اجازه دهید به رامبد جوان حق بدهیم!
روزنامه شهروند نوشت: «رامبد جوان و نگار جواهریان ظاهراً تازهترین مورد از سلبریتیهایی هستند که تصمیم گرفتهاند فرزندشان را خارج از کشور به دنیا بیاورند. گویا مقصد هم کاناداست. حالا مردم و بسیاری از مخاطبان رامبد که به دلیل حضور طولانیمدتش در مدیوم تلویزیون، جمع کثیری هم هستند، دارند به این تصمیم او و همسرش واکنش نشان میدهند.
لب مطلب این است که چرا او با همه آن شعارها و تظاهرات در عشق به میهن و مردم کشورش باید چنین تصمیمی بگیرد. واکنشهایی که به شکلی تند در رسانهها هم دیده میشود. احساسات مردم قابل درک است. بهخصوص کسانی که معتقدند این رفتار دوگانه به معنی ریاکاری است. اگر او اینهمه با نام ایران و این مردم غش و ضعف میکند و «چقدر خوبیم ما» میگوید، دلیلی ندارد بچهاش را کنار «ما» به دنیا نیاورد و همسرش را برای زایمان ببرد پیش «آنها»!
میگویند سلبریتیها که از همه امتیازات و امکانات این کشور استفاده میکنند و همهجوره به کشور و مردمش مدیون هستند، چرا باید دنبال پاسپورت و ملیت کانادایی برای فرزندشان باشند. این اظهارات و احساسات قابل فهم است.
عدهای هم هستند که انتقاداتشان به این اندازه هوشمندانه و فکر شده نیست. ناراحتند که چرا رامبد میتواند و خودشان نمیتوانند. آنوقت این حس حسادت و تحقیرشدگی را به شکل اعتراض به او نشان میدهند و بر سرش فریاد میزنند که حق ندارد نان اینجا را بخورد و حلیم حاجعباس تورنتو را هم بزند و برای بچهاش دنبال امتیازاتی باشد که شامل ایرانیها نمیشود. این دسته هم اگرچه همدلی برنمیانگیزند اما باز هم مشخص است که چه دردی دارند.
اما اجازه بدهید به رامبد جوان و دیگر رامبدها حق بدهم و در این مجادله سمت او بایستم. با همه انتقادی که به او دارم، متوجه میشوم چرا دلش میخواهد فرزندش در گوشه دیگری از دنیا متولد شود. نیتی که خیلی دیگر از ایرانیها هم داشتند، اگر دستشان به دهنشان میرسید. این که پاسپورت ایرانی ارج و قرب ندارد، تقصیر رامبد جوان نیست. این که انتظار داشته باشیم او فرزندش را از همه امکاناتی که در این دنیا فراهم است، محروم کند، هم نه انسانی است و نه منطقی. این حرصی که میزنیم و خشمی که به رامبد جوان نشان میدهیم، دانسته یا ندانسته، اظهار ناراحتی از شرایطی است که رامبد جوان و امثال او را به چنین ایدههایی میرساند. این رامبد جوان و سلبریتیها نیستند که زمینه مهاجرت و تمایل به پاسپورت خارجی را برای ایرانیها فراهم آوردهاند اما ما دق و دلیمان را سر رامبد جوان خالی میکنیم، چون نمیتوانیم یقه کسی دیگر را بگیریم. میتوانیم بپرسیم چرا کسی از کانادا نمیآید در ایران زایمان کند و برای بچهاش پاسپورت بگیرد. میتوانیم بپرسیم تمایلی که ایرانیها به مهاجرت دارند، چرا فروکش نمیکند. چرا عدهای میخواهند بروند و از آن طرف عده زیادی نیستند که دلشان بخواهد بیایند. چرا و چراهای دیگر.
اما ما ترجیح میدهیم رامبد جوان را سرزنش کنیم و این سوالها را نپرسیم. تقصیر رامبد نیست. همانطور که تقصیر مهناز افشار و ترانه علیدوستی و سام درخشانی و بقیه نبود. اگر آنها هم از تصمیمشان منصرف میشدند، اتفاقی نمیافتاد. دنبال مسأله باید جای دیگری بگردیم.»
انتهای پیام
سخن نگارنده کاملا صحیح است. باید یقه مسببین این وضعیت را گرفت که پاسپورت ایرانی با رویا هاو اهداف پوچ نابخردانشان به لجن کشیدند و آنقدر بی ارزش کردند که دیگر حتی برای ورود به چلغوز آباد هم باید ویزا بگیری آنهم با کلی دردسروهزینه سنگین.
…اما یادمان نرود همین رامبد ها با ریاکاری شان به مسبببین کمک زیادی کردند.
رامبدها بودند و هستند که وقتی مسببین از نابودی … همه جهان به غیر از ما!!!!!!سخن می گویند و سخن گزاف می بافند، با نقش میهن پرستی!!!!!!تهوع آور از آن دفاع می کنند.
رامبدها همیشه نان به نرخ روز میخورند و ریاکاری میکنند و مسببین این اوضاع نابسامان را یاری می رسانند.
ایران این سالها بسیار بیمار است و به احتزار افتاده و مسبب اصلی آن ویروس های بی خرد و ضد ایران هستند، اما یادمان باشد و خواهد بود که یکی از نگهدارنده های این ویروسها، رامبد ها هستند.