خرید تور تابستان

گزارش/ گفت‌وگو با گشت ارشاد: معیارتان چیست؟

عطیه هوشمند، خبرنگار انصاف نیوز: این تابستان هم مانند تابستان‌های دیگر، زمانی است که برخوردها و حساسیت‌ها درباره‌ی پوشش زنان در معابر عمومی بیشتر می‌شود. تا پیش از اواسط خرداد امسال هم تعداد گشت‌های ارشاد کم و پراکنده بود اما با شروع گرمای تابستان بار دیگر گشت‌های امنیت اخلاقی، در میدان‌های پرتردد و شلوغ حضور دارند.

ولی سوال اینجاست که حدود حجاب عرفی و شرعی امروز جامعه‌ی ایران را آیا می‌توان به راحتی تشخیص داد و اختیارات این ماموران در واکنش به این موضوع تا کجاست؟ دراین باره در پرس و جویی از ماموران گشت ارشاد خواسته ایم بگویند براساس چه معیاری افراد را متوقف میکنند؟

برخی معتقدند تابستان امسال بنظر کمی فرق می‌کند. از زمزمه‌های چندسال گذشته راجع به حضور گشت‌های نامحسوس امنیت اخلاقی که وضعیت آن مشخص نشد و عکس‌های ماموران به اصطلاح نامحسوس آن تعجب بسیاری را برانگیخت، حال شیوه‌ی دیگری برای نظارت بر پوشش زنان راه افتاده که هنوز کم و کیف آن مورد سؤال یا ااعتراض برخی منتقدین است. تحلیلگرانی که معتقدند شیوه‌ی اعلام شماره‌ای برای اطلاع بدحجابی یا بی حجابی و… به پلیس از سوی خود مردم، جزو مصادیقی است که می‌تواند مردم را مقابل هم قرار دهد.

تب بحث بر سر «حجاب»، با پسوندهای مختلفی که پس از آن می‌آید، از «شرعی» تا «اجباری» یا «قانونی»، از آن دست موضوعاتی است که هیچوقت فروکش نمی‌کند. صحبت از یکی از عادی‌ترین موضوعاتی که افراد از هر طبقه‌ای با آن سروکار دارند، یعنی لباس و کدهای «پوشش قانونی» آنقدر فراگیر است که برای بسیاری تبدیل به موضوعی مهم یا جنجالی شود و اختلاف نظرها بر سر محدوده‌ی اعمال قانون حجاب یا اصل وجود چنین قانونی، درست یا غلط میدان «حجاب» را به عرصه‌ی پر حرف و حدیث مقابله یا اختلاف نظر تبدیل کرده، گویی چنین موضوعی هیچ گاه از صدر اخبار رسانه‌ها پایین نمی‌آید.

تابستان داغ

خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه ماه گذشته در خبری نوشت دادسرای ارشاد تهران از شهروندان خواسته به محض مشاهده‌ی موارد «کشف حجاب در خودرو»، «کشف حجاب یا سرو مشروبات یا کشف الکل..»، «انتشار مطالب خلاف عفت در اینستاگرام» و غیره موضوع را به پیام رسان‌های سروش و ایتا و شماره تلفن اعلام شده از سوی دادسرا ارسال کنند. با اینکه در متن این خبر صحبت از کشف حجاب است و نه بدحجابی، اما بسیاری از سایت‌های خبری این اطلاعیه را با تیتر اعلام شماره برای گزارش بدحجابی منتشر کرده‌اند و در عمل با توجه به اینکه در برخورد با بدحجابی نیز به عنوان یک جرم به برخی استنادات قانونی اشاره می‌شود، معلوم نیست این پیامک‌ها و تبدیل هر شهروند به یک ضابط قضایی برای گزارش موارد تخلف قانونی، برخورد با بدحجابی و آنچه پوشش نامناسب خوانده می‌شود را وارد چه مرحله‌ای می‌کند و قدرت پیدا کردن هر فرد برای ثبت تخلف قانونی، برداشت‌های شخصی را به چه مرحله‌ای می‌رساند. درحالی که یک قدم پیش از آن و زمانی که تنها گشت ارشاد و پلیس تنها برخورد کنندگان با موضوع تخلف از حجاب شرعی بوده‌اند هم اختلاف نظر راجع به حدود حجاب شرعی ابهامات و اختلاف نظرهای بسیاری را ایجاد کرده بود که هنوز هم حل نشده است.

