از آن رحیمی تا این رحیمی
محمدآزاد جلالی زاده در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده، نوشت: صبح جمعه ی روز دوم خرداد 76، صبح عجیب و غریبی برای اهالی کردستان بود، عجیب و غریب از آن جهت که در روز انتخابات مهمی همچون انتخابات ریاستجمهوری، «محمدرضا رحیمی» استاندار کردستان طی پیامی تلفنی از مدیرکل صدا و سیمای کردستان خواست که ساعاتی برنامه به او اختصاص دهد – که پذیرشش از طرف صدا و سیما امری کاملاً غیرقانونی بود – سپس راننده ی ویژه و چند تن از مشاورانش را فرا خواند و به سوی مرکز صدا و سیما در خیابان جام جم شتافت و پس از مقدمات اولیه وارد یکی از سالنهای اصلی پخش شد و صدا و سیما برای هماهنگی کامل با استاندار به ظاهر مقتدر، یکی از منفعلترین مجریانش را در برابر او نشاند تا به اصطلاح از وی سوالاتی راجع بع انتخابت و اوضاع منطقه بپرسد، که بعدها معلوم شد حتی خود سوالات کاملاً هدفمند را همین تیم در اختیار صدا و سیما قرار داده تا آنها را از وی بپرسند …!
غیرمنتظره ترین زمان مصاحبه ی نمایشی آنگاه بود که در روز انتخابات، رحیمی – به عنوان استاندار دولت هاشمی – صراحتا به خاتمی و تیم همراه او در کردستان تاخت و ناطق نوری را رییسجمهور دانست و در جمله ی مشهورش عنوان کرد: اگر کوه آبیدر – کوه معروف واقع در سنندج – تکان بخورد، او در کردستان و مدیریت کردستان تکان نخواهد خورد …
پس از این مصاحبه ی نامعمول که مستقیما بر روی آنتن صدا و سیمای کردستان رفت، رحیمی به محل کار اصلی خود بازگشت که در ظاهر نقش استانداری و در باطن تمام توان خود را به کار بستن برای شکست اصلاحطلبان حداقل در کردستان بود …
اما گذشت زمان، داستان ما را به غروب و اوایل شب جمعه ی دوم خرداد رساند و آرام ارام گزارشات صندوقهای رایگیری، ضربات نرم خود را بر رحیمی و تیمش وارد کردند و این حملات نرم نهایتا بسان سیلابی همه ی رویاهای رحیمی و رحیمی طلبان را در کردستان بر باد داد و خاتمی چنان رای بینظیری را در کردستان از آن خود کرد که تا امروز هم نقل مجلس و محافل است… کسی که کوه آبیدر تکانش نمیداد، صندوقهای رای چنانش تکان داد که با پروازی مخصوص به تهران رفت و تا مدتها برای دیدار دوباره آبیدر برنگشت…
رحیمی در کردستان چنان کرد که بعدها مشخص شد چه ضربات اساسی به این خطه ی ایران وارد کرده است، از آن نوع برخورد با ظرفیتهای اقتصادی و توسعهای منطقه، تا انجام کارهای عمرانی پوپولیستی، تا فراهم شدن فرصت برای ورود افراد ناسالم به ساختار سیاسی و قدرت در منطقه، بزرگترین آفتش ایجاد فاصله بین مردمان این دیار با نظام سیاسی حاکم از طریق به راه انداختن مستقیم و غیرمستقیم اختلافات بین سنیان و شیعیان در منطقه بود، رحیمیای که حتی درباره ی برخی کوچکترین مسایل هویتی خود دروغ گفته بود، و نمونه اش آنکه گاهی خود را کرد و گاهی ترک و گاهی فارس و گاهی سنی و گاهی شیعه و… میخواند تا خود را از گرفتن مدال ایجاد تفرقه وارهاند و خود را عنصری مظلوم و کاری نشان دهد و بسیاری اوقات این بازی باخت – باخت را چه ماهرانه انجام میداد! رحیمی خود میدانست چه میکند و برای ارتقای جایگاه خود و با دادن گزارشهای نادرست از منطقه و بارها تقاضای وی در محافل خصوصی برای ایجاد و گسترش حوزه ی امنیتی فراگیر در کردستان، تنها برای ارتقا و پیشرفت شخصی خویش ضربات مهلکی به دلسوزان نظام و سرزمین و دلسوختگان منطقه وارد کرد تا جایی که هنگلام رفتن از منطقه یکی از افتخارات دوران مدیریت خویش در بخش عمرانی در کردستان را ساختن صندلیهایی برای نشستن جوانان کرد در پارک جنگلی آبیدر عنوان کرده بود!
نگارنده را باور بر آنست که از همان دوران بایستی نیروهای امنیتی تشخیص میدادند که فعالیتهای رحیمی و شبه رحیمیها در این ساختار، مشکوک و به درو از عقلانیت و منطق سیاسی است و مشخص میشد که رحیمی عنصری مطلوب و قابل اطمینان برای نظام و انقلاب نیست، اما به هر دلیل این امر صورت نگرفت تا با ظهور سونامی احمدینژاد، رحیمی که متخصص رصد و بهرهبرداری از فضاهای بینظم و بیدر و پیکر برای پیشرفتهای صرفا شخصی بود با شارلاتانیسم سیاسی و رسانهای خود را تا حد معاون اول نظام! جا داد و خواست با این کار، گندکاریهایش را به نظام متصل کند…
بعد از تاسف کاری های دوران 92-84 مدیریت اجرایی کشور، حالا نیروهای دلسوز و امنیتی و توانمند این مملکت بالاخره راضی شدند که حداقل مساله ی قابل پیگیری برای رحیمی “ارتشا“ و “تحصیل مال از طریق نامشروع“ است، هر چند این اتفاق اندکی دیر اتفاق افتاده است، اما به نظر پدیده مبارکی میآید، پدیده ی مبارک از این جهت که دستگاه قضایی بدون توجه به پیشنه ی افراد یا قدرت رانت بازی و شارلاتاتیسم طرف و بدون توجه به جایگاه حقوقی افراد در گذشته و تنها با توجه به میزان تخلفات انجام شده شان، آنها را مورد بررسی دقیق قضایی قرار دهد…
افرادی چون رحیمی و رحیمی اندیشان تنها به اهداف کوتاهمدت شخصی خود میاندیشند و آز آن رحیمی متقدم در کردستان تا این رحیمی متاخر در تهران، در استراتژی این گروه تغییری ایجاد نشد، هر چند در زمانهایی تاکتیک هاشان تغییر کرد…
بدان امید فضای فعالیت سیاسی واجتماعی در ایران به سمتی پیش رود که همچون افراد اپورتونیست فرصت طلبی را همچون کف آبی به کناری نهد تا فرصت برای فعالیت دلسوزان واقعی این آب و خاک فراهماید…
انتهای پیام




