خرید تور تابستان

“وزارت خارجه برای احیا روابط با عربستان و دیگر کشورهای عربی تنهاست”

محمدحسین کبربا – ‌کارشناس مسایل غرب آسیا  – معتقد است: وزارت خارجه بر اساس حرفه و دانش خود، به خوبی می‌داند که برای کاستن از خطرات ناشی از گرایش روزافزون عربستان و کشورهای عربی منطقه به سوی آمریکا و اسرائیل، باید روابط با این کشور احیا شود؛ ولی باید اعتراف کرد که در این مسیر، دستگاه دیپلماسی نه تنها پشتیبانی نمی‌شود، بلکه هر روز به بهانه‌های مختلف از سوی مراکز رسمی و غیررسمی مورد هجمه سنگین قرار می‌گیرد. البته حمله به دستگاه دیپلماسی، محدود به اعلام آمادگی برای برقراری روابط با عربستان نیست، بلکه موارد متعدد دیگری وجود دارد که شاید هجمه بخاطر عربستان کوچکترین آن‌ها باشد.

به گزارش ایسنا ، محمدحسین کبریا، در یادداشتی با عنوان «وضعیت روابط با کشورهای عرب منطقه و مشکلات پیش روی دستگاه دیپلماسی» نوشت: این روزها شاهد عادی شدن رویدادهایی هستیم که در گذشته‌ای نه چندان دور، افشای آن‌ها می‌توانست ناآرامی‌های منطقه‌ای را موجب شده و دولت‌های درگیر را با مشکلات عدیده مواجه سازد. در گذشته، دولت‌های منطقه‌ای هرگز دوست نداشتند که اخبار چنین رویدادهایی افشا شود، ولی امروز نه تنها منعی در افشای آن‌ها احساس نمی‌شود، خود آن دولت‌ها در انتشارشان پیشتازی می‌کنند. سفر اوایل آبان ماه ، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به عمان و استقبال گرم سلطان قابوس از او، سفر رسمی وزیر ارتباطات و اطلاعات این رژیم به عمان برای شرکت در کنفرانس ارتباطات بین المللی، دعوت رسمی بحرین از وزیر اقتصاد و صنعت این رژیم برای شرکت در کنفرانس بین‌المللی در خصوص تکنولوژی و اقتصاد، سفر وزیر ورزش و فرهنگ این رژیم به همراه یک هیات ورزشی به امارات و نواخته شدن سرود ملی آن در سالن مسابقات بخاطر مقام اولی ورزشکار اسرائیلی، انجام گفت‌وگوی سری مقامات اسرائیلی و بحرینی با هدف اعلام برقراری روابط علنی بین دو طرف و فراهم کردن مقدمه سفر بنیامین نتانیاهو به منامه … از این نوع رویدادها هستند.

همزمان با این سفرها، آمریکا برای باصطلاح مهار ایران برای تشکیل ناتوی عربی تلاش کرده و کشورهای عربی بویژه عربستان سعودی را بهترین متحد خود برای مقابله با ایران معرفی می کند. حتی افتضاحی چون قتل فجیع خاشقچی مانع از کند شدن چنین همکاری نمی شود. مقامات و رسانه های رژیم صهیونیستی از خوشحالی در پوست خود نمی گنجند و هر روز صحبت از اتحاد با کشورهای عربی برای مقابله با ایران می‌کنند. برای نمونه وزیر مسکن این رژیم طی مصاحبه‌ای با اورشلیم پست می گوید: «اسرائیل آماده برقراری صلح با تمامی کشورهای عربی است. ما منافع مشترکی با عربستان و کشورهای عربی خلیج (فارس) داریم و دشمن مشترک ما ایران است، ایرانی‌ها مهم‌ترین و خطرناک‌ترین تهدید برای اسرائیل و کل جهان عرب هستند. روابط ما با کشورهای عربی پشت درهای بسته است و علنی نیست.» وزیر اطلاعات و ارتباطات این رژیم  نیز طی گفتگویی با رویترز، خواهان همکاری با کشورهای خلیج فارس شده و می گوید: «باید بین اسرائیل و کشورهای خلیج (فارس) همکاری ها توسعه پیدا کند.». اورشلیم پست با خبری کردن دیدار یک هیئت از مسیحیان پروتستان حامی اسرائیل با محمد بن سلمان می نویسد: «این دیدار نشانه جدیدی از توسعه روابط میان عربستان و اسرائیل است و بنیامین نتانیاهو هم از مقامات ارشد دولت دونالد ترامپ خواسته به حمایت از بن سلمان ـ علی‌رغم نگاه‌های منفی به او در مورد دخالت وی در قتل جمال خاشقجی ـ ادامه دهد.»

