اعترافنامهی عبدالرضا داوری!
روزنامهی اعتماد نوشت: بيش از هر چيز به نامه اعتراف ميماند. اعتراف به استراتژي «انتخابات» تا اعتراف به «قصور»؛ نامه اعمال از گذشته تا آينده. عبدالرضا داوری بعد از تمام حواشي توييتري كه داشته در اولين مصاحبه پس از فروكش كردن آنها به «قصور در 88 تا ادعاي توانايي راهبري كلان محمود احمدينژاد» معترف است. زندگي خصوصي ساكن ساختمان خيابان ولنجك، دست راست محمود احمدينژاد و حامي بيچون و چراي او چند ماه پيش تا مدتها حيات سياسي او را تحت تاثير قرار داد؛ درست همان زمان كه همسرش در صفحه شخصي خود عليه او افشاگري و ادعاي رابطه غيراخلاقياش با يك خبرنگار را مطرح كرد. اين اتفاق تا مدتها جريان منتسب به احمدينژاد را هم تحت تاثير قرار داد و حتي شنيدهها حاكي از آن بود كه رهبر جريان «بهار» از ورود او به مقر هميشگيشان يعني ساختمان ولنجك جلوگيري كرده است. البته همه اين حرف و حديثها با وجود شايعه «خودكشي» و «اسكرينشاتهاي تهديدآميز داوري» مدتي بعد فروكش كرد و حالا «مشاور رسانهاي» رييس دولت نهم و دهم در خلال تازهترين گفتوگويش با «ايلنا» همچون تريبوندار اين جريان از همه چيز گفته است؛ از اصولگرايان تا اصلاحطلبان. آن طور كه گويي باور دارد «اصلاحطلب و اصولگرا» ماجرايشان تمام شده و وقت ايفاي نقش «بهاريها» فرا رسيده است.
تحليلهاي «بهاري»
آغاز مصاحبه با تحليلهاي داوري است، تحليلهايي كه مشخص نيست براساس چه دادههايي صورت گرفته است. او مدعي است كه در انتخابات پيش رو بر اساس نظرسنجيهاي صورت گرفته از سوي «صداوسيما، مراكز امنيتي و ايسپا»، «نرخ مشاركت در كل كشور زير 30 درصد و در تهران كمتر از 10 درصد» است و اين يعني «مردم گفتهاند در انتخابات شركت نميكنيم!» داوري نتيجه اين حضور نيافتن در انتخابات را پيروزي يكدست «جريان معروف به اصولگرا» ميداند. با اين حال در ادامه اين صغري و كبري چيدنها نتيجه گرفته كه مردم از «جريان اصولگرا و اصلاحطلب خسته و زده شدهاند و اين دو جريان را در واقع يك جريان ميدانند كه فقط به فكر منافع و اهداف شخصي و باندي خودشان هستند.» داوري باز هم به نظرسنجيهايي كه مشخص نيست چقدر صحت دارد، اشاره كرده و مدعي شده «سيدمحمد خاتمي كمتر از 12 درصد اقبال عمومي دارد و اگر صد بار ديگر تكرار كند، كسي به حرف خاتمي وقعي نخواهد نهاد»؛ چراكه «ليست اميد با محوريت آقاي عارف و شوراي شهر كاملا مردم را از حق دعوت سياسي آقاي خاتمي دلزده كرده است». تحليلهاي داوري نه تنها مشخص نيست كه بر اساس كدام منبع و داده رسمي دقيق است بلكه به نظر ميرسد بايد تا حد زيادي غرضورزانه به حساب آيد. او همچون ديگر همراهان «بهارياش» نه جريان اصلاحطلب و نه جريان اصولگرا را به رسميت نميشناسد. صدايي كه اولين بار در اعتراضات دي ماه 96 شنيده شد. در ميانه مصاحبه نيز داوري مدعي است كه «اعتبار خاتمي بعد از دي ماه 96 ساقط شد». اما آن طور كه به نظر ميرسد جريان بهار چندان با صداي اعتراضهاي شنيده شده، مخالف نيستند و گويا نميخواهند «ساقط شوند».
اعتراف به «ما اپوزيسيوني هستيم كه در انتخابات شركت ميكنيم»
«اسفنديار رحيممشايي» كه احمدينژاد او را در آستانه انتخابات 92 «صالح و مفيد» براي كشور توصيف كرد همان زمان از سوي شوراي نگهبان رد صلاحيت شد. مهر سال 95 بود و هنوز بيش از 6 ماه تا انتخابات زمان باقي كه بيانات رهبري مبني بر اينكه كانديداتوري احمدينژاد به «صلاح» نيست نيز منتشر شد. احمدينژاد اسفند همان سال اعلام كرد كه در انتخابات رياستجمهوري مستقيما وارد نميشود در عين حال تاكيد كرد كه اين توصيه «به هيچ وجه مانع كانديداتوري ديگر دوستان و برادران يا نافي مسووليتهاي او در قبال مسائل كشور و انقلاب نيست».
