راه متفاوت جبهه پایداری و شورای وحدت اصولگرایان
فائزه عباسی در خبرآنلاین نوشت: «بازی به هم زن» و «بچه شلوغ کن» اینها الفاظی است که در فضای خانواده و زبان عامیانه میتواند مصادیق زیادی داشته باشد اما وقتی پای این القاب به عالم سیاست آن هم در جمع اصولگرایان میرسد یک مصداق بیشتر ندارد؛ کافی است این واژهها به زبان بیاید تا همه نگاهها متوجه «جبهه پایداری» شود.
گروهی که ظهور و بروزش از فراکسیون «انقلاب اسلامی» در مجلس هشتم شروع شد و با حمایت دولت محمود احمدینژاد در انتخابات سال ۹۰ توانست ۸۲ کرسی از ۲۹۰ کرسی را در مجلس نهم به دست بیاورد. مجلس نهم برای پایداریها یک ایدهال بود؛ آنها توانسته بودند به یکی از جریانات تاثیر گذار در مجلسی که از مجلسهای یکدست اصولگرا بود تبدیل شوند اما با پایان مجلس نهم روند نزولی آنها هم شروع شد.
البته مجلس نهم از جهتی هم، شروع یک شکاف برای راستیها بود؛ یعنی اگر بخواهیم برای این صحبت بهزاد نبوی که گفته بود «اگر اصلاحطلبان نباشند، اصولگرایان به جان هم میافتند» یک مصداق عینی بیاوریم میتوانیم به مجلس نهم اشاره کنیم. مجلسی که یکدست و تمام عیار اصولگرا بود اما از درون همین جمع یکپارچه اختلافات زیادی سر بیرون آورد و اتفاقا یکسر این دعواها همین «بچه شلوغ کنها» بودند. بچه شلوغ هایی که بازی وحدت را در انتخابات مجلس دهم با سهم خواهی از لیست واحد اصولگرایان بهم زدند تا دست اصولگرایان از کرسی های نمایندگی تهران در پارلمان کوتاه بماند.
حالا بار دیگر به سال انتخابات و تعین تکلیف برای مجلس یازدهم رسیدهایم و دوباره قیل و قال در اردوگاه اصولگرایی بر سر وحدت و اینکه چه کسی بازی بهم زن است به پا شده است.
تیر خلاص به شورای وحدت
این روزها که دوباره تب رسیدن به وحدت در میان اصولگرایان بالا رفته است، باز هم همان چند صداییها و باز هم همان پرونده قدیمی اختلاف و انشقاقی که چندان برای راستیها غریب و تازه نیست روی میز قرار گرفته است.
این بار هم از همان «ب» بسمالله برای رسیدن به یک نقطه مشترک اختلافات عیان شده و هرچه این موضوع پیشتر می رود اختلافات هم علنیتر و عمیقتر می شود. ابتدا شورای وحدت با چنان شور و حرارتی پا به میدان گذاشت که کسی حتی فکرش هم نمیکرد این شورا هم به بن بست بخورد اما کمکم زمزمههای اختلاف شروع شد؛ اول دلخوری ها از بی توجهی به جایگاه روحانیت در این شورا مطرح شد و کم کم برخی از همان ها که در جلسات حضور داشتند راهشان را زیرپوستی جدا کردند، برخی چون قالیباف که بحث نواصولگرایی خودش را پیش کشیده و به دنبال عملیاتی کردن آن است.
ادامه مسیر اختلافی به دوگانه جمنا – شاجا هم رسید، همان جمنایی هایی که گفته می شد شاکله اولیه شاجا را شکل داده اند از عدم ادغامشان در شورای وحدت گفتند و اینکه کارشان برای انتخابات تازه شروع شده است. در این میان نمیتوان از برخی گلایه ها از دعوت نکردن چهره های اصیل و اعتدالی اصولگرا به جلسات وحدت عبور کرد. اما در میانه این بگومگوها و حرف و حدیث ها، تیر خلاص را جبهه پایداری بود که به این وحدت زد.
آنطور که مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز درباره حضور پایداریها در میان اعضای شورای وحدت گفته است گویا شورای وحدت از «پایداری» هم برای شرکت در جلسات دعوت کرده است اما آنها تا کنون در آن جلسات شرکت نکردهاند. موضوعی که با انکار پایداری ها هم روبرو نشده و سخنگوی این جریان پیشتر نیز از عدم تمایل این جبهه برای حضور در جلسات شورای وحدت سخن گفته بود.
اما اوج ماجرا مربوط به اظهارات راس حلقه پایداری در تهران میشود. مرتضی آقاتهرانی دبیرکل جبهه پایداری چندی پیش از مدل انتخاباتی ویژه پایداری رونمایی کرد. او میگوید: « جبهه پایداری بر اساس بررسیها و استفاده از تجارب گذشته خود با جریانهای انقلابی برای انتخابات مجلس در سال جاری به مدلی برای همافزایی و وحدت رسیده است و بر اساس آن مدل، ارتباطات و فعالیتهای خودش را با دیگر تشکلهای انقلابی در جهت تحقق گفتمان انقلاب اسلامی و روی کارآمدن مجلس انقلابی عملیاتی میکند.»
اظهاراتی که با حرف های اخیر محصولی که تاکید کرده بود هرجا پایداری ها تنها به انتخابات ورود کرده اند موفق تر بوده اند تکمیل شد و حجت بر اصولگرایان تمام شد که احتمال آنکه پایداری ها با لیست مستقل وارد بازی انتخابات مجلس یازدهم شوند بالاست.
