شکار بزرگ اصولگرایان از دولت اعتدال؟!
به گزارش انصاف نیوز، مهدی اسفندیار در وبلاگ خود نوشت:
شاید کمتر کسی است که نداند دولت آقای روحانی به واسطه حمایت سید محمد خاتمی، و عدم وجود استراتژی و اختلاف شدید اصولگرایان بر سر هیچ بر سر کار آمد، سیدی که درباره وی هرکه مخالف و موافق بر یک موضوع اتفاق دارند که نخست رفتار نجیبانه و دوم دستانی پاک بر بیت المال که در کنار این دو فاکتور قدرت بالای وی در جذب لایههای نخبگان را نباید نادیده گرفت که این اهرمهای در جهنمی که روزکار اصولگرایان با افشاگریها بر ضد خودشان رقم خورده بود برای به ریاست نشاندن هرکسی کافی بود. بر همین اساس تمامی توان اصلاحطلبان برای بسیج افکار عمومی چه بعد و چه قبل از به ریاست نشستن آقای روحانی به به پای کار آقای روحانی آمد. اما اینکه واقعا چه عاید اصلاحطلبان آمده است را هنوز کسی به درستی تحلیل نکرده است. تحلیل اینکه در مواجهه اصلاحطلبان با اصولگرایان جریان اصلاحات چه داده است و چه ستانده است باید به دقت مورد ارزیابی قرار گیرد. معتقدم به دلایلی که به آن اشاره خواهم کرد نوعی جدایی میان آن توده بسیج شده در انتخابات ۹۲ و دولت کنونی در شرف وقوع است، که میتوان به قطع گفت، آنچه در مجلس آتی رقم خواهد خورد مکمل رفتار مردم با دولت آقای روحانی در عدم انصراف از یارانهها خواهد بود، متاسفانه دولت آقای روحانی با وجود اقدامات ارزشمندی که در تدوین بودجه و اصلاحاتی که در نظام مالی کشور به عمل آورده در مواجهه با مخالفان خود کاملا یک شکل عمل کرده و همه مخالفان اعم از منتقدان امور و کارشناسان تا دلواپسان را به یک چوب رانده است، تا آنجا که افراد ارزشمندی نظیر پزشکیان که سابقه کار اجرایی دارند و از متن جریان اصلاحات بودهاند نیز به نوازش دولت نواخته شدند.
از آن مهمتر به اعتقاد بنده دولت اسیر گزارشات داخلی شده است و از منظر بیرونی کمتر به خود نگاه میکند، باید دولت روحانی میدانست که اگر حتی هر روز خبر جدیدی از کشف اختلاس از دولت قبل به بیرون ارائه بدهد باز هم اینها نمیتواند برای جوانان بیکار آب و نان شود و تمامی این حرفها در آستانه انتخابات ریاستجمهوری با کشف چند خطای مالی احتمالی در بدنه دولت فعلی از سوی جریان رقیب، باد هوا خواهد شد و علاوه بر ساماندهی توده عوام مردم به سمت رفتارهای لحظهای که مدیریت آن سخت و دشوار است، سبب خواهد شد که برد و نفوذ دولت در میان نخبگان و مردم خسته از تشتت و درگیری و بیبندباری مالی کاهش یابد.
من فکر میکنم که خطای استراتژیک دولت در تصور پابرجایی طرفداران ۹۲در حال شکلگیری است، همان خطایی که سقوط شورای شهر اول و از دست دادن انتخابات ۸۴ را ناشی از خطایی از این دست از سوی اصلاحطلبان میدانم.
