مثلث بحران در مديريت بودجه تئاتر
«بابک احمدی» در روزنامه اعتماد نوشت: تئاتر در دهه ۸۰ بودجه قابل توجهي نداشت اما با تلاش مسوولان و هنرمندان در سالهاي ابتدايي دهه ٩٠ بهويژه بعد از آغاز بهكار دولت يازدهم رقم بودجه به ٧٨ ميليارد و ٤٠٠ ميليون تومان براي سال ٩٧ افزايش يافته است. گرچه هزينه توليد آثار نمايشي در همين بازه زماني به شكلي سرسامآور افزايش يافت ولي با در نظر گرفتن رقم برآورد فعلي، پرسش اين است كه ادارهكل هنرهاي نمايشي چه سازوكاري براي توزيع متناسب اعتبار و توسعه پايدار تئاتر در استانهاي سراسر كشور در اختيار دارد. آيا روزآمدسازي سازوكار موجود در حال حاضر يك ضرورت نيست؟ چه عامل يا عواملي منجر به انحلال «انجمن نمايش» در دهه ٨٠ و شكلگيري «انجمن هنرهاي نمايشي ايران» شد و از چه زمان «موسسه توسعه هنرهاي معاصر» بين «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي» و «انجمن هنرهاي نمايشي» قرار گرفت.
انجمن نمايش و سهيم شدن استانها در برنامهريزي تئاتر
«انجمن نمايش» در دهه ٦٠ به همت علي منتظري، مديركل وقت مركزهنرهاي نمايشي و البته همفكري و همراهي جمع گستردهاي از پيشكسوتهاي تئاتر شكل گرفت. تشكيلاتي با اعضا و مشاوران غير دولتي در بدنه جريان دولتي كه امور را با كارشناسي و پيشنهادهاي اهالي تئاتر پيش ميبرد. انجمن پس از آن شكل گرفت كه ايده منتظري در راهاندازي «سازمان تئاتر» با مقاومتهايي در دو سوي ميدان – هنرمندان و دولتمردان- مواجه شد. انجمن ٢٠ سال بعد از شكلگيري منحل شد و «انجمن هنرهاي نمايشي ايران» تخصيص اعتبار به فعاليتهاي نمايشي استانهاي سراسر كشور را برعهده گرفت.
منتظري درباره شكلگيري «انجمن نمايش» توضيح داده است: «وقتي از سازمان تئاتر نااميد شدم، به سرعت اعلام كرديم قصد داريم در سراسر كشور انجمن نمايش تشكيل دهيم و دستورالعملهاي تشكيل دفاتر در سطح مراكز استانها، شهرها و غيره به نحوي كه هيچ حساسيتي ايجاد نكند، تهيه شد. به اين صورت كه نقش مديران كل، روساي ادارات هنري در استانها و شهرستانها ناديده گرفته نشود و در عين حال هنرمندان تئاتر هم بتوانند جايگاهي براي خود پيدا كنند و در تصميمگيري براي تئاتر شهر و استانشان سهيم باشند. چون در شكل سابق، ممكن بود كمك هزينهها به دستشان نرسد ولي انجمن نمايش را تاسيس كرديم كه مطمئن شويم حمايتها به دستشان ميرسد.»
آغاز فشارها براي انحلال انجمن نمايش
فعاليت اين جريان با همراهي ٦٠ نفر از هنرمندان تئاتر چيزي بيش از٢٠ سال ادامه داشت تا رفته رفته زمزمههايي مبني بر انحلال «انجمن نمايش» و جايگزيني «انجمن هنرهاي نمايشي» از داخل جريان دولتي، البته با همكاري چند چهره منتسب به هنر نمايش به گوش رسيد. قاسم خوشرو و محمدحسين ايماني خوشخو دو معاون هنري بودند كه مشخصا در اين مسير گام برداشتند.
بخشي از افكار عمومي تئاتر نيز نوك تيز پيكان انتقادهاي خود را به سمت فرهاد مهندسپور نشانه رفت و مدتي بعد پاي خسرو نشان، حسين پارسايي و حسين مسافرآستانه در مقام مديركل هنرهاي نمايشي نيز به ماجرا باز شد. مهندسپور سال ٨٤ از حضور در رياست شوراي نظارت و ارزشيابي و انجمن نمايش استعفا داد اما اولي با موافقت خسرو نشان و دومي با مخالفت او مواجه شد.
دو سال بعد يعني در سال ٨٦ اصغر همت كه اين روزها بر صندلي مديرعاملي خانه تئاتر تكيه زده، در اعتراض به فشارها براي انحلال انجمن ميگويد: «متاسفانه هر مدير جديدي كه وارد ميشود به نوعي دست روي انجمن نمايش ميگذارد و در جهت انحلال آن تلاش ميكند كه البته اين اقدامات تا به امروز موفق نبوده است. شديدترين حركت همزمان با حضور آقاي خوشرو كه در معاونت هنري وزارت ارشاد حضور داشتند، اتفاق افتاد و ما ناچار شديم حدود ١٠ ماه قضيه را پيگيري كنيم كه اين موضوع به نفع ما بود. زيرا باعث استخدام ما شد و از اين طريق ريشههاي ما مستحكمتر شد و توانستيم بيمه شويم، ضمن اينكه طبق قوانين وزارت كار به عنوان كارگر روزمزد استخدام شديم. » اينجا اولينبار است كه به نقش «قاسم خوشرو» در تغيير معادلات تئاتر بهواسطه انحلال انجمن نمايش اشاره ميشود.
اخراج هنرمندان عضو انجمن نمايش غيرقانوني بود
فرهاد مهندسپور يكي ديگر از افرادي است كه سال ٨٧ و در گفتوگويي براي بار دوم به نقش خوشرو در مساله مورد مناقشه اشاره ميكند: «اصلا بحث انحلال انجمن نمايش يا چيزي شبيه به اين مطرح نبود. هيات امنا در آن دوره تلاش زيادي براي اين كار كرد. كسي كه آن موقع مخالفت كرد، آقاي ايماني خوشخو بود. دليلش هم اين بود كه نميخواستند وضعيت، بيش از آن متشنج شود. به محض اينكه دولت تازه آمد، شروع كردند كل آن هنرمندان – چهرههايي از جمع ٦٠ نفره كه مديران دولتي اعتقاد داشتند بيكار هستند و نبايد حقوق دريافت كنند- را حذف كردند. اين كاري بود كه در دولت ششم هم يك بار اتفاق افتاد. يك بار آقاي خوشرو در معاونت هنري اين كار را كرد و يك بار هم آقاي خوشخو. در سال ١٣٧٣ آقاي خوشرو اين كار را كرد و هنرمندان رفتند شكايت كردند. اخراج يكطرفه اين هنرمندان غيرقانوني است مگر اينكه دليل محكمهپسندي وجود داشته باشد كه نيست.»
حسينپارسايي، مديركل وقت هنرهاي نمايشي در روزهاي پاياني سال ٨٦ در گفتوگو با خبرگزاري ايسنا، دستور سازمان بازرسي كل كشور را دليل قطع رابطه اداره كل هنرهاي نمايشي با انجمن عنوان ميكند و تاسيس انجمن هنرهاي نمايشي را كاملا قانوني ميداند: «تاسيس انجمن هنرهاي نمايشي ايران كاملا قانوني است، چرا كه اين انجمن به دليل مشكلات اساسنامه انجمن نمايش و بهرهبرداري مالي و اداري آن، جايگزين اين انجمن شده است و به دليل اين مشكلات بود كه سازمان بازرسي كل كشور دستور قطع ارتباط اين انجمن را با مركز صادر كرد.» قطبالدين صادقي نيز از جمله هنرمنداني است كه همان زمان مطالب عنوان شده از سوي حسين پارسايي و حسين مسافرآستانه را از اساس نادرست دانسته و گفته بود: «وزارت كار، دادگستري و سازمان بازرسي كل كشور، ما را محق دانستهاند و ديوان محاسبات اداري به عنوان آخرين مركزي كه به آن مراجعه كردم، نيز حق را به ما دادند و عنوان كردند تمام اقداماتي كه انجام شده، از اساس غيرقانوني است و مسوولان ديوان محاسبات اداري برخلاف آنچه مسوولان تئاتر عنوان كردهاند كه استخدام ما غيرقانوني است، اعلام كردند ما به استخدام هنرمندان ايراد نگرفتهايم.»
بحث نظارت بر بودجه است، نه دريافت بودجه
اصغر همت در اظهارات خود بارها از پسوند «جعلي» براي انجمن هنرهاي نمايشي استفاده كرده است. او در اين باره ميگويد: «از آنجا كه آن زمان ارگان و نهاد غيردولتي وجود نداشت، مركزيت انجمن نمايش در مركز هنرهاي نمايشي بود. در حالي كه در بند اول اساسنامه انجمن آمده ما تشكيلاتي مستقل، غيردولتي، غيرسياسي و… هستيم و به اين معنا كه اگر اتفاق درستي ميافتاد به محض تشكيل خانه تئاتر به عنوان يك نهاد غير دولتي، تمام اختيارات انجمن نمايش به خانه تئاتر واگذار ميشد.»
اين هنرمند در گفتوگو با «اعتماد» ميافزايد: «به اين ترتيب ماجراي واگذاري امور به هنرمندان سادهتر ميشد چون انجمني داشتيم كه تعدادي تئاتري فعال و شاخص در خودش داشت. اگر انجمن را حفظ ميكردند شرايط با امروز كه همهچيز به كلي تغيير كرده است متفاوت ميشد. جالب است من تا به حال به اساسنامه انجمن هنرهاي نمايش دسترسي نداشتهام. در دور اول فشارها هم علي منتظري ايستادگي كرد و اجازه نداد قاسم خوشرو انجمن را منحل كند. اما در دور دوم مركز نمايندگاني ميفرستاد كه اصلا مطلع نبودند انجمن هنرهاي نمايشي مورد نظر چه زماني شكل گرفته است.»
مديرعامل خانه تئاتر با شفافسازي نظرش درباره واگذاري امور به صنف ادامه ميدهد: «تصور اين است كه ما ميگوييم همه امور به خانه تئاتر سپرده شود ولي منظور اين نيست، ما فقط ميگوييم مسووليت دولت در حوزه تئاتر هدايت، حمايت و نظارت يا به طور كل سياستگذاري است و كارهاي ديگري كه انجام ميدهد جزو وظايفش نيست. انجمن به اصطلاح هنرهاي نمايشي همان كاري را انجام ميدهد كه طبق اساسنامه خانه تئاتر هم ميتواند با ايجاد شعب در استانها برعهده بگيرد. ما بودجه نميخواهيم بلكه بحث ما نظارت بر بودجه است. درحالي كه ميلياردها تومان تا امروز هزينه شده ولي نميدانيم اين هزينهها كجا و چطور صورت گرفته است. در حوزه سينما و موسيقي مديران كار را به صنف سپردهاند ولي نميدانم چرا وقتي ميگوييم در تئاتر هم برعهده ما بگذاريد با واكنش منفي مواجه ميشود.»
انجمن هنرهاي نمايشي نظاممند شده است
٣ دي ١٣٩٦ مهدي شفيعي مديركل هنرهاي نمايشي و اصغر همت مديرعامل خانه تئاتر در مقام نمايندگان دولت و صنف كنار هم نشستند و به بحث و گفتوگو درباره وضعيت فعلي واگذاري امور به خانه تئاتر پرداختند. شفيعي در جلسه مورد نظر چنين عنوان كرد: «بايد كاركرد صنف بسيار جدي و پررنگتر از گذشته باشد. البته خانه تئاتر، قطعا بايد با شرايط موجود متناسب با نيازهاي جامعه تئاتر باشد و حتما خودش را متناسب با شرايط روز تطبيق دهد و راجع به مسائلي كه جامعه غير دولتي تئاتر دارد برنامه داشته باشد.»
او درباره اين مبحث كه چرا مسووليت اجراي آثار نمايشي به خانه تئاتر واگذار نميشود و چرا بين وظايف اين دو نهاد موازيكاري وجود دارد نيز خاطرنشان كرد: «انجمن هنرهاي نمايشي در سراسر كشور تشكيل شده از جامعه تئاتري است و توسط هنرمندان تشكيل شده است. همچنين هياتمديره گروههاي نمايشي به شكل رقابتي انتخاباتي برگزار كردند و هياتمديره را انتخاب كردند، با اين هدف كه دولت اعتقاد دارد بايد امور را به خود جامعه تئاتري واگذار و آنها را در مباحث مديريتي دخيل كند. به اعتقاد من كاركرد انجمن هنرهاي نمايشي، يك كاركرد صنفي است.»
پديدهاي به نام «موسسه توسعه هنرهاي معاصر»
از مقطعي به بعد نيز پاي موسسه نوظهور ديگري به مسائل جاري خانواده تئاتر ايران باز ميشود. «موسسه توسعه هنرهاي معاصر» در دهه ٨٠ وجود داشت اما دخالت چنداني در امور اعتباري يا فعاليتهاي فرهنگي نداشت. اعتبارات مصوب مجلس در حوزه هنرهاي نمايشي، موسيقي، تجسمي و مدولباس ابتدا از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به حساب اين موسسه واريز و سپس براي هزينه در هنرهاي نمايشي به حساب «انجمن هنرهاي نمايشي» تزريق ميشود. حال اين پرسش به وجود ميآيد كه وقتي همچنان سازوكار «انجمن هنرهاي نمايشي» در هالهاي از ابهام قرار دارد و با نظر مخالف بعضي هنرمندان مواجه است، چطور پاي موسسه توسعه هنرهاي معاصر به ماجرا باز ميشود؟
سالهاي تحريم و قدرت گرفتن موسسه توسعه هنرهاي معاصر
تئاتر ايران در سالهاي اواخر دهه ٨٠ با كاستيهاي جدي در زمينه اختصاص بودجه، پرداخت هزينه توليد آثار نمايشي و افزايش زيرساختهاي مورد نياز مواجه شد. درست از اين مقطع به بعد بود كه نفوذ موسسه توسعه هنرهاي معاصر افزايش يافت و دست انجمن هنرهاي نمايشي براي دريافت اعتبار بيش از پيش به سوي اين تشكيلات دراز شد.
مهدي افضلي، مديرعامل موسسه توسعه هنرهاي معاصر سال ٩١ در تنها گفتوگويش با خبرگزاري فارس در پاسخ به پرسشي درباره موازيكاري موسسه و انجمن هنرهاي نمايشي ميگويد: «اين سياست وزارت ارشاد است، البته ما بر اساس تفاهمنامه كار را تسهيل و با دريافت گزارش عملكرد مالي اعتبارات را تخصيص ميدهيم.» او در ادامه اين گفتوگو نيز به واريز بودجه دريافتي از ارشاد در بانك و هزينهكرد سود حاصل از آن در امور هنري اشاره ميكند. افضلي ميگويد: «بله اين كار را انجام ميدهيم و سود آن را نيز خرج هنر ميكنيم. اگر سود بيشتري هم داشته باشيم كه جاي خوشحالي است چون به هر حال اين سود به نسبت در حوزههاي مختلف هنري هزينه ميشود.»
بنابراين به نظر ميرسد اداره كل هنرهاي نمايشي با چالش به وجود آمده بين منتقدان تشكيل «انجمن هنرهاي نمايشي»، پيگيريهاي «خانه تئاتر» براي در اختيار گرفتن بخشي از وظايف و همچنين ورود «موسسه توسعه هنرهاي معاصر» به ماجراي دريافت و پرداخت اعتبارات مواجه است. سه ضلع مثلثي كه مديريت منابع را بسيار دشوار و توسعه پايدار تئاتر در استانها را با آشفتگي مواجه ميكند.