«حداقل نیمی از مردم به عرفی بودن حجاب باور دارند»

مردادماه سال گذشته در اوج مستقر شدن گشت‌های امنیت اخلاقی، مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی 39 صفحه‌ای درباره‌ی حجاب با عنوان «عوامل مؤثر بر اجرایی شدن سیاست‌های حجاب و راهکارهای پیش‌رو» به نگرش جامعه‌ی فعلی به موضوع حجاب و رفتارهای پوششی جامعه پرداخت. این گزارش متفاوت به این نکته اشاره کرده بود که تا پیش از سال 1380 اطلاعات آماری و تحقیقی بسیار کمی در زمینه‌ی نوع نگرش به حجاب وجود داشته اما پس از این تاریخ با اهمیت پیدا کردن موضوع حجاب، پژوهش آماری درباره‌ی آن افزایش پیدا کرده است، این گزارش درباره‌ی «حدود حجاب» می‌گوید: «درواقع در مساله‌ی حدود حجاب به نظر می‌رسد میان درک مردم از حجاب و قرائت رسمی از آن اختلاف وجود دارد.» براساس این گزارش «درسال 90، سازمان تبلیغات اسلامی در پژوهشی میزان اعتقاد مردم نسبت به گزاره‌ی «حجاب شکل ثابتی ندارد و مقدار آن را عرف هر جامعه تعیین می‌کند.» از بین جامعه آماری حدود 30 درصد موافق و حدود 11 درصد نظر بینابین داشته‌اند.» و در ادامه از این موضوع نتیجه می‌گیرد که حداقل نیمی از مردم به عرفی بودن حجاب باور دارند و میان حدود شرعی و عرفی حجاب فاصله وجود دارد.

در این گزارش به این اشاره شده که صرفاً 64 درصد از پاسخگویان با گزاره‌ی «حجاب زن باید به نحوی باشد که موهایش معلوم نباشد.» موافق‌اند. یا در پژوهشی از سوی «ایسپا» در سال 93 این گزاره مورد تصریح قرار گرفته که 33 درصد از پاسخ دهندگان پوشش رایج را مانتو کوتاه و جذب و شال می‌دانند و فقط 5 درصد از مردم پوشش رایج را اسلامی می‌دانند.

حدود سیال عرف حجاب از نظر جامعه

اما آیا می‌توان گفت معیار گشت ارشاد –به عنوان یک ضابط- برای برخوردی معقول در سطح جامعه با حدود حجاب چیست؟ شاید برداشت شما از حدود حجاب مدنظر گشت ارشاد این باشد که معیاری را میان حجاب کامل شرعی و حجاب عرفی و رایج قرار می‌دهد و طبیعتاً دیگر نمی‌شود کسی را به صرف بیرون ماندن بخشی از موی سر یا قسمتی از گلو، مچ دست، نپوشیدن جوراب و مانند این دستگیر کرد. علی مطهری، که به افکار سفت و سخت درمورد حجاب معروف است در گفت‌وگویی در اینباره گفته بود: «قوانینی که جنبه‌ی فرهنگی دارد نمی‌توان راجع به آن گفت حتی نباید یک تار مویت هم بیرون باشد. این اصلاً قابل کنترل نیست.»

اما معیارهای سلیقه‌ای که در تجربه‌ی چندین و چند زن درباره‌ی گشت ارشاد تکرار شده، باعث می‌شود تجربه‌ی جلب شدن توسط گشت ارشاد، تبدیل به اتفاقی گاه غیرمنتظره شود که کسی تصور وقوعش را نمی‌کرده، این مساله البته فرع بر تعدد رفتارهای توهین آمیزی است که علاوه بر معیارهای سلیقه‌ای حجاب در بسیاری از موارد و به گواه تجربه‌ی برخی از زنان رخ داده است.