رفتار دولت پارادوکسهای فراوانی در جامعه به وجود آورده است، افکار عمومی میپرسد که چطور میتوان پارادوکس حضور هفتاد درصدی مدیران دولت قبل را در بدنه دولت فعلی دید و شبانه روز فریاد زد که دولت قبل غیرکارشناسی و… … بود؟ واقعا نمیدانم که دولت برای این دست از سوالات چه جوابی خواهد داشت؟
دولتی که هنوز هفتاد درصد از مدیران ارشد آن در ردههای میانی و بالاتر (حتی صرفا سیاسی) از میان دولتمردان دولت قبل به کارشان ادامه میدهند، حتی اگر هم به موفقیتی در حوزههای سیای و اقتصادی و اجتماعی دست یابد نمیتواند ادعایی کند که برای تغییر آمده بود، بلکه به شهادت حضور هفتاد درصد از مدیران دوره احمدینژاد در بدنه دولت فعلی باید قبول کرد که دولت لازمه موفقیت خود را حضور مدیران سابق دانسته است. (شرمندهام که اینگونه سخن میگویم زیرا برخلاف افراد احساساتی که همیشه امواجی میشوند برای سواری دیگران، بنده بر اساس ارقام و آمار و شواهد سخن میگویم زیرا شواهد متقن میگویند که سی درصد از مدیران دولت قبلی ابقاء شدهاند و چهل درصد نیز تنها جابهجا شده اند) . به قول یکی از کاندیداهای زود هنگام اصلاحطلب مجلس یازدهم که امروز توفیق زیارتشان را یکی از دوستان برایمان فراهم نموده بود! سخن جالبی بر زبان راند که کمتر از یک اعتراف زودهنگام نیست! وی گفت: دوستان دولت اعتدال دارند کاری میکنند که مردم با چراغ دنبال احمدینژاد بگردند؟! نمیخواهم کاملا حرف این دوست را تایید کنم اما به نظرم دولت نشینان بدجوری روی حضور مجدد مردم پای صندوق رای حساب کردهاند که این خوش خیالی برایشان همچون انتخابات شورا و ریاستجمهوری سال ۸۴دردسرساز خواهد شد. اما زاویهای دیگر از اغفال شدگی دولت را میتوان اینگونه ترسیم کرد که آنچه که این روزها از رصد تیم روحانی مغفول مانده و مهجور دیده شده است این است که اگر اصولگرایان در برخورد با فساد اقتصادی تا این حد سرسختی نشان دادهاند که معاون اول محمود احمدینژاد را با علم به درگیر بودن ۱۷۰ نماینده مجلس نسبتا در اختیار اصولگرایان و… . با اینکه نام ریاست ستاد مبارزه با فساد اقتصادی در پیشینه خود داشت، اینگونه به عدالت میسپارند، آیا از خطاهای احتمالی در دولت تدبیر و امید چشم پوشی خواهند کرد؟ اگر نه! شدت عمل چقدر خواهد بود؟! و زمان آن چه وقتی خواهد بود؟ آیا نزدیک انتخابات؟!
نمی خواهم کسی را متهم کنم، اما معتقدم اصولگرایان دستشان برای تغییر موازنه بازی، باز است، رفتارشناسی اصولگرایان اگر به دقت مورد واکاوی قرار گیرد به ما میگوید که دست اصولگرایان خیلی باز هست و باید کمی صبر کرد تا نخستین کیش اصولگرایان را از ناحیه نخستین خبر در سپهر سیاسی ایران با چاشنی مبارزه با فساد اقتصادی دید. شاید در اواخر سال نود و چهار و اوائل تا انتهای سال ۹۵ زمانی باشد که تیترهای مطبوعات در حوزه محکومیتهای فساد اقتصادی از تریبونی یکطرفه به دو طرفه تبدیل شود. (البته با این رویکرد لاک پشتی دولت در مبارزه بافساد در سطح ادارات دولتی که متاسفانه باید گفت که به نظر نمیرسد که در سطوح میانی دولت و سطوح پایینی آنکه در جلوی چشمان توده عموم جامعه است، اتفاق جدیدی در مقایسه با دولت قبل افتاده باشد، اگرچه در سطوح بالا کارهایی در فضای رسانهها صورت گرفته است.)
