مذل المومنین”! و امام با یک شرح صدری ایشان را نیز هدایت فرمود که در راه من؛عزت مسلمین و حفظ خون آنان قرار دارد.(موسوعه امام حسن/۱۷۷ از دلائل الامامه/۱۶۶).
و یا دیگری در ملاء عام فریاد زد : “یا مسودالوجوه..ای خوارو سیاه کننده چهره ها ! ( المناقب۳۵/۴)
ومتاسفانه غیر از این برخوردهای فردی با امام ، گاهی هم همانانیکه باعث این صلح شدندبصورت دسته جمعی به امام حمله ور میشدندکه چرا چنین کردی… دخل علیه الناس فلامه علی بیعته”(احتجاج طبرسی۶۷/۲) واهانت میکردند:”یا عار المومنین….”( تاریخ ابن عساکر/۱۷۱)
بسیار بجاست که ببینیم در اینجا که ناخواسته و در حال اکراه و اجبار ، امام مجتبی (ع) حاکمیت و حکومت را واگذار نمود ، “جهاد فی سبیل الله” خود را که به عنوان “قد جاهدتم فی الله حق جهاده” در زیارتنامه حضرت ، مطرح شده را ، چگونه ادامه داد و در نتیجه جامعه را تحت “امامت” خویش مدیریت فرمود.
✅اینجاست که امام(ع) جامعه را به “مروت و مردانگی ” دعوت میکند تا جامعه نفاق زده و فریب خورده را ، از سه آسیب خانمان سوزِ ؛
– بی دینی
– و لغزش های خانوادگی
– و معضلات اقتصادی ، ایمن سازد.
سراسر سخنان گهربار آن امام کریم(ع) بر این اساس است که نباید ذره ای از مردم و مشکلات خانوادگی و اقتصادی آنان غافل شد.
سیره رفتاری امام مجتبی بر این اصل اصیل است که برای انسان دردمند هرکاری که امکان دارد باید انجام داد و هیچ عبادت مستحبی به اندازه “قضای حاجت مومنین” فضلیت ندارد.
✳️خود ایشان در اعتکاف است و وقتی نیازمندی مراجعه میکند ، فوری قصد بیرون مسجد میفرماید و به دنبال آن نیازمند راه می افتد تا برایش کاری کند و وقتی مورد اعتراض قرار میگیرد چرا صورت ظاهری اعتکاف را بهم زدید میفرماید :
برداشتن باری از روی دوش فردی مانند ثواب حج و عمره دارد و حتی اگر موفق به کمک هم کسی نشود باز ، همین همراهی ثواب یک عمره را در پی دارد.(موسوعه/۳۲۹)
و در بیان دیگری رفع نیاز یک مومن را برابر با نُه هزار سال عبادت همراه با روزه و شب زنده داری معرفی میفرماید .(عده الداعی/۱۷۹) .
امیدواریم این درس بزرگ امام مجتبی(ع) که “درس مروت و محبت” است در بین همگان نهادینه شود. انشاءالله
انتهای پیام
متاسفانه جامعه ی شیعی از این رهنمودها تنها، زیارت و عزاداریش را تعقیب می کند!
گره گشایی از حال نیازمندان و شریک غم های آنان شدن جایگاهی ندارد!