سید محمدزمان دریاباری، حقوقدان و وکیل دادگستری درباره‌ی حدود اختیارات ضابط‌های قضایی که همان ماموران گشت ارشاد هستند به انصاف نیوز می‌گوید: «بازداشت افراد طبق مقررات منوط به دستور مقام قضایی طبق ماده 237 قانون آیین دادرسی کیفری است. ضمناً صدور هرگونه قرار تامینی، چه بازداشت، چه وثیقه و چه دیگر اقسام قرارها، همگی طبق ماده 217 قانون آیین دادرسی کیفری منوط به این است که توسط مقام قضایی انتساب جرم تشخیص و پس از آن تفهیم اتهام شود، عملاً تفهیم اتهام از وظایف و اختیارات مقام قضایی است و ضابط قضایی صلاحیت و اختیار تفهیم اتهام و به تبع آن اخذ تعهدنامه و بازداشت شخص در محلی خاص را (مگر در خصوص جرائم مشهود) ندارد، حتی به اندازه یک دقیقه.»

اما معیاری که توسط قانون برای گشت‌های امنیت اخلاقی تعیین شده، تاکید بر حدود شرعی است. دریاباری در این باره به انصاف نیوز می‌گوید: «به استناد ماده 638 قانون مجازات اسلامی زنانی که «بدون حجاب شرعی» در انظار و معابر عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و جریمه نقدی محکوم می‌شوند. اصل تفسیر مضیق قوانین به نفع متهم ایجاب می‌کند دایره‌ی شمول جرم انگاری را تا جایی که می‌شود باید کاهش داد. این موجب می‌شود که افراد صیانت قانونی بیش‌تری پیدا کنند و حقوق شرعی و شهروندی‌شان مورد حفاظت قرار بگیرد.»

جالب آنجاست که معیار قانونی برخورد با چیزی تحت عنوان بدحجابی یا پوشش نامناسب، طبق یک استدلال برخی، قانونی با عنوانی 23 کلمه‌ای است که که شاید به گوش خیلی‌ها نخورده باشد: «قانون نحوه‌ی رسیدگی به تخلفات و مجازات فروشندگانی که استفاده از آن در ملاعام خلاف شرع است یا عفت عمومی را جریحه‌دار می‌کند». این قانون مصوب سال 1365 که سراسر اشاره به برخورد با فروشندگان البسه است، ناگهان در ماده‌ی چهار به افرادی اشاره می‌کند که این البسه را مورد استفاده قرار می‌دهند: «کسانی که در انظار عمومی وضع پوشیدن لباس آن‌ها خلاف شرع یا موجب ترویج فساد یا هتک حرمت عمومی باشد، توقیف، در دادگاه صالح محاکمه و حسب مورد به یکی از مجازات‌های ماده‌ی 2 محاکمه خواهند شد.»

دریاباری درباره‌ی اشاره‌ی این دو مستند قانونی به چیزی که «حدود شرع» نام دارد به انصاف نیوز می‌گوید: «مفهوم خلاف شرع را نمی‌توان به راحتی تسری داد و هرکسی به سلیقه، ذهنیت و سعه صدرش تفسیر خاصی می‌تواند از کلمه‌ی خلاف شرع داشته باشد. مرجع تشخیص خلاف شرع بودن که ضابط قضایی نیست. آنجا که در ماده دیگری گفته شده است «وضع آرایش و پوشیدن لباس آن‌ها خلاف شرع یا موجب فساد یا هتک عفت عمومی باشد، توقیف می‌شود و خارج از نوبت محاکمه می‌شود.» بنابراین بازهم مرجع رسیدگی به آن دادگاه است.»

دریاباری در پاسخ به این سؤال که آیا می‌توان «بدحجابی را  یک جرم مشهود –که ضابط قضایی توانایی مداخله و دستگیری فرد را در آن دارد- دانست؟» گفت: «جرم مشهود جرمی است که در مرعی و منظر عمومی انجام شود. اما اساساً این مقوله که پوشش فردی موجب هتک عفت عمومی و فساد شود، بسیار کشدار و تشخیص چنین جرمی بسیار سخت است. در سرقت مثلاً ممکن است فردی از دیوار خانه کسی دارد بالا می‌رود و از اوضاع و احوالش هم مشخص باشد که صاحب خانه نیست. یکی را می‌بینیم که عملاً مواد مخدر خرید و فروش می‌کند و اما اینکه کسی لباسش و پوشش خلاف شرع باشد یا نه، یک مساله‌ی اختلاف برانگیز است. ممکن است از نظر کسی کروات زدن فردی خلاف شرع باشد! یا پوشیدن روسری زرد شکل دیگری تفسیر شود. یا لاک زدن و چیزهای دیگر. ممکن است پنج تار از موهای خانمی بیشتر بیرون نباشد و بگویند این خلاف شرع است و می‌تواند عفت عمومی را جریحه دار کند و به نظر فرد دیگری اگر مقدار موی بیشتری از روسری بیرون باشد مشمول عنوان خلاف شرع خواهد بود. متاسفانه در مواردی هم برخورد صرفاً سلیقه‌ای می‌شود. به هرحال ماموران گشت ارشاد هم انسان‌اند و ممکن است براساس نظر شخصی برای آن فرد پرونده تشکیل بدهند.»

اما معیار برخورد با چیزی تحت عنوان بدحجابی چیست؟ چه معیار و حدودی دارد؟ آیا عرف جامعه استانداردهایی را به آن تحمیل نکرده و این معیار سیال می‌تواند با روح قانون که بر قبح مجازات اعلام نشده و صراحت مقررات تاکید دارد همخوانی داشته باشد؟ اول باید به این پرداخت که گشت‌های ارشاد چه معیارهایی را برای برخورد کردن در دستور کار دارند؟

نعمت احمدی در این باره به انصاف نیوز می‌گوید: «قانونی که وجود دارد از بدحجاب صحبت می‌کند، بدون اینکه تعریفی از حجاب داشته باشد. حجاب چه پوششی است؟ شما با هریک از مجتهدین هم صحبت کنید، به یک قدر و تعریف واحدی نمی‌رسند. یعنی اگر یک فرد چادری باشد اما آستین‌هایش تا آرنج باشند یا برای مثال قسمتی از پاهایش معلوم باشد آیا درست است یا نیست. دعوای ما سر پوشش است. حجاب یعنی پوشش، این پوشش چه تعریفی دارد؟ آیا این پوشش باید باشد یا مقنعه و روسری است؟ ما تعریف واحدی از این نداریم. اگر آنچه که در شرع می‌گویند، کفین و چهره و مانند این باشد، حال اگر این رعایت شود اما لباس تنگ باشد یا شلوار چسبان باشد، و فقط کفین و چهره برملا باشد، آیا این لباس چسبان و تنگ ایراد و اشکال ندارد؟»

این وکیل دادگستری ادامه می‌دهد: «منظورم این است که ما یک تعریفی از پوششی که بتوانیم آن را پوشش مذهبی یا پوشش ملی یا پوشش مورد تأیید بدانیم نداریم، خب این برای ما مساله است. وقتی که می‌گوییم بدحجاب، یعنی بد در مقابل خوب. حجاب برتر چیست؟ ما در این جا اشکال داریم و ضابطین دادگستری هم نمی‌توانند راسا ورود کنند. ضابط باید به دستور قاضی ورود پیدا کند. منِ ضابط دادگستری نمی‌توانم خودم ورود پیدا کنم که تو بدحجاب محسوب می‌شوی و تو را دستگیر کنم. موردی باید به آن رسیدگی شود. یعنی مشخصاً پرونده‌ای تشکیل بشود، وقتی پرونده تشکیل شد قاضی پرونده باید براساس پرونده اعلان کند. یعنی به پلیس بگوید برو و فلان شخص را دستگیر کن و بیاور و اتهام این شخص این است. نوع برخوردی که ضابطین به این کیفیت دارند، خودش خلاف قانون است.