سوای از چالشی که در بالا شمردم معتقدم در برخی از لایههای دولت کارهایی شبیه دولت قبل در حال وقوع است که باعث ایجاد شکاف بین نخبگان و دولت شده است و این شکاف اندک، حالا اندک اندک در حال گسترش است، شما کافیست به نقطه نظرات آقایان احمدینژاد و روحانی درباره قیمت خودرو و آنچه در عمل اتفاق افتاده است توجه کنید؟ شما فقط کافیست که به نگاه راحت هر دولت در افزایش قیمتها در بخش نان و انرژی با ادبیاتهای ظاهرا متفاوت نگاه کنید یا به خطاهای بزرگ در اندازهگیریها و پیش بینیها کمی زوم کنید، نظیر سخن آقای احمدینژاد در بالا ماندن قیمت نفت و عدم کاهش ان تا زیر صد دلار و سخنان اقای نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت فعلی درباره قیمت نفت در سال جاری و سال گذشته نگاه کنید؟
نکته جالبتر اینکه در هر دوی موارد ذکر شده، کارشناسان فن حرف زدند و مسائل را رد کردند، خوب یکی در پاسخ گفت که بروید ریاضی بخوانید و حساب و کتاب یاد بگیرید و این یکی که اصلا خودش را به نشنیدن زده تا پاسخ ظاهرا دیپلماتیکتری داده باشد.
متاسفانه باید گفت که به نظر میرسد که دولت اقای روحانی در برخی از حوزهها هرگز به اندازه ارمانهایی که اعلام نموده است از افراد مناسب تشکیل نشده است.
دو طرح بسیار بزرگ در دو دولت شروع شده است که عبارتند از طرح مسکن مهر و طرح تحول سلامت، سوای از اینکه نگارنده این متن معتقد است که دولت اقای روحانی در مخارج و هزینهها شدیدا دست به عصا و محتاط است؛ چه انکه اصلا نمیتواند محتاط نباشد؛ اما رگههایی از شباهت وجود دارد که در هر دو دولت این طرحها بدون مطالعه و با خواست یک نفر انجام شده است، در هر دو دولت با علم به مشکلات وحشتناکی که طرحها داشتند با حمایت سیاسی طرحها ادامه یافت، هر دو دولت منتقدین طرح را با چوب تهمت و نادان پنداشتن و بیسواد و حسود و مغرض دانستن نواختند، هر دو دولت از ارائه اسناد مطالعاتی این طرح به مجامع علمی خودداری نمودند، هر دو دولت مدعی حمایت بیچون و چرای رهبری از این طرحها بودند در حالی که هشدارها و تذکرات رهبری در هر دو طرح اصلا “ شنیده نمیشود، آنجا که از مسئولین دولت قبل خواستند که این طرحهایی که شروع کردند را تمام کنند و به دولت فعلی گفتند که مراقب باشید این طرح به چیزی ضد خودش تبدیل نشود. در هر دو دولت این طرحها برای جلب نظر عامه مردم طراحی شدند و ادعا برا این بود که این طرحها برطرفکننده اصلیترین چالش زمان هستند، در هر دو دولت روءسای دولت از طرحها به عنوان ویترین کارشان نام بردهاند، در هر دو طرح به حدی تعصب و پافشاری ضورت گرفته است که در دولت قبل حاضر نشدند از مشاورههای افرادی نظیر دانش جعفری بهره ببرند و وی را قربانی کردند و در مجلس چوب حراج به سرمایهها و پشتوانههای سیاسی خود زدند تا طرح را به جایی برسانند و عامه مردم را جذب خود کنند. در دولت فعلی نیز میبینیم که فردی مثل پزشکیان که از اصلاحطلبان استخوان خرد کرده است نیز تحمل نمیشود و مورد هجمه قرارمی گیرد یا اینکه مخالفتهای علی ربیعی و سایرین نیز راه به جایی نمیبرند؟!
اما نکتهای که حائز اهمیت است این است که برخی از مدیرانی که در دولت آقای روحانی ماندگار شدهاند یا به پستهای آنچنانی رسیدهاند، در دولت آقای احمدینژاد رشد و تربیت یافتهاند و اصطلاحا دو خط رزومه یافتهاند که از سوی آن دولت نیز به دلیل ضعفهای شدید تحمل نشدند و در نظام سلامت ما شاهد هستیم که بعضی از این افراد به دلیل شدت سو مدیریتها وٕ ضعف عملکرد اصلا تحمل نشدند و از ریاست یک بیمارستان هم عزل شدند. (ببخشید که بنده همیشه از حوزه سلامت سخن میگویم زیرا تمام زیر و بم این داستان را میشناسم)
اگرچه نگه داشتن مدیران سابق تا سطحی کاملا منطقی است و از سویی نیز میتواند حسنی برای دولت محسوب شود اما باید توجه داشته باشند که مردم قادر به تمیز هستند و به خوبی درک خواهند کرد، حفظ بدنه کارشناسی با تداوم همکاری یک مدیر سابق مثلا با مدرک پزشکی عمومی اینبار بر راس یک شرکت کارگری و خدماتی موضوعی فراتر از بحث تجربه و حفظ مدیریتهاست؟ ! که از این دست انتصابات فراوان داریم و شاهد هستیم یا آنجا که اتفاقا افراد زیادی که نامشان توسط نهادهای نظارتی کشور جهت بررسی در دادگاه به جرم تخلف یا فعل مجرمانه ارسال شده است در همین دولت دوباره به کار گرفته شدهاند که فهم مردم به خوبی برایشان روشن خواهد کرد که هدف چیزی فراتر از یک تعامل با پیشینیان است، استدلالی که برای انتساب این افراد بهکار میرود کم شباهت به استدلالهای اقای احمدینژاد نیست که میفرمودند هنوز که جرمی اثبات نشده است؟
مثلا اگر شما ببینید که در جایی یک مدیرکل اسبق، با شصت مورد اتهامی، بدون کوچکترین تهدیدی، در دولت تدبیر و امید مجددا به عنوان مشاور یک نهاد اقتصادی منصوب شود! و نامش در گزارش رسمی بیاید، آیا میتوانید از مردم بخواهید که اینگونه فکر کنند که هدف تعامل هست؟ البته بنده نمیگویم که چنین اتفاقاتی افتاده است؟ اما میگویم که موظب باشند که اتفاق نیافتد که اگر بیافتد چه پاسخی میتوان به انظار از حدقه بیرون زده عموم داد؟
اینها ضعفهایی از دولت خواهند بود که تاثیرگزاری سخنان مسئولین ارشد دولتی را در باب مبارزه با فساد بهشدت به پالش خواهند کشید چون این رفتارها در جلوی دید عوام الناس هست.
اتفاقا موضوعی که از رصد دولت و دقت آنان کاملا دور شده است این است که مردم و تودههای اجتماعی در حال مشاهده حضور برخی از افراد هستند که اصلا با هیچ منطقی جور در نمیاد. دیگر نمیتوان قبول کرد که… … .
از زمزمههایی که در جامعه است به راحتی میتوانید دریابید که این دولت، با این رویه که پیش میرود دولت اعتدال نیست، بلکه دولت انتقال است، اما به چه کسی را مردم تعیین میکنند، اما با این تعریف از اعتدال و با این رویکرد، باید این دولت را تنها دولت چهارساله تاریخ بعد از انقلاب دانست، زیرا به قطع بدانید که این دولت با این رویه هزینههای گزافی را برای اصلاحطلبان به بار آورده و خواهد آورد؛ کاهش اعتبار شخصیتهایی نظیر آقای خاتمی در جامعه را که ناشی از سرخوردگی جامعه از تغییرات کند و لاک پشتی که تغییرات محسوسی را در بسیاری از زمینههای ایجاد نکردهاند میدانم را باید شکار بزرگ جریان اصولگرایی از فضای ایجاد شده توسط دولت اعتدال دانست، شکار و دست آوردی که شاید خیلیها هنوز بر آن زوم نکردهاند تا دریابند هزینه ناکارآمدی دولت برای اصلاحطلبان چقدر خواهد بود.
از نظر مقبولیت و محبوبیت اجتماعی نیز پر واضح است که هرگز نمیتوان دولت آقای روحانی را با دولت اصلاحات مقایسه کرد زیرا به خوبی میتوان بغضهای فرو خفته مردم را از ماندگاری برخی از چهرهها در عرصه مدیریت کشور که از قضا نه اصولگرا هستند و نه اصلاحطلب دید و همینطور برخی از انتصابات این دولت که روی گذشتگان را سفید کرد. بنده برای نگارش این سطور تحقیق و پرس و جوی طولانی را در میان جوامع فرهنگیان و پرستاران، پیراپزشکان، فعالان مبارزه با فساد اقتصادی و برخی از دست اندرکاران مجلس انجام دادهام و دوست دارم هر سایتی و با هر سیاستی که دارد کمی به شکل میدانی از لایههای زیرین جامعه تحقیق به عمل آورند تا ببینند که در توده جامعه چه میگذرد؟ شاید اگر اصلاحطلبان به این اتهام خودشان به اقای احمدینژاد در داشتن رفتارهای پوپولیتسی هنوز اصرار دارند، باید به خودشان بیایند و از خودشان بپرسند که احمدینژاد چه خبری از لایههای زیرین و دور از نظر اعتدالیون دارد که اینگونه ولع بازگشت نشان داده است؟
شاید وقت ان رسیده باشد که دولت این نقد را به خود بپذیرد که به جای تعامل با سیاسیون باید تعامل و اعتدال را با عقلای اصولگرا و اصلاحطلب در پیش میگرفت، در یک کلام انانکه توانمندند نه آنانکه زبانمندند؟
شاید وقت آن فرا رسیده باشد که دولت آقای روحانی به این سوال جواب بدهد که برای معلمان و پرستاران و پزشکان عمومی و کارگران چه حرف ملموسی در سال ۹۴ خواهد داشت؟
تاکنون حدود ده پیش بینی دقیق از حوادث سیاسی اجتماعی پیش روی کشور در وبلاگم ارائه نمودم که در قسمت پیش بینیهای وبلاگ “سلامت از نگاه ملی “با ذکر دقیق تاریخ وحادثه آمده است که از جمله پیش بینیهای صورت گرفته میزان مشارکت مردم در انتخابات و پیروزی آقای روحانی بوده است، اینبار معتقدم با رویکرد فعلی دولت، انتخاباتی با مشارکت حداقلی و پیروزی جریان اصولگرا را در سال ۹۶ در صورت اتحاد جریان اصولگرا شاهد خواهیم.
زیرامعتقدم اقای روحانی به جای اینکه در پشت رل خودروی دولت به آینهها اکتفا کنند، وقتش رسیده است که کنار بزنند و به اطراف نگاه کنند، تا ببینند که آیا آن مردمی که سال ۹۲ به ایشان رای دادند هنوز دنبال این خودرو میدوند یا اینکه تصویر متراکم چند ده نفر از یاران غار در آیینهها ایشان را به اشتباه انداخته است؟ به نظرم کمی تعلل و یکبار با اختیار کنار زدن بهتر است تا اینکه کمکها و همراهان حاضر در نقش آیینه، ایشان را به جایی برسانند، که نه بتوانند دور بزنند و نه بتوانند ادامه دهند، بلکه فقط باید پیاده شوند؟ اینجا نقطهای است که میتوان آن را شکار بزرگ اصولگرایان از اصلاحات نامید، نقطهای که دیگر مردم راضی نمیشوند با ندای اقای خاتمی پای کار بیایند.
انتهای پیام