با اين حال فروردين سال 96 او همراه با بقايي و مشايي به ساختمان خيابان فاطمي وزارت كشور رفت و همچون بقايي ثبتنام كرد. البته كه هر دو رد صلاحيت شدند و اين رد صلاحيت به رد صلاحيت سال 92 اضافه و به تندتر شدن مواضع طيف احمدينژاد انجاميد و پس از دستگيري تعدادي از آنها از صدر تا ذيل نظام را نشانه گرفتند اما گويا اين جريان به راحتي از انتخابات دست نميكشد البته به همان سبك و سياقي كه درست ميپندارند. آنها ميخواهند اپوزيسيوني باشند كه در انتخابات شركت ميكنند.
در همين راستا داوري تبليغ ميكند كه احمدينژاد چيزي حدود «75 تا 80» درصد محبوبيت دارد. او همچنين مدعي است كه احمدينژاد را بايد جريان دوم دانست چراكه اصلاحطلبان و اصولگرايان در واقع «دو بال جريان حاكم» هستند. داوري گويي با اين جمله ميخواهد نقش اپوزيسيون را خودخواسته و همچون نشان افتخار به گردن «بهاريها» بيندازد. از همين روي اينگونه تعبير ميكند كه «اصلاحطلبي تا آقاي عارف افول كرده و بال ديگر جريان حاكم به اسم اصولگرايي كه تا آقاي حدادعادل افول كرده است، باعث شده كه وضعيت كنوني كشور رقم بخورد. خيلي راحت بگويم مردم از اصلاحطلبان و اصولگرايان به حالت تهوع رسيدهاند، خودشان بايد اين را بفهمند كه مردم ميخواهند آنها را از سيستم «قي» كنند». داوري معتقد است«تنها جرياني كه ميتواند درون نظام پرچم تغيير را بلند كند، جريان نزديك به احمدينژاد است» و تاكيد دارد، جريان نزديك به احمدينژاد تنها جرياني است كه «با بدنه اجتماعي رابطه ارگانيك و زنده و گفتماني دارد» و البته «مابقي خارج از اين نظام هستند» بنابراين منظور نظر داوري احتمالا تغييراتي اساسي با راهبري محمود احمدينژاد است. او كه گويا اپوزيسيون بودن جريان متبوعش را فخر سياسي ميپندارد با تمسخر از خاتمي ياد كرده و ميگويد، ممنوعالتصوير بودن تنها حرف است و او هم ميتواند از خيابان ياسر پايين بيايد و هر جا ميخواهد برود. اين در حالي است كه مدتهاست، انتشار تصاوير و سخنان خاتمي ممنوع اعلام شده و عمل نكردن به آن مستوجب تذكر و عواقب قضايي است.
اعتراف به «با احمدينژاد بازميگرديم»
عبدالرضا داوري در بخشي از مصاحبه با اين پرسش مواجه شده كه «آيا احمدينژاد براي شركت در انتخابات برنامهاي دارد؟» در حالي كه داوري در بخشهاي ابتدايي مصاحبه دايما تاكيد كرده تنها جريان نجاتدهنده، جريان احمدينژاد است اما در مواجهه با اين سوال پاسخ داده «احمدينژاد هيچ انگيزهاي براي حضور در انتخابات ندارد» اما در جمله بعدي خواسته اين جريان را نيز مطرح كرده و گفته «حاكميت بايد از ايشان بخواهد و ايشان وارد صحنه شود». اين جمله تلويحا به اين معناست كه احمدينژاد زماني شخصا وارد انتخابات خواهد شد كه از «تاييد صلاحيتش» مطمئن باشد و بار ديگر هزينه «نه شوراي نگهبان» يا به تعبيري «نه حاكميت» را نپردازد و اگر قرار به عدم احراز صلاحيت است، نيروهاي ديگري را وارد رقابت كند.كما اينكه در بخش ديگري از مصاحبه نيز داوري گفته «جريان حاكم بر شوراي نگهبان كه در دورهاي به بهانههاي واهي جريان انحرافي و… اطرافيان آقاي احمدينژاد را در انتخابات مختلف حذف كرد؛ بيايند بگويند كه با اين معيارها ديگر كسي را حذف نميكنيم همچنين فضا را باز و انتخابات را آزاد كنند، مجموعه آقاي احمدينژاد هم اين موضوع را بررسي و به انتخابات ورود ميكنند». مشاور رسانهاي احمدينژاد طوري از او صحبت ميكند كه گويي تجربه 8 سال رياستجمهوري احمدينژاد نه تنها از اذهان توