خرید تور تابستان

بی‌اعتمادی یا سلفی با فاجعه

«حمیدرضا جلایی پور» با عنوان «بی اعتمادی یا سلفی با فاجعه» درباره‌ی کمک های مردمی به زلزله زدگان در روزنامه شرق نوشت: فیلم‌ها گویا و مشخص است. ترافیک هرچه می‌گذرد، در مراکز زلزله‌دیده بیشتر می‌شود و همین روند امدادرسانی را کندتر می‌کند. حرف و حدیث هم زیاد است و درد پیش‌آمده به‌قدری جانکاه است که آدم‌ها با کوچک‌ترین اتفاقی عصبی بشوند؛ اما این وسط عده‌ای هم هستند که به دلیل نیت خیر یا گاهی هیجان می‌خواهند خودشان را هر طور شده به محل وقوع حادثه برسانند. هرکسی که می‌تواند وانت و کامیونی فراهم می‌کند و کمک‌ها را بار می‌زند و راهی کرمانشاه و سرپل ذهاب می‌شود. خبرهایی که می‌رسد، خوشایند نیست. عده‌ای با هدف مشخص سعی در تخریب نهادهای رسمی و ان‌جی‌‌او‌های مسئول دارند و مردمی که نگران‌اند و می‌خواهند به هم‌وطنانشان کمک کنند، با شنیدن این اخبار ضد‌و‌نقیض اعتمادشان را به هلال‌احمر و هر نهاد ذی‌ربطی از دست می‌دهند و برای اینکه اقلام اهدایی‌شان بعدا سر از بازارها برای فروش در‌نیاورد، دلشان می‌خواهد خودشان، به صورت شخصی به مناطق آسیب‌دیده بروند و هدایای‌شان را به مردم بدهند. فیلم‌ها و فراخوان چهره‌ها از سیاسی بگیرید تا فرهنگی و ورزشی منتشر شده است. آنهایی که آبرویی پیش مردم دارند، در پیام‌هایی با انتشار شماره‌حساب از مردم خواسته‌اند تا کمک‌های نقدی‌شان را به آنها بدهند تا به دست مردم برسانند. هیچ‌کدام از آنها از آبرویش برای معرفی سازمان‌های متخصص مایه نمی‌گذارد. سازمان‌های متخصص به وسیله عده‌ای با هدف مشخص به‌عنوان دزد و ناکارآمد معرفی می‌شوند. سازمان‌های مردم‌نهاد فریاد می‌کشند که لطفا ما را ببینید، ما سال‌هاست کارمان کمک به مراکز آسیب‌دیده ‌است؛ اما هیجان ارتباط با سلبریتی‌ها از یک طرف و موج منفی راه‌افتاده و بی‌اعتمادی به نهادهای ذی‌ربط از طرف دیگر مردم را متمایل به واریز پول به حساب شخصی آدم‌ها می‌کند. آنها چند صد ‌میلیون تومان و گاهی ‌میلیاردها تومان پول جمع می‌کنند و قطعا نیتشان خیر است؛ اما در این ترافیک حجیم کمک چه می‌خواهند بکنند؟ باز هم نان و آب و کنسرو بخرند؟ آیا به هر خانواده سهمی را پرداخت می‌کنند یا در نهایت برای ساخت مدارس تخریب‌شده و خانه‌های از‌بین‌رفته مجبورند پول را به دست نهادهای ذی‌ربط بدهند؟ این لقمه را دور سر چرخاندن چه نتیجه‌ای جز بلندشدن دیوارهای بی‌اعتمادی بین مردم و نهادهای مرتبط از یک طرف و بازشدن راه برای عده‌ای کلاهبردار از طرف دیگر خواهد داشت؟ این قرار است برای کشوری که زلزله‌خیز است، آخرین زلزله باشد؟ برای بارهای بعدی و سودجویانی که از امروز برنامه‌ریزی می‌کنند، فکری کرده‌ایم؟

به همدلی و همفکری نیازمندیم
