فرزندم خودش را کشته؛ ما فریاد میزنیم، کسی جُم نمیخورد
یکی از اساتید دانشگاه شهید بهشتی یک روز پس ازخودکشی یکی از دانشجویان این دانشگاه با انتشار متنی از وضعیت دانشگاه انتقاد کرد.
به گزارش خبر فوری، دکتر نصرالله حکمت نوشت:
بر قلهٔ شیون
ای خاک عالم بر سر من که عضو هیئت علمی دانشگاهی هستم که دانشجویش، یعنی یکی از فرزندان من، خود را از فراز دانشکدهٔ حقوق پرتاب میکند و میکشد و من فقط اظهار تأسف میکنم.
سالهاست که ما شیون و فغان میکنیم و فریاد میزنیم اما گوش کسی بدهکار نیست . همین چند روز پیش، در مراسم تشییع جنازهٔ استاد فقید، مرحوم دکتر محمد علی شیخ، در صحن دانشکدهٔ ادبیات، بندهٔ حقیر فریاد زدم که :
« دانشگاه، کارخانه نیست »
در این دانشگاه، میلیاردها خرج ساختمان و آهن و آجر و آهک کردهاند اما از دو رکن اصلی و اساسی دانشگاه یعنی دانشجو و استاد غافلند و آنها را به دست حوادث روزگار سپردهاند .
آی مردم شریف! آی مسئولان !
بدانید که در اینجا ، آن چه مورد توجه و التفات نیست، دانش و دانشمند و دانشجو ست و الا قاعده و قانون و آئیننامه و دستورات و احکام ، از در ودیوار میبارد و از این بابت، هیچ کمبودی نداریم . آن چه در اینجا به آن ، هیچگونه توجهی نمیشود این است که این مملکت، مملکت علوم انسانی است. علوم انسانی این دانشگاه و به خصوص ، فلسفهاش در آستانهٔ انهدام است .
دیگر پایم پیش نمیرود که قدم در دانشگاهی بگذارم که یکی از فرزندانش، خود را کشته است. به من بگوئید که من چگونه میتوانم به چهرهٔ معصوم دانشجویانم نگاه کنم ؟ به من بگوئید که من چگونه دوباره سر کلاس بروم و حرفهای مکرر بزنم؟ من چگونه سر کلاس بروم و از خدا و پیغمبر و دین و اخلاق بگویم؟
آیا هیچ کس نیست که به داد ما برسد ؟ راستی چه چیز اتفاق افتاده است که ما هر روز و هر لحظه فریاد میزنیم و کسی جُم نمیخورد
نصرالله حکمت
استاد دانشگاه شهید بهشتی
انتهای پیام
مرگ بر آمريکا ؛ استاد!