گزارش یک تحقیق: تجربه‌ی بازداشت عامدانه

«مهدیه شرفی» که در مقطع کارشناسی ارشد رشته مطالعات زنان از دانشگاه الزهرا فارغ التحصیل شده، سال 96 تصمیم گرفت برای شرکت در همایشی با نام «نگرش علمی و کاربردی به عفاف و حجاب» در همین دانشگاه، برای نگارش مقاله‌ای با عنوان «بررسی تأثیر طرح جامع عفاف (گشت ارشاد) بر ترویج حجاب افراد بدحجاب و ارتقا امنیت اجتماعی آن‌ها» با یک ون گشت ارشاد برخورد کند، با لباسی که البته فکر نمی‌کرده مشکلی داشته باشد اما از روی بسیاری از شنیده‌ها، دور از ذهن نمی‌دانست که باعث شود داخل ون بنشیند و به «وزرا» برود.

می‌گوید روزی که مقابل گشت ارشاد ایستاده بود مانتوی جلوباز پوشیده بود اما پیراهن و شلوار گشاد ورزشی بلندی به تن داشت و خبری از لباس جذب و بدن نما هم نبود، از او می‌خواهم روایتش را با تمرکز بر این پیش ببرد که معیار گشت ارشاد برای برخورد چه بوده: «من برای اینکه ببینم رفتارشان چه جوری است تصمیم گرفتم با آن‌ها برخورد کنم و دعوایمان شد (می‌خندد) اما راجع به اینکه چه چیزهایی مدنظرشان است، در خود پاسگاه وزرا یک فرم از پیش تعیین شده‌ای وجود دارد که تو باید آن فرم را امضا کنی.

در این فرم نوشته شده است که تو یا مانتوی جلوباز پوشیده بودی، یا اینکه شلوار کوتاه جذب پوشیده‌ای، یعنی ساق پاهایت معلوم است. من شلوار گشاد ورزشی بلند پوشیده بودم. پیش آن‌ها رفتم و گفتم «این ویژگی‌ها را ندارم اما من را بازداشت کرده‌اید. من نمی‌خواهم این گزینه‌ها را بزنم.» هیچ گزینه‌ی دیگری وجود ندارد که تو آن ویژگی‌ها را تأیید نکنی. به من گفتند اگر می‌خواهی تأیید نکنی باید شکایت کنی و تأیید کنی که تو را به عنوان مجرم بازداشت کرده‌اند و این مجرم بودن را زیر سؤال ببری. در این صورت هم باید بروی دادگاه و شکایت کنی. یعنی یک پروسه‌ی طولانی برای تو درنظر می‌گیرند و منصرف می‌شوی که بخواهی این جرم را قبول کنی.»

او درباره‌ی اینکه این فرم شامل چه مواردی می‌شد، می‌گوید: یکی مانتوی جلوباز بود، یکی شال نازک یا نامناسب که موها معلوم باشد و یکی هم چکمه ی بلند؛ دقیق یادم نمانده اما حدود پنج یا شش مورد بود که به این عنوان تعیین شده بود. اما چیزی که من در مصاحبه‌ها پیدا کردم این است که اینها فقط به این شش مورد بسنده نمی‌کنند. یعنی درست است که اینها این شش مورد را برای خودشان انتخاب کرده‌اند که بازداشت کنند. اما کاملاً سلیقه‌ای انتخاب می‌کنند. در خود قوانین ما هیچ معیار مشخصی تعیین نشده و «حدود شرعی» به عنوان معیار تعیین شده است. حدودی که شرع مشخص کرده با حدودی که اینها معین کرده‌اند تناسب ندارد. یعنی یک مدل هست که به صورت عرفی در جامعه وجود دارد، یک مدل شرعی وجود دارد و یکی هم مدلی است که این‌ها درنظر گرفته‌اند.

شرفی اما به این اشاره می‌کند که معیار تنها پوشش فرد نیست و مسایل دیگری می‌تواند در این دخیل شود که پوشش شما از سوی گشت ارشاد غیر شرعی دانسته شود: دیدی که وقتی هرکدام از ما سرکاری هستیم، فقط می‌خواهیم شیفت کاری‌مان تمام شود؟ من با حدود 12، 13 نفر مصاحبه کردم، همه تاکید داشتند که اینها هرکدام روزانه تنها سعی می‌کنند گشت بزنند و چندنفر را بازداشت کنند. باید چندتا ون را پر کنند؛ یعنی موقعی که ما را از ون پیاده کردند، دانه دانه ما را می‌شمردند و می‌گفتند: «خب تمام شد، ظرفیتمان تکمیل شد.» این جمله را من خودم شنیدم.

او میگوید واکنش او هم چیزی بود که در دستگیری تاثیر داشت: من بعد از اینکه به این موضوع فکر کردم، به نظرم آمد که پرخاشگرانه با آنها برخورد کردم و این هم در دستگیری تاثیر دارد. یعنی وقتی با آنها صحبت می‌کنی باید به آن ها بگویی: باشد این کار را ‌می‌کنم و دیگر به آن ها جواب ندهی. یعنی هرچقدر آنها اصرار کردند تو با آنها ملایم برخورد کنی. این خیلی متفاوت خواهد بود با وقتی که با آن ها دعوا کنی. در صورت دعوا و توهین اوضایی متفاوت را تجربه خواهی کرد.

او اضافه می‌کند که البته برخی ضابط‌ها هم قوانین را زیرسوال می‌برند. اول اینکه چیزی که به من گفتند این بود که می‌خواهیم تو را بگردیم. می‌توانستم از ضابط به این خاطر شکایت کنم. (درحالی که برای اطلاع پیدا کردن وارد شده بودم و تصمیم گرفتم بروم ببینم وضعیت چه طوری است.) اما با این‌حال اینقدر فشار و شوک روحی زیاد بود که اصلاً نمی‌دانستم که باید چه کار کنم. یعنی اینها رفتارشان توهین آمیز بود و در قوانین هم آمده و جزو حقوق ماست که وارد حریم خصوصی‌مان نشوند. اما هیچکدام از این موارد را رعایت نمی‌کنند و به جز این به تو اهانت هم می‌کنند و نمی‌توانی چیزی بگویی.»

شرفی درباره‌ی نتیجه‌ی مقاله‌ای که تهیه کرده بود می‌گوید: «یکی از نتایج این مقاله این بود که هیچکدام از ویژگی‌های پوشش تعیین نشده و دستشان کاملاً باز است و آن فاکتورها را رعایت نمی‌کنند. دوما اینکه کسانی که این تجربه را داشتند نه تنها روی حجابشان تأثیر مثبت نداشت که منفی‌تر هم شده بود. همه‌ی بچه‌ها می‌گفتند بعد از این اتفاق نه تنها پوشش‌مان مطابق با معیارهای آن‌ها نشده که سعی هم کردیم تفاوت آن بیشتر هم بشود. سوم اینکه تمام آن‌ها وقتی دوباره گشت ارشاد را می‌بینند، دچار تپش قلب، تعریق بدن و استرس شدید می‌شوند. تمام کسانی که از آنها سوال کرده بودم می‌گفتند ما دیگر با دیدن این ماموران احساس امنیت نمی‌کنیم.»

از او می‌پرسم «کس دیگری که بدون معیار بازداشت شده بود موضوع تحقیق تو قرار گرفت؟» تعریف می‌کند: «یکی از بچه‌ها که با آن‌ها مصاحبه کرده بودم می‌گفت: باران می‌آمد و پاییز بود و من دم پارک ملت بودم. از دانشگاه داشتم می‌آمدم و کتاب دستم بود و وضعیت مناسبی نداشتم. او کمربند بارانی را گره زده بود و زیرش هم سارافون پوشیده بود که خیلی بلند نبوده. این بارانی بسته بوده اما باد می‌زند و بارانی‌اش را باز می‌کند و این اتفاق جلوی گشت ارشاد می افتد. گشت ارشاد هم می‌گوید تو پوششت نامناسب است. او می‌گوید: من از دانشگاه دارم می‌آیم و باد می‌آید. شما خودتان دیدید. باد بارانی‌ام را باز کرده و الان می‌بندمش. اما گشت ارشاد شروع به دعوا با او می‌کند و او هم طبیعتاً جواب آن‌ها را می‌دهد. درنتیجه بازداشت می‌شود درصورتی که پوشش او مشکلی نداشته. »

گشت ارشاد؛ برخورد نزدیک

از آنجا که تا به حال تجربه‌ی برخورد با گشت ارشاد را نداشتم به نظرم ضروری آمد که با برخی ماموران گشت ارشاد در این باره گفت‌وگو کنم.: پرس و جو از گشت‌های ارشاد درباره‌ی اینکه با چه مواردی در پوشش و آرایش برخورد می‌کنند. چند ون گشت ارشاد را در نقاط مختلف برای سؤال و جواب انتخاب کردم که همگی پس از پرسش روی یک موضوع تاکید می‌کردند: «مانتوی جلوباز و موهای کشف» یعنی اینکه روسری به کل از روی سر فرد افتاده باشد. این همان چیزی است که همه در اسم بردن از آن هم نظرند و تاکید می‌کنند برخورد با مانتوهای جلوباز معیاری است که مقام قضایی دستور به رسیدگی به آن داده.

اما معمولاً معیاری فراتر از این مورد اشاره قرار نمی‌گرفت و با گاردی بسته از اینکه «ما فقط به دستور مقام قضایی عمل می‌کنیم و نه بیشتر» گفت‌وگوها کوتاه و شبیه به هم می‌ماند. مگر اینکه تک تک مواردی که ممکن بود ایراد داشته باشد را از آن‌ها می‌پرسیدم و آنجا بود که معیارهای چیزی به نام حجاب قانونی مفصل می‌شد. سرهنگ سن بالای حوالی میدان ولیعصر اما جواب‌های دقیق‌تر و باحوصله‌تری از بقیه می‌دهد:

آفتاب دارد فرو می‌نشیند و زمین داغی روز را پس می‌دهد. حوالی میدان ولیعصر و کنار پاساژها و مغازه‌های شلوغ ضلع شمال غربی میدان قدم می‌زنم. گفته‌اند دو ون گشت ارشاد دور میدان ولیعصر ایستاده‌اند اما هرچه دنبالشان می‌گردم چیزی پیدا نمی‌کنم. سربازی که از پاسگاه می‌آید با دست دور میدان را نشان می‌دهد و می‌گوید آنجا بودند. ون‌ها را را پر کردند و شاید پنج دقیقه‌ی دیگر برگردند.

سروقت رسیدند؛ دو ون گشت ارشاد که تازه عده‌ای را برای تعهد به وزرا فرستاده و حالا با کابینه‌ی تقریباً خالی که دو زن که با چهره‌ای در هم رفته داخل آن نشسته‌اند، کنار میدان منتظرند. نمی‌دانم به من هم قرار است تذکر بدهند یا نه. کارت خبرنگاری را توی مشتم گرفته‌ام و می‌روم سمت مردی که می‌گویند سرهنگ است و فقط او باید مصاحبه کند. سرهنگ که سن بالاتر از همه است از بین جمع چند پلیس ایستاده کنار ون سمت من می‌آید. خودم را معرفی می‌کنم و می‌گویم چندسوال کوتاه درباره‌ی معیارهای پوشش از نظر گشت‌های ارشاد دارم و می‌پرسم چه مواردی در پوشش و ظاهر زن‌ها و البته مردها باعث مداخله‌ی ارشاد می‌شود؟

بلافاصله می‌گوید: مانتوی جلوباز، لباس بدن نما و جذب و «آرایش بسیار غلیظ مخصوص مجالس عروسی» از مواردی است که گشت‌ها با آن برخورد می‌کنند. توضیح می‌دهد که مانتوی جلوباز، همان مانتوهای بدون دکمه که تازه چندسالی است رواج پیدا کرده، حالا موضوعی است که از سوی مقامات قضایی روی آن تاکید می‌شود و خبر از این می‌دهد که قرار است با تولید کننده‌های مانتوهای جلوباز و فروشندگان این نوع مانتوها هم به دستور مقامات قضایی برخورد شود.