حمیدرضا جلایی‌پور، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس، در گفت‌وگو با «شرق» در پاسخ به این سؤال که در‌حال‌حاضر وضعیت دلبستگی مردم به نهادهایی مانند هلال‌احمر چیست، می‌گوید: «اینکه نهادی مثل سازمان هلال‌احمر چه پایگاهی در بین مردم دارد و یا اینکه نهادهای مدنی و شخصیت‌ها چه جایگاهی بین مردم دارند، جوابش دقیق نیست و درباره آن بررسی و سنجش انجام نشده است. بعضی‌ها می‌گویند پایگاه فلان نهاد دولتی ضعیف شده است یا پایگاه فلان نهاد مدنی خوب است. اینها همه باید بررسی و نظر‌سنجی شود تا بتوان درست جواب داد. ما اصلا نمی‌دانیم و اصلا بستگی دارد که چه کسی اینها را می‌گوید. اگر کسی مخالف دولت باشد؛ طوری بحث می‌کند که گویی تنها نهادهای مدنی پایگاه مردمی دارند. وقتی شخصیت‌ها مبلغی را جمع‌آوری می‌کنند، این‌طور به نظر می‌رسد که پایگاه اجتماعی قوی دارند. اگر طرف به‌اصطلاح طرفدار دولت باشد، به کمک‌هایی که مردم به دولت می‌کنند، اشاره می‌کند و مثال می‌زنند مردم چقدر پول برای ساخت مدرسه و بیمارستان پرداخت می‌کنند. هر کسی و گروهی از نگاه خودش مثال‌هایی را که دوست دارد، ارائه می‌دهد. اینها دقیق نیست و پایگاه کسی را مشخص نمی‌کند». این استاد دانشگاه‌ در ادامه تأکید می‌کند: «نکته دوم اینکه من مخالف هستم که در مواجهه با اتفاقاتی نظیر زلزله افراد فقط دولت‌محور یا فقط جامعه‌مدنی‌محور عمل کنند؛ یعنی عده‌ای می‌آیند کار نهادهای مدنی را بر سر دولت می‌زنند و یا یک عده کارهای جامعه مدنی را بر سر دولت می‌کوبند. ما برای مواجهه با معضلات جامعه نیازمند هر دو نهاد هستیم؛ یعنی هم به نهادهای دولتی و هم به نهادهای مدنی و هم به حمایت شخصیت‌ها نیازمندیم و البته در تمام اینها محتاج نقد همدلانه نیز هستیم. این‌طور نیست که نهادهای مدنی فقط خوب کار می‌کنند و کار نهادهای دولتی بد باشد یا برعکس. ما در هنگام وقوع بلایا به یک همدلی و همکاری متقابل نیازمندیم؛ اما این همدلی باید «توأمان» باشد؛ یعنی نیازمند حمایت از دو نیروی دولتی و مدنی هستیم». او در پاسخ به این سؤال‌ که انتشار حساب‌های شخصی از سوی چهره‌های مشهور در چنین مواقعی را چگونه تحلیل می‌کنید، می‌افزاید: «تازه فرض کنید که پایگاه نهادهای دولتی ضعیف است. اتفاقا شخصیت‌ها و سلبریتی‌ها باید بیایند روی نهادهای جامعه مدنی تأکید کنند و مردم را به سوی آنها تشویق کنند. توجه داشته باشید بالاخره هلال‌احمر یک نهاد تخصصی برای کمک‌رسانی است. یک شخصیت که نهاد کمک‌رسانی تخصصی ندارد. مثلا یک شخص که پول مردم را جمع کرده و با خودش می‌برد چه کاری به‌تنهایی از دستش برمی‌آید؟ آنها ممکن است که تخصص و شایستگی این کار را نداشته باشند. ممکن است این پول‌ها در این روند حیف‌ومیل شود؛ بنابراین خود من بشخصه اگر بخواهم کمکی کنم، به هلال‌احمر کمک می‌کنم؛ چون این کمک‌ها به وسیله این نهاد بسته‌بندی و مرتب و مدیریت می‌شود و تجربه و تخصص این کار را دارند. مثلا آنها این همه مواد غذایی و پوشاک را می‌دانند چگونه پخش کنند. نمی‌شود که همه اینها را به مراکز نیازمند برد، پخش این اقلام نیازمند تمرکز و نظارت است و بدون برنامه‌ریزی پخش‌کردن آنها ممکن است باعث شیوع بیماری‌های مختلف شود. این پولی که مردم به کسی می‌دهند را من باید چه کار کنم؟ به چه مدرسه و چه خانه‌ای کمک کنیم؟ اینها تخصص و واردبودن می‌خواهد، بنابراين عقلایی است که نهادهای مدنی و حکومتی را تقویت کنیم نه اینکه از احساسات مخالف حکومت مردم استفاده کرده، تک‌نوازی کنیم و عکس سلفی بگیریم».
