واکنش تاج زاده به نامهی 300 یار احمدی نژاد
«مصطفی تاج زاده» فعال سیاسی اصلاح طلب، در یادداشتی به نامهی 300 نفرهی جریان احمدی نژاد خطاب به رهبری [لینک]، واکنشی نشان داده است که بخشهایی از آن در پی میآید:
۱. نامهی انتقادی ۳۰۰ نفر از حامیان آقای احمدینژاد به رهبر گامی مثبت در جهت شفافشدن صحنهی سیاسی و تقدسزدایی از قدرت بشمار میرود. هرچند روح و لحن نامه بیانگر ناامیدی تهیهکنندگان آن است، باوجود این باید از نامه استقبال کرد و به مباحث آن دامن زد تا کم کم دربارهی راههای برون رفت از مشکلات به اجماع برسیم.
۲. انتقادهای نویسندگان نامه به نهادهای انتصابی، منهای مواردی که به نظر میرسد عمدا از قلم انداختهاند، همان انتقادهای همیشگی اصلاحطلبان است. با کمال تاسف …، شورای نگهبان، صدا و سیما، …، بسیج و دیگر نهادهای منصوب [مقامات عالی] در طول سه دههی گذشته نقش ملی و بیطرفانهی خود را رها کرده و مدافع و گاه حتی سخنگوی جناح اصولگرا شدهاند و در هر دو زمینه ایجابی و سلبی کارکرد نادرستی داشتهاند؛ هم در دادن امتیازات ویژه به اصولگراها و مصونیت بخشیدن به آنها و هم در محرومکردن منتقدان اعم از نیروهای اصلاحطلب یا مستقل از حقوق مسلم خود. نظارت استصوابی نیز نهادهای انتخابی را ناکارآمد کرد.
این همان روندی است که در دو دولت احمدینژاد نیز جاری و از حمایت شخص وی بهرهمند بود و خود او نیز از این رانتها به نحو بیسابقهای بهره میبرد، البته تا زمانی که بهعلت قهر ۱۱ روزه در صف غیرخودیها قرار گرفت و از همان تاریخ آزادیخواه شد.
۳. نویسندگان از بسیاری از اقدامات فاجعهبار مسبب بحرانهای کنونی نام نمیبرند. برای مثال از توقیف فلهای مطبوعات (از عوامل مهم ناکارآمدی نظام و سیستماتیک شدن فساد، و حذف شایستگان و بستهشدن حلقهی مدیریت کشور) اسم نمیبرند زیرا پای قاضی مرتضوی یار غار احمدینژاد به میان میآید. نام نظارت استصوابی را نمیبرند و به انحلال ان جی اوها و احزاب توسط وزیر کشور سپاهی احمدینژاد نمیپردازند و هیچ اشارهای به حصر و ممنوع التصویری غیرقانونی رهبران اصلاحات نمیکنند. کلمهای نیز درمورد بازداشتهای گستردهی فعالان مدنی و وضعیت نابسامان زندانیان سیاسی که بعضا در اعتصاب غذا بهسر میبرند، نمیگویند. مشکل ایران از دید آنان بازداشت چند احمدینژادی است و ردصلاحیت خود او در انتخابات. بههمین دلیل کمترین اشارهای به ردصلاحیت رفسنجانی و حسن خمینی و … نیز نمیکنند.
۴. نویسندگان برای مظلومنمایی و اثبات اینکه دست اصلاحطلبان در درست اقتدارگراهاست، از اصطلاح “هیات حاکمه” استفاده و بر توافق دو جناح ثروت و قدرت تاکید میکنند، بدون آنکه بروی خود بیاورند سالها حبس و حصر و ممنوع التصویری، آیا برای اتهام سازشکاری رهبران سبز جا باقی میگذارد؛ آنهم درحالی که خود احمدینژاد هم اکنون از رهبر حکم دارد و در کنار کسانی در جلسات مجمع تشخیص مینشیند که در سخنرانیهای خود دزد یا حامی دزد میخواندشان؟ آنها درحالی ما را همدست با انسدادگراها معرفی میکنند که خود در همین نامه اذعان دارند که شورای نگهبان در انتخابات مجلس «بسیاری از شخصیتهای دغدغهمند و دلسو ز و کاردان و مردمی» را ردصلاحیت میکند که بخش اعظم آنان اصلاحطلبان پاکدست و صریحاللهجهاند.
۵. ناامیدکنندهترین قسمت نامه موضع ضد برجامی نویسندگان آن است که با نفی و تحقیر توافق هستهای هنوز از دیپلماسی دشمنتراش و تحریمآفرین احمدینژاد دفاع میکنند که تمام قدرتهای بزرگ جهان را علیه ایران به اجماع و اتحاد رساند و با تحمیل تحریمهای کمرشکن بینالمللی، کاسبان جنگ و تحریم را فعال کرد و اقتصاد کشور در اختیار امثال بابک زنجانی قرار داد.
۶. راه حل نامه صد درصد شخصی و قدرتپرستانه است؛ همهی مشکلات کشور حل میشود، تنها اگر احمدینژاد رییسجمهور شود. بههمین دلیل نه از ضرورت گفتگوی ملی سخن میگوید و نه از لزوم رفع حصر و ممنوع التصویری. نه بر آزادی همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی تاکید میکند و نه بر لزوم اعلان عفو عمومی و بازگشت ایرانیان مقیم خارج به میهن پا میفشارد تا ایران و ایرانی از سرمایه، دانش، تجربه، مدیریت و مهارت آنان بهره برند. نه شعار سپاهیزدایی اقتصاد میدهد تا بخش خصوصی جان بگیرد و نه بر ضرورت بهبود روابط منطقهای ایران اصرار میورزد تا اقتصاد کشور رونق یابد. نه از آزادی مطبوعات و فضای مجازی و حق تشکیل احزاب برای همهی ایرانیان دفاع میکند و نه کلامی در حمایت از آزادی تشکلهای دانشجویی میگوید. اصلاحات ساختاری از دید امضاکنندگان نامه یعنی تقدیم کشور به محمود احمدینژاد.
انتهای پیام
سلام،
همین که که شما سنگی کوچک بطرف این عوعو کنندگان میاندازید – بروند خدا را شکر کنند ! اگر به ما بود که این ( 300 ) را با رآس آنها سنگسار میکردیم…