حمله همه جانبه محصولی به اصولگرایان
شاید در همین راستاست که پایداری ها یکصدا به میدان آمده و تلاش دارند نحوه حضورشان در انتخابات را توجیه کنند آنهم در روزهایی که دوباره سایه «بازی بهم زن» بودن روی سر پایداری ها سنگینی میکند اما اینبار گویا اعضای این جریان میخواهند یکبار برای همیشه به این اتهام پایان بدهد. البته آنها برای اینکار یک استراتژی هم دارند و آن تاختن به دیگر چهرههای اصولگرایی است.
صادق محصولی قائم مقام جبهه پایداری برای اینکار پیشقدم شده و در سخنرانی شمشیرش را برای همه چهرهها و شخصیتهای سیاسی اصولگرا از رو بسته و حملاتش را با هدف قرار دادن احمد توکلی شروع کرده است. او با کنایه به نماینده سابق مجلس میگوید: «اگر معنویت نباشد ممکن است ما در زمینه عدالت شعاری بشویم. یک آقایی مصاحبه کرد و اشاره ای به وزارت نفت دولت احمدی نژاد کرد و گفت در دولت نهم چند نفر را برای وزارت نفت معرفی کردند و ما به دلایلی رای ندادیم، منتهی دلایلی را که آورده بودند را نتوانستند اثبات کنند. ما گفتیم پس چطور شما بعدش به آدمی که گفت اعتقادی به مافیای نفت نداریم رای دادید؟ حالا سازمان شفافیت بزنید.»
اما بخش اصلی صحبتهای محصولی آن بخشی است که متوجه انتخابات است. محصولی به انتخابات سال ۹۰ و ۹۴ اشاره میکند و میگوید:« در لیستی که اصولگرایان معرفی کردیم طرفدار برجام را گذاشته ایم کنار مخالف ۱۰۰ درصد برجام و به مردم دادیم که به ما رای بدید. مردم می گویند شما اصوگراها دکان باز کردید یا ما را مسخره کردید یا واقعا اعتقادتان هست که در موضوعی مانند برجام به یک هم فکری نرسیده اید، به این برادران می گوییم این لیست رای نمی اورد، در جواب به ما گفتند بازی به هم زن هستید. نتیجه حرف نزدن ما چه شد؟ انجایی که حرف زدیم و از ارزش ها دفاع کردیم و لیستی روبروی هم دادیم ۱۶، ۱۷ نفر از لیست جبهه پایداری وارد مجلس شد اما اینجایی که سکوت کردیم، شکست خوردیم.»
محصولی برای تطهیر پایداری از صفت «بازی بهم زن» نیز گفته است:«وحدت وسیله است و هدف نیست، اگر وحدت به رسیدن به هدف کمک کند چیز خوبی است. اما این که شما به بهانه وحدت، حزب اللهی ها را کنار بگذارید و انهایی را که دورتربه ارزش های انقلاب هستند را در لیست بیاورید وحدت معنا نخواهد داشت. در آخرین دوره مجلس انتقاد ما به لیست واحد اصولگرایان این بود که چرا باید سهم خواهی بشود و یا اینکه چرا فردی که کسی آن را نمی شناسد، تنها به این دلیل که از فلان حزب است باید وارد لیست شود؟ و یا حداقل کف اصولگرایی را نداشته باشد. منتهی ما گفتیم اگر ما بازی بهم زن هستیم، پس سکوت می کنیم، که نتیجه اش شکست همه سی نفر بود.»
قائم مقام جبهه پایداری، محمدرضا باهنر را هم در سیبل قرار میدهد و با کنایه به او میگوید: «متاسفانه ادعای اصولگرایی داریم اما طبق اصول عمل نمی کنیم، شکست ها و ضعف هایمان هم از این جاست، بالاخره اصولگرایی چه چیزی برای انتخابات و … دیکته می کند. برای مثال فردی که اهل لابی و جز اصولگراها بوده، در فتنه هم به آقای موسوی رای داده است. شما انتظار دارید بنده و ایشان برای لیست انتخاباتی به یک لیست واحد برسیم.»
دوگانه اصلح و صالح
حالا دیگر به نظر می رسد بازی «بازی خراب کنها» آغاز شده است. البته کلید خوردن این موضوع از پیش از صحبتهای آقاتهرانی و با فرمان انتخاباتی پدر معنوی جبهه پایداری یعنی آیتالله مصباح یزدی آغاز شد. او گفته بود: «باید بنایمان بر این باشد که افراد اصلح را بشناسیم.» هرچند آیتالله مصباح یزدی در صحبتهایش اشاره میکند که اگر اصلح در بین اصلاحطلبها هم بود باید از میان آنها دست به انتخاب زد، اما این امری کاملا واضح و مشخص است که منظور او از طرح این موضوع یک خط و نشان برای جریان اصولگرایی بود؛ به این معنا که وقتی صحبت از اصلاح مورد تائید پایداری میشود یعنی فردی که خاستگاه او جریان پایداری است.
این موضوع در صحبتهای صادق محصولی هم به وضوح میتوان دید. او میگوید: «اصلح یعنی بین افرادی که در زمین که توانایی رای آوری دارند، بهترینشان را انتخاب کنیم. اصلح که به معنای معصوم نیست. منتهی برخی انقدر برخی اصلح را لجن مال می کنند که وقتی کسی از اصلح می گوید، می گویند اصلح بد است.»
با این اوصاف اگر بگوییم پایداری در حال کوبیدن آخرین میخها را بر تابوت وحدت اصولگرایی است بیراه نگفتهایم.
انتهای پیام