تحلیل گاردین از “تنهایی مکرون” در داخل و خارج
به نوشته گاردین، جاهطلبی جهانی و ترقیخواهی امانوئل مکرون در مقابل واقعیت ناسیونالیسم و رژیمهای خودکامه در جهان قرار دارد.
به گزارش ایسنا، روزنامه انگلیسی گاردین در مطلبی به قلم سیمون تیسدال نوشت: «مشکلات داخلی و افت میزان محبوبیت امانوئل ماکرون با تقویت چهره بینالمللی او در تضاد است. رئیسجمهوری فرانسه در اروپایی که فاقد رهبران آماده یا توانمند برای ایستادگی در برابر راستهای سختگیر و ناسیونالیستهای پوپولیست در داخل و رژیمهای خودکامه در خارج است، چهرهای ویژه محسوب میشود؛ یا دستکم، او ترجیج میدهد اینگونه دیده شود.
همانطور که گردهمایی ماه نوامبر در پاریس به مناسبت صدمین سالروز پایان جنگ جهانی اول با حضور بیش از ۶۰ رهبر خارجی نشان داد، ماکرون به عنوان جوانترین رهبر فرانسه از زمان ناپلئون، در عرصه جهانی بدون جاهطلبی نیست. روزنامه لو فیگارو گزارش داد که این مراسمهای سنگین آغاز یک تهاجم “شدید” دیپلماتیک جهانی فرانسه در حمایت از ارزشهای دموکراتیک، بشردوستانه و چندجانبه است.
ماکرون از مراسمهایی برای هفتادمین سال اعلامیه جهانی حقوق بشر حمایت کرده است (دهم دسامبر روز حقوق بشر) و آماده استفاده از ریاست ۲۰۱۹ فرانسه بر گروه هفت برای پیشبرد دستورکاری است که از نظر او ترقیخواهی و بینالمللی است. او انتخابات پارلمانی ماه مه اتحادیه اروپا را برای متوقف کردن جزر و مد پوپولیستی اروپا حیاتی میداند و به صورت فعال کمپین برگزار خواهد کرد.
ماکرون به اظهارات ویکتور اوربان، نخستوزیر ضد مهاجرتی و ضد اتحادیه اروپای مجارستان که اوایل امسال به پیروزی قاطع در انتخابات رسید، واکنش نشان داده و به ایده او درباره “دموکراسی غیر لیبرال” تاخته است. او همچنین ماتئو سالوینی، معاون راستافراطی نخستوزیر ایتالیا را هدف قرار داده است. او تابستان گذشته اعلام کرد، ناسیونالیسم و تنفر “همچون خوره در سراسر اروپا” گسترش یافته است.
چنان دفاع قوی از نظم سوسیال دموکراتیک پسا جنگ اروپا درباره رایدهندگان میانهرو در کشورهایی مثل آلمان، هلند و سوئد که احزاب میانهرو چپ و راست در انتخابات باختهاند، مصداق دارد. ماکرون صراحتا از حزب جبهه ملی فرانسه و آلترناتیو برای آلمان انتقاد کرده است.
اما این مساله آنقدر که هواداران او نشان میدهند، واضح نیست. “جریان اصلی” اروپا در پی رکود مالی سال ۲۰۰۸ و موجهای مهاجرتی تمام عیار تغییر کرده است. اوربان متحدان زیادی در میان ناسیونالیستهای لهستانیها، چکها و اسلواکها دارد. دیدگاههای او در ائتلاف اتریش سباستین کورتز شامل حزب راستافراطی آزادی که پیشتر ممنوعه بود و ائتلاف حاکم غیر محبوب آنگلا مرکل در برلین شامل اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان و اتحادیه سوسیال مسیحی در بایرن نمود دارد. حمایت پایدار از بریگزیت در بریتانیا هم بازتاب این تغییر است.
لیونید برشیدسکی، تحلیلگر بلومبرگ مینویسد: اوربان به ایجاد یک هنجار جدید درون اتحادیه اروپا کمک کرد؛ شرایطی که اتحادیه اروپا در مواجهه با یک انتخاب میان تلاش برای وادار کردن دولتهای غیر لیبرال به اتخاذ خطمشی لیبرالتر و سازش با آنها به عنوان یک واقعیت قابل پذیرش قرار گرفت. اینها نشانههایی است که شاید بروکراسی بروکسل به سمت گزینه دوم حرکت کند.
تلاش ماکرون برای ایفای نقش قهرمان اروپا باز هم با ادعاهایی مبنی بر اینکه او آنطور که نشان میدهد ترقیخواه نیست، تضعیف میشود. سابقه او در بحث مهاجرتی پیچیده است و این از اختلافات مرزی با ایتالیا و اسپانیا نمایان است. منتقدان ماکرون میگویند که او همچنین دارای یک رگه از تکبر و استبداد است و سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی او به نفع سرمایهداران پیش میرود. به لطف نفوذپذیری کند مرکل و ناآرامی مالی در ایتالیا، اصلاحات پرطمطراق او در منطقه یورو به محض ارائه از دستور خارج شد.
جنگ صلیبی تکنفره ماکرون برای نجات چند جانبهگرایی و نظم بینالمللی منطبق بر قوانین، به نظر میرسد نابههنگام و ناموفق باشد. تلاشهای او برای اغوای دونالد ترامپ ناسیونالیست و حمایتگر داخلی، با ترکیبی از جذابیت فرانسوی و رکگویی به نظر تا مدتی کارآمد میآید. این دو رهبر در رژه روز باستیل سال گذشته یک “رابطه عاشقانه” خجالتآور به راه انداختند.
اما تمامی وعدههای ماکرون هم موجب نشده است تا ترامپ در مسائل کلیدی مانند تغییرات آب و هوایی، ایران و تعرفههای تجاری کوتاه بیاید. ماکرون هفته گذشته ناسیونالیسمی به سبک “اول آمریکا” را به باد انتقاد گرفت و به دنبال آن چهره ترامپ تغییر کرد. ناگهان این رابطه به پایانش نزدیک شد. توئیتهای گزنده او در تمسخر سابقه جنگی فرانسه موجب شد تا ماکرون رهبر آمریکا را به تخطی از “اصول نزاکت” متهم کند.
مشکل اینجاست که مسیری که ترامپ اکنون میپیماید، رهبران مستبد کنونی جهان از روسیه و چین تا ترکیه، مصر و عربستان دنبال میکنند. شاید ماکرون در مسیر درست باشد. تاریخ طرف اوست. اما آیا این کافیست؟ در خارج، همچون داخل، او تنها قدم بر میدارد.»
انتهای پیام