لطفا به مناطق زلزله‌زده نیایید
مدیرکل مدیریت بحران کرمانشاه روز گذشته در اطلاعیه‌ای اعلام كرد: نایلون، چراغ والور و پتو می‌خواهیم ارسال کمک‌ها با خودروهای شخصی به مناطق زلزله‌زده کار امدادرسانی را با مشکل مواجه کرده؛ به مناطق زلزله‌زده نیایید. امدادگران هلال‌احمر می‌گویند ترافیک همه را عصبی کرده، لطفا به اینجا نیایید، آمدنتان کاری از پیش نمی‌برد. اما انگار کسی حاضر نیست این پیام را بشنود. عده‌ای می‌گویند اینها پیام‌هایی است برای دورکردن مردم از صحنه تا کسی از عمق فاجعه باخبر نشود. در هر کانال و گروهی صدای غمگین و گریه‌دار مردمی منتشر می‌شود که از محل وقوع حادثه گزارش می‌دهند و دیگران را دعوت می‌کنند تا بیایند و حجم مصیبت را از نزدیک تماشا کنند. این همان عدم آموزش کمک‌های اولیه به مردمی است که شوکه شده و بحران‌زده کاری جز ابراز احساس از دستشان برنمی‌آید. خوشمان بیاید یا نه، آن‌قدر مدیریت بحران و هلال‌احمر ضعیف عمل کرده که به آنها هم اعتمادی نيست. سؤالی که این روزها در بین مردم دست به دست می‌شود، بسیار واضح است؛ ‌چه بر سر هلال‌احمر آمده که حتی نایلون را از مردم طلب می‌کند؟ مصطفی اقلیما، جامعه‌شناس در گفت‌وگو با «شرق» درباره عدم اعتماد مردم به نیروهای سازمانی می‌گوید: «وقتی وزارت بهداشت و آموزش‌وپرورش و وزارت علوم هم خودشان به وسیله نماینده خودشان اقلام تهیه‌شده‌شان را با وانت به کرمانشاه می‌فرستند، از مردم چه انتظاری دارید؟ وقتی زمان زلزله ورزقان تمام انبارهای سازمان هلال‌احمر پر از چادر می‌شود، بدون اینکه زلزله دیگری به وقع پیوسته باشد، حالا هیچ چادری نیست، چگونه می‌خواهند جلب اعتماد کنند؟». وی در ادامه افزود: «این شیوه پول جمع‌کردن و بردن به کرمانشاه و وانت وانت اسباب فرستادن چیزی جز خودنمایی نیست. مردم کرمانشاه را باید دو هفته دیگر دریابید. دو هفته دیگر که سرشان خلوت می‌شود، به قبرهای ردیف شهرشان نگاه می‌کنند. حالا وقت خودنمایی نیست. به مردم فکر کنید».
در هیچ آپارتمان و محله‌ای نیست که حداقل یک نفر عازم کرمانشاه نشده باشد، آنها فقط می‌خواهند بروند. بعد که می‌رسند، می‌بینند کاری از دستشان بر نمی‌آید، این هم می‌تواند تقصیر مسئولانی باشد که در کشوری که روی گسل زلزله آرام گرفته، به مردمانش آموزش‌ کمک‌های اولیه نداده است. مردم می‌روند و کمک‌های مدیریت‌نشده را به کرمانشاه می‌رسانند. کمی بعد تصویر از انبوه نان‌های خشک و کپک‌زده منتشر می‌شود… آب‌معدنی‌هایی که نصفه‌ونیمه روی زمین افتاده‌اند. لباس‌های کهنه‌ای که زلزله‌زد‌گان نپذیرفتند و در خیابان تلنبار شده و مردمی که برای کمک آمده‌اند و اما اسکان و امنیت خود آنها معضلی برای سازمان‌های اصلی امدادرسانی است. یعنی نیمی از مسئولان امدادی کشور باید وقتشان را صرف مدیریت مردمی کنند که برای کمک آمده‌اند اما نه کاری از دستشان برمی‌آید و نه جایی برای خوابیدن و استراحت دارند. یک هفته بعد که همه از این هول‌وولا می‌افتند اول مصیبت مردم کرمانشاه است. روستاهایی که نابود شده و قله‌هایی از زباله و مردمی که با وجود این همه کمک چیزی در دست ندارند. آنها تازه می‌فهمند مصیبت یعنی چه و عده‌ای اما خیالشان راحت است که وظیفه ملی و میهنی‌شان را به نحو احسن انجام داده‌اند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا