ماجرای عزل آیتالله منتظری
کانال روزنه منتشر کرد: آیتالله امینی همشهری و دوست دیرینه آقای منتظری در خاطراتش(ص۲۵۳/۲۵۵)، پس از تبیین فضای دوران قائممقامی٬ به اقدامات انتقادبرانگیز آقای منتظری، و تلاشهای امام برای اصلاح رویه آقای منتظری پرداخته، و آنگاه به تشریح ماجرای عزل پرداخته است؛
من و دوستان بهویژه سران عالیرتبهی کشور از نگرانیهای امام نسبت به موضعگیریهای آقای منتظری اجمالا باخبر و ناراحت بودیم؛ ولی با توجه به اوضاع و شرایط زمان، احتمال عزل ایشان را از قائممقامی، آنهم باسرعت و قاطعیت اصلا نمیدادیم، و تحقق آن برایمان یک امر غیر منتظره و شگفتآور بود.
تصمیم جدی امام به عزل آقای منتظری اینگونه به اطلاع ما رسید: در روزهای اول فروردین ۶۸ آیتالله مشکینی به من زنگ زد که امام به وسیلهی حاجاحمدآقا پیام مهمی را برای هیئت رئیسه خبرگان فرستاده. شما و آقای مومن و آقای طاهری خرمآبادی هرچه زودتر به منزل من بیایید تا در اینباره مشورت کنیم. من به اتفاق آقایان به منزل آقای مشکینی رفتیم. ایشان گفتند حاجاحمدآقا به وسیلهی تلفن با من تماس گرفت و گفت: امام به من فرموده که به شما بگویم خبرگان را برای تشکیل اجلاس دعوت کنید و هیئت رئیسه هم نزد من بیایند تا بگویم چه کنند؟ منظور امام برای ما روشن بود، و از شنیدن آن و عواقبش وحشتزده شدیم. پس از بحث و مشورت بدین نتیجه رسیدیم که باید در این امر مهم و حساس با آقای هاشمی رفسنجانی تماس بگیریم و مشورت کنیم.»
[جلسه با حضور آقایان مشکینی٬ خامنه ای٬ محمد مومن و طاهری خرمآبادی در دفتر آقای هاشمی تشکیل شد]؛ ما جریان پیام امام را در امر به دعوت خبرگان برای تشکیل اجلاسیه خبرگان مطرح کردیم. آقای هاشمی رفسنجانی گفت چندی است که امام در رابطه با عزل آقای منتظری از قائممقامی تصمیم گرفته و یکیدو مرتبه به من فرموده که مسئلهی آقای منتظری را تمام کنید؛ ولی من چون از عواقب آن میترسیدم، با التماس و خواهش از ایشان خواستم در این اقدام عجله نکند، شاید در آینده راه حل بهتری پیدا شود. ولی امام قبول نکرد و فرمود من تصمیم خودم را گرفتهام، هر چه زودتر قضیه را تمام کنید. تا اینکه امروز (۱۳۶۸/۱/۶) خبردار شدم، خودش شخصا وارد عمل شده و در رابطه با عزل آقای منتظری نامهای نوشته و برای من فرستاده تا به همراه آقای خامنهای ببریم قم و تحویل آقای منتظری بدهیم. یک نسخهی آن را هم به صداوسیما فرستاده تا در رادیو خوانده شود؛ ولی من به حاجاحمدآقا گفتم: «به صداوسیما بگویید نامه را نخواند تا ما خدمت امام برسیم و حرفمان را بزنیم. خواندن نامه دیر نمیشود.»
پس از توضیحات آقای هاشمی، جلسه وارد دستور شد… بحثوگفتوگوها چندین ساعت طول کشید. در نهایت بدین نتیجه رسیدیم که لازم است قبل از هر اقدامی خدمت امام برسیم، نظراتمان را عرضه بداریم و کسب تکلیف کنیم.
در حدود ساعت ۹:۳۰ بود که خدمت امام مشرف شدیم. در ابتدا آقای هاشمی سخن را آغاز کرد، با لحن ملتمسانه گفت: «ما همیشه به هنگام بروز مشکلات و معضلات، خدمت شما شرفیاب میشدیم و در حل آن از جناب عالی کمک میگرفتیم. اکنون در رابطه با نامهای که برای آقای منتظری نوشتهاید و امکان دارد برای نظام مشکلاتی به وجود بیاورد، شرفیاب شدهایم.
تقاضای ما این است که در پخش آن عجله نکنید، شاید در آینده راه حل بهتری پیدا شود. در تشکیل مجلس خبرگان هم تعجیل نفرمایید؛ اجازه بدهید اطراف و جوانب کار را خوب بررسی کنیم و خدمت شما عرضه بداریم، آنگاه هر چه بفرمایید عمل میکنیم.» بعد از آن آقای خامنهای، سپس آقای مشکینی دربارهی همین مطلب سخنانی را عرضه داشتند. امام که آثار اندوه بر چهرهی ربانیاش آشکار بود، فرمود: «من در اطراف و جوانب این کار خوب فکر کردهام و تصمیم گرفتهام. دیگر حرف ندارد. من از اول با انتخاب ایشان مخالف بودم، ولی نخواستم در کار خبرگان دخالت کنم. من گفته بودم نامه را در اخبار بخوانند، ولی در اینباره کوتاهی شد. اگر اصرار کنید میگویم همین حالا بخوانند. من گفتهام عکس او را از ادارات پایین بیاورند. تشکیل مجلس خبرگان هم ضرورتی ندارد، من خودم او را خلع میکنم؛ چون اگر خبرگان او را عزل کنند معنایش این است که انتخاب سابق آنها کار درستی بوده، در صورتی که من از اول مخالف این کار بودم.» آنگاه به آقایان خامنهای و هاشمی فرمود: «شما هم لازم نیست نامه را برای ایشان به قم ببرید، آن را به وسیله شخص دیگری میفرستم. شما هم دیگر برای دیدار ایشان به قم رفتوآمد نکنید.». در همین جلسه آقای هاشمی از امام درخواست کرد: «لحن نامه طوری باشد که به جنبهی حوزوی آقای منتظری لطمهای وارد نشود.» امام در جواب، سخنان تندی فرمود که با توجه به برخی مصالح و ملاحظات از ذکر آنها معذورم. بدین صورت جلسه با یاس و نگرانی پایان یافت.
انتهای پیام