به جرات می توان گفت که همکاری‌ها میان کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی از دیر باز وجود داشته، ولی آن‌چه موجب گسترش و علنی شدن این همکاری‌ها و خارج شدن آن از قباحت شده است، دلایل مختلفی دارد که به نظر می رسد مهمترین آن‌ها تشدید دشمنی‌های عربستان و سایر کشورهای عربی با جمهوری اسلامی ایران باشد. تردیدی نیست که کشورهای عرب منطقه پس از پیروزی انقلاب اسلامی نگرش مثبتی به جمهوری اسلامی ایران نداشته‌اند و ترس از صدور انقلاب به آن کشورها، انگیزۀ لازم را برای مقابله با ایران به آنها می داد. تجاوز صدام به ایران و حمایت همه جانبۀ کشورهای عرب منطقه از رژیم صدام بهترین گواه در این زمینه است. با این وجود نمی‌توان  عملکرد برخی محافل در ایران  را در پیدایش وضعیت کنونی بی تقصیر دانست. بر کسی پوشیده نیست که کشورهای عربی نسبت به جمهوری اسلامی ایران، حالتی چون نیروی گریز از مرکز دارند و همیشه در صدد دوری از آن بوده و چنانچه بتوانند از وارد ساختن هر ضربه‌ای به آن مضایقه نخواهند کرد. این در حالی است که در ایران نیز محافلی وجود دارند که بجای بهانه‌گیری از این کشورها، برای آن‌ها، بهانه تراشی می‌کنند تا گریز از مرکزی آن‌ها قویتر شود. با چنین اقداماتی، کشورهای عربی و در راس آن‌ها عربستان بیش از پیش بسوی دشمنان قسم خورده ایران هل داده می شوند. دشمنان نیز مترصد چنین فرصتهایی هستند تا بیشترین بهره را از آن ببرند. برای نمونه به عاملی اشاره می شود که به قطع رابطۀ اخیر عربستان و به تاسی از آن کاهش سطح روابط دیگر کشورهای عربی با جمهوری اسلامی ایران منجر شد . می‌توان حمله کنندگان به سفارت و سرکنسولگری عربستان در تهران و مشهد را بهترین خادمان عربستان و آمریکا و اسرائیل دانست. شاید اگر چنین حمله ای با هدایت برخی از محافل داخلی یا خارجی (آمریکا، اسرائیل یا حتی خود عربستان) صورت نمی‌گرفت، قطعا امروز شاهد جنایات گستردۀ عربستان در راس ائتلاف عربی در یمن یا قراردادهای نظامی صدها میلیاردی عربستان با آمریکا و نزدیکی هر چه بیشتر عربستان و سایر کشورهای عربی به اسرائیل نبودیم.

سران دیکتاتور عربستان که تداوم بقای خود را در ضدیت با ایران یافته اند، هرگز از چنین فرصتی که دوستان نادان در ایران به آنها پیش کش کرده اند، چشم پوشی نخواهند کرد. آمریکا و اسرائیل نیز بواسطۀ سودی که از این نگرش نصیبشان می شود، هر روز بیشتر از قبل به سیاست ایران هراسی خود خواهند پرداخت تا هم از قِبل چنین سیاستی منافع مالی و اقتصادی خود را تامین کنند و هم ایران را بیشتر از گذشته در تنگنا قرار دهند. تردیدی نیست که در چنین شرایطی کار برای دستگاه دیپلماسی بسیار سخت بوده و تلاش و اعلام آمادگی چندین بارۀ این دستگاه برای گفتگو با عربستان و برقراری روابط، ثمری نخواهد داشت. دستگاه دیپلماسی بر اساس حرفه و دانش خود، به خوبی می داند که برای کاستن از خطرات ناشی از گرایش روزافزون عربستان و کشورهای عربی منطقه به سوی آمریکا و اسرائیل، باید روابط با این کشور احیا شود؛ ولی باید اعتراف کرد که در این مسیر، دستگاه دیپلماسی نه تنها پشتیبانی نمی شود، بلکه هر روز به بهانه های مختلف از سوی مراکز رسمی و غیر رسمی مورد هجمه سنگین قرار می گیرد. البته حمله به دستگاه دیپلماسی، محدود به اعلام آمادگی برای برقراری روابط با عربستان نیست، بلکه موارد متعدد دیگری وجود دارد که شاید هجمه بخاطر عربستان کوچکترین آنها باشد.

در جریان برجام که به اعتراف دوست و دشمن، ارزشمندترین کار دیپلماسی ایران بوده است، بدترین حملات به سردار دیپلماسی و دستگاه زیر مسوولیتش شد. برخی از مراکز (از جمله صدا و سیما) و شخصیتها (چون برخی از نمایندگان ) از همان ابتدا با تمامی قوا به مقابله با برجام برخاسته و با متهم سازی رئیس دستگاه دیپلماسی به خیانت، بهره گیری از این دستاورد مهم را ناممکن کردند. بقه ول رئیس جمهوری محترم حتی این محافل با بوجود آوردن اعتراضات دی ماه سال گذشته، ترامپ را به خروج از برجام و اعمال مجدد تحریمها مصمم ساختند. متاسفانه این روزها حمله به سردار دیپلماسی و دستگاه زیر نظرش به یک رسم اجتناب ناپذیری تبدیل شده است. شاید بندرت بتوان جلسه ای از مجلس شورای اسلامی را یافت که حمله ای به وزیر و وزارت امور خارجه نشود. همچنین روزی را نمی توان یافت که در آن شبکه های گوناگون صدا و سیما نقد و قضاوت یک طرفه نسبت به عملکرد وزیر و وزارت امور خارجه نداشته و بصورت غیر منطقی آن را زیر سوال نبرد. ظاهرا حلاوت هجمه به دستگاه دیپلماسی بسیار قوی است و شخصیتهای فرهنگی، سیاسی، مذهبی و حتی قضایی نمی خواهند از این حلاوت بی بهره باشند.  یک فرد  در صدا و سیما دستمزدهای دلاری و یورویی مامورین اعزامی وزارت امور خارجه به کشورهای دیگر را بسیار بالا اعلام کرده و مدعی می شود که دیپلماسی وجود ندارد و هیچ کاری صورت نمی گیرد. سخنگوی دستگاه قضا ناگهان یادش می آید که 2 سال پیش یکی از کارمندان وزارت امور خارجه به دلایل امنیتی محاکمه شده و به زندان محکوم شده است. معاون آموزش و پژوهش سازمان تبلیغات اسلامی طی یادداشتی در خبرگزاری ایکنا، کارکنان دستگاه دیپلماسی را ترسو خطاب کرده و مدعی می شود در حالیکه 10 تا 20 میلیون تومان حقوق می گیرند، از صدور یک بیانیۀ ساده ابا دارند. وی پا را فراتر گذاشته و تهدید می کند که اصلاحشان می کنیم. شاید نیازی به یادآوری توهینها و حملات روزانۀ  برخی از زوزنامه های صبح کشور  در این زمینه نباشد. آخرین حملات سنگین به سردار دیپلماسی مربوط به مصاحبه ای است که در مورد پولشویی صحبت کرد، واقعیاتی که بارها از زبان دیگران شنیده شده بود و حتی در رسانه هاییکه امروز سردمدار حمله به ظریف هستند،نوشته شده است.

حال سوال این است که حمله کنندگان به سردار دیپلماسی و دستگاه زیر نظرش در کدام جبهه می جنگند؟ آیا در شرایطی که دستگاه دیپلماسی برای دفاع از منافع نظام به پشتیبانی نیاز دارد، حمله به آن بازی در زمین دشمن نیست؟ خلع سلاح دستگاه دیپلماسی و خالی کردن پشت آن به نفع نظام است یا دشمنان آن؟ حمله به ظریف  و زیر سوال بردن عملکرد دستگاه زیر نظرش، آب ریختن به آسیاب دشمن تلقی نمی شود؟ باید اذعان داشت که با چنین شرایط و وضعیتی چنانچه عملکرد وزارت امور خارجه صفر بود، نمی شد به آن خرده گرفت، در حالیکه این دستگاه علی رغم تمامی بی مهری ها و توهینها، عملکردی مطلوب داشته است. باید پذیرفت چنانچه بخشی از توان وزارت امور خارجه صرف پاسخگویی به بی مهری ها و اتهامات واهی نشود، قطعا با بهره گیری از تمامی توان، عملکردی بهتر از این در صحنۀ سیاست خارجی خواهد داشت.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا