علی مطهری و فضیلت «خود بودن»
محمد توکلی، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز نوشت:
با نگاهی به اظهارنظرهای پر شمار «علی مطهری»، نمایندهی مردم در مجلس شاهد آن هستیم که نوعی دوگانگی در دیدگاههای او دیده میشود. مطهری، هنگامی که وارد میدان سیاست میشود بیپرواتر از هر نیروی اصلاحطلب و دموکراسیخواهی سخن میگوید و ابایی از نقد عملکرد مقامات عالی نظام نیز ندارد و زمانی که موضوع سخنانش مسایل فرهنگی و اجتماعی باشد گاه از هر نیروی سیاسی تندرویی نیز افراطیتر سخن میگوید. علت این دوگانگی در دیدگاههای علی مطهری بارها مورد پرسش از او قرار گرفته است و محل بحث و گفتوگوهایی نیز شده است. فرزند آیتالله مطهری در پاسخ به این پرسشها و انتقادات بر این باور است که اظهارنظرهای او، چه در مسایل سیاسی و چه در حوزه موضوعات فرهنگی و اجتماعی مبتنی بر مبانی اسلامی است و به عبارتی این دوگانگی به قرائت مطهری از مبانی دینی مربوط میشود. اینکه چنین پاسخی تا چه حد قانعکننده است در اینجا محل بحث نیست و آنچه بهعنوان موضوع نوشتار پیش رو انتخاب شده ویژگی «خود بودن» در شخصیت سیاسی مطهری و ارتباط آن به اهمیت اجرای «تصمیم سخت» در ساختار سیاسی ایران است.
با نگاهی به اظهارنظرهای جنجالی اخیر علی مطهری درباره موضوع حجاب و همینطور ماجرای سد لفور که در توییتر هم منتشر شد میتوان به عیانترین شکل، این ویژگی شخصیتی را در کنشگری او مشاهده کرد. بدیهی است که هر فردی با مختصر شناختی از دنیای سیاست به سادگی میتواند تشخیص دهد که چند ماه مانده به انتخابات سخنانی از جنس آنچه مطهری درباره مسایل فرهنگی به آن باور دارد تا چه حد سبب کاهش میزان رای افراد خواهد شد. تجربههای گذشته نیز به خوبی نشانگر آن است که حتی موافقان سیاستهای گشت ارشادی در فرهنگ و جامعه هم به یکباره و در زمانهای نزدیک به انتخابات به مخالف و معترض آن تبدیل میشوند. اما چرا علی مطهری همچنان دیدگاههای تندروانهی خود در چنین موضوعاتی را مطرح میکند و جالب آن که آن را در فضای پر التهاب توییتر هم منتشر میکند؟ برای پاسخ به این پرسش باید از فضیلت «خود بودن» و اهمیت آن سخن گفت.
این ویژگی شخصیتی سبب حرّیتی میشود که نه رای مردم و نه فشار قدرتداران نتواند تغییری در اندیشهی فرد ایجاد کند و در روزگاری که دیگر استفاده از نقابهای سیاسی سکهی رایج شده است با یک فعال سیاسی بی نقاب روبرو شویم.
نکتهی مهم آن است که این ویژگی شخصیتی ارتباط مستقیمی با حکمرانی مطلوب نیز دارد. واقعیت آن است که ساختار سیاسی حاکم بر ایران دههها است که از فقدان شجاعت لازم برای اجرای «تصمیم سخت» رنج میبرد. از اقتصاد تا سیاست خارجی، از مسایل فرهنگی و اجتماعی تا حوزه سیاست داخلی با اَبَرچالشها و بحرانهای در هم تنیدهای روبرو هستیم که جز با چند «تصمیم سخت» حلوفصل نخواهد شد. آنچه اجرای «تصمیم سخت» را برای اهل قدرت در ایران ناممکن ساخته است فقدان فضیلت «خود بودن» در شخصیت آنان است. واهمهی همیشگی از احتمال از دست دادن رای و حمایت مردم و حتی زیر سوال رفتن مقبولیت نظام سیاسی سبب آن شده است که اجرای تصمیمهای سخت سالها به تعویق بیفتد و در نتیجه به امری نشدنی تبدیل شود که مسوولی خطر نزدیک شدن به آن را به جان نخرد.
سخن آخر؛ ما محکومیم به حرکت به سمت «تصمیم سخت» در مسایل مختلف و در حوزههای گوناگون؛ به تاخیر انداختن اجرای چنین تصمیماتی تنها درد و خونریزی ناشی از عمل جراحی روی ایرانِ بیمار را بیشتر کرده و امکان درمان را کمتر خواهد کرد.
انتهای پیام