اما این پایان گفتگوی‌مان راجع به معیارهای حجاب مناسب از نظر گشت ارشاد نیست و راجع به حدود 20 معیار دیگر هم می‌پرسم که از نظرشان برخورد با آن‌ها لازم است یا خیر. شلوار پاره، مانتوی تنگ، شال نازک و حریر، آستین کوتاه تا آرنج، خالکوبی، مواردی است که بلافاصله مشکل‌دار بودن آن را تأیید می‌کند اما باقی موارد را با این شرط تأیید می‌کند که «جلب توجه نکند»، معیاری عرفی و سلیقه‌ای که معلوم نیست آیا همه روی آن متفق القول‌اند یا خیر.

می‌پرسم «موهایی که رنگ فانتزی دارند چه طور؟» می‌خندد: این‌ها که داخل روسری باشد مشکلی ندارد. موهایشان را هررنگی دلشان می‌خواهد بکنند اما آن را بپوشانند. رنگ موهای غیرطبیعی اگر جلب توجه کند ایراد دارد.»

پوشیدن مانتوی جلوباز به همراه لباس و شلواری گشاد چیزی است که به نظر او از نظر مقام قضایی مشکل دارد اما با آن برخورد شدید نمی‌شود. مدل موهای متفاوت و انداختن گوشواره‌هایی که جلب توجه کند می‌تواند باعث مداخله‌ی گشت ارشاد بشود و شلوار و پیراهن کوتاه جلوبسته و دکمه دار اگر با شلوار بدن نما پوشیده شود، از نظر او ایراد دارد اما شلوار کوتاهی که قسمتی از مچ پا از آن پیدا باشد چیزی است که «سرهنگ» برخلاف دیگر ماموران گشت‌هایی که درباره آن سؤال پرسیده‌ام اشکالی در آن نمی‌بیند. هرچند دور از ذهن نیست که تصور ذهنی‌مان از آنچه طرح کرده‌ام یکسان نباشد.

زنی که یک دسته از موهای بلند طلایی‌اش از شالش بیرون افتاده و لباسی سراسر مشکی پوشیده مقابلم داخل ون می‌نشیند و سؤال‌های من از سرهنگ هم تمام شده. به تک جمله‌ی مکرری فکر می‌کنم: «جلب توجه نکند»؛ معیارهایی که می‌توانند ده سال دیگر به چشم نیایند و عادی باشند و پوششی که الان عادی شده ممکن بود ده سال پیش از نظر ماموران گشت ارشاد جلوه‌گری کند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. جمله برگزیده : تنها سعی می‌کنند گشت بزنند و چندنفر را بازداشت کنند. باید چندتا ون را پر کنند؛ یعنی موقعی که ما را از ون پیاده کردند، دانه دانه ما را می‌شمردند و می‌گفتند: «خب تمام شد، ظرفیتمان تکمیل شد.» این جمله را من خودم شنیدم.

  2. همه‌ی بچه‌ها می‌گفتند بعد از این اتفاق نه تنها پوشش‌مان مطابق با معیارهای آن‌ها نشده که سعی هم کردیم تفاوت آن بیشتر هم بشود. تمام آن‌ها وقتی دوباره گشت ارشاد را می‌بینند، دچار تپش قلب، تعریق بدن و استرس شدید می‌شوند. تمام کسانی که از آنها سوال کرده بودم می‌گفتند ما دیگر با دیدن این ماموران احساس امنیت نمی‌کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا