قصهی استعفای ظریف واقعا به سر رسیده است؟
محمد مهاجری در خبرآنلاین نوشت:
ستعفای ظریف به هر دلیل که بود، به حاشیه هایی فراتر از حوزه وزارت خارجه سرک کشید.به عبارت درست تر،آنچه به چالش کشیده شد نه فقط محمدجواد ظریف،که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و نهادهای موثر در آن بود.
بخشی از منتقدان که اپوزیسیون خارج از کشور هم در میان آنان به چشم می خورد،در حرفهای شان حتی به سردارسلیمانی و سپاه پاسداران هم طعنه زدند و چنین تبلیغ شد که وزیر امورخارجه در اعتراض به دخالت نهادهای نامربوط به دیپلماسی استعفا داده است. بعضی از اصلاح طلبان داخلی هم در فضای مجازی حق را به ظریف دادند و به زعم خود او را تحریک کردند که مادام که در بر همین پاشنه می چرخد به سکانداری وزارت خارجه بازنگردد.
مخالفان داخلی ظریف هم فرصت را از دست ندادند.عقده های انتخابات 92و96 را با خشمی که از برجام داشتند گره زدند و با الفاظی شماتت آمیز و ناسزاگونه، منتشر کردند. تمسخر و تحقیر را هم چاشنی کردند تا مرهمی باشد بر همه سوختگی های بجامانده از 92 تا 97 .جوادکریمی قدوسی هم دست به جیب شد و یک جعبه شیرینی به مجلس آورد.
موافقان وزیرخارجه دو دسته شدند. گروهی از استعفای او خرسند شدند و دسته ای نه. آنها که با استعفایش همراه شدند گمان شان این بود که اقدام اعتراضی او می تواند راهبرد سیاست خارجی ایران را تغییر دهد و با یک کاسه شدن دستگاه دیپلملسی وضعیت کنونی را تغییر دهد و وزیر خارجه بعدی با دست بازتری سکان سیاست خارجی را برعهده گیرد. اما دسته دوم برآن بودند که ظریف برگ برنده دولت روحانی است؛ در دنیا مشهور و شناخته شده است؛ در برابر مخالفان دولت،زبان گویا و تیزی دارد … ودرنهایت اینکه خروجش از کابینه، دولت را ضعیف می کند. بخصوص که بحران اقتصادی ماههای اخیر، محبوبیت دولت را به میزان قابل توجهی کاهش داده است.
ظریف از چه گلایه دارد؟
وزیرخارجه را دست کم 18بار به مجلس فراخوانده اند. تقریبا درتمام سخنرانی هایش در پارلمان، با حرارت سخن گفته و توانسته است نمایندگان را قانع کند. او همچنان مدافع برجام است و بارها به مخالفان این توافق یادآوری کرده است که اگر برجام نبود قطعنامه های سازمان ملل که حتی روسیه و چین هم به آنها رای داده اند، صدای ناقوس جنگ را تا نزدیکی مرزهای ایران شنیدنی می کرد.
جنگ، اما تا لحظه ای که به وقوع می پیوندد قابل انکار است. به همین دلیل مخالفان برجام می گویند ادعای ظریف در مورد سایه جنگ، باطل است. 38سال پیش هم ،حتی وقتی هواپیماهای عراقی فرودگاه مهرآباد تهران را بمباران کردند، به مخیله کمتر مسئولی می گنجید که جنگی در راه باشد. کوتاه سخن آنکه باید برجام نمی بود تا تجربه می کردیم آیا 31شهریور59 این بار توسط ارتشی دیگر تکرار می شود؟
ظریف از همین تحلیلهای غلط که نتیجه اش ناسپاسی است،دلگیر می شود. بعلاوه از برخی حرفها که او و تیمش را در مذاکرات 5+1 واداده و حتی خائن می خواند ، عصبانی می شود. از سوی دیگر رفتار مدافعان پاپس کشیده برجام مانند ولایتی و محسن رضایی ، برایش گران تمام می شود. هنگام خروح امریکا از برجام که می تواند از آن دستمایه ای برای حمله به ترامپ بسازدناگهان پشت خودش را خالی می بیند. وقتی می خواهد با اروپایی ها برای بدعهدی های شان وارد بحث شود،زیر پای خودش را سست می یابد…. اینها همه روی هم جمع می شوند. غصه ها تلنبار می شود. نگرانی از آینده هم به آن اضافه می شود. در همین حال قصه ورود بشاراسد به تهران پیش می آید و یک ناهماهنگی که حتی می تواند در سیستم بوروکراسی ایران، روزی دهها بار تکرار شود، جرقه ای می شود برای انفجار ظریف. و نتیجه اش می شود اینستاگرامی که گویا وزیرخارجه تا ساعتی قبل فقط می خواسته به روز مادر اختصاص دهد اما ناگهان در فضای سیاسی طعم آتش می گیرد و از آن دود استعفا بلند می شود.
شوک به جامعه
فضای مجازی از ساعت 22 دوشنبه تا صبح روز سه شنبه غوغاست. توفان فکری راه می افتد. هم در داخل و هم در خارج. معمولا وقتی احساسات غلیان می کند، عقل رنگ می بازد. اینجاست که معلوم می شود گروهکهای سلطنت طلب و منافق و اپوزیسیون و منابع رسمی اسرائیل، حرفهاشان با پایداریچی های داخلی یک جور می شود و همه با ادبیات مشابه حرف می زنند.
ظریف توانسته است شوک لازم را به جامعه ایران و جهان وارد کند. همه منتظر خبرند و دنبال دلیل واقعی استعفا می گردند. چندنفری که با او مرتبطند،دلیل را به گلایه ظریف از بی اطلاعی اش از حضور رئیس جمهور سوریه تنزل می دهند. رسانه های آن سو و این سوی آب، دنبال دلایل مهمتری می گردند. بی آنکه چیزی پیدا کنند، تصوراتشان را به خبر تبدیل می کنند اما نکته ای که اکثر مخاطبان رسانه ها به آن معترفند اینکه ظریف احتمال رفتنش از کابینه ضعیف است. همه می دانند ظریف هنوز در سطوح بالای حاکمیت مقبول و مورد وثوق است و نظام هنوز قائل نیست به اینکه ماشین دیپلماسی کشور را به دست کسانی بدهد که عقیده شان کندن فرمان و فشردن پدال گاز است.
و پایان ماجرا؟
“نه” جواب رئیس جمهور است به نامه استعفای ظریف. درگوشی شنیده می شود مرقومه ای هم از مقامات بالا برای وزیرخارجه ارسال شده است. ظریف با روحانی برای استقبال از رئیس جمهور ارمنستان روانه سعدآباد می شود. لبحندهای وزیر و رئیس جمهور می گوید دلخوری ها تمام شده است.
قصه استعفا، اما به نظر میآید به آن سرعتی که شکل گرفته، به سر نرسد و پایانی باز داشته باشد. مثل همه قصه های کودکانه ای که کلاغ قصه به خانه اش نمی رسد.
انتهای پیام
اين همزماني تداخل واقعه استعفاي ظريف و واقعه حضور اسد در تهران چه معنايي دارد!؟ آيا قرار بوده اتفاقي بيفتد که با استعفاي ظريف و بازتاب آن در سطح جامعه و بين الملل، آن واقعه و اتفاق اصلي به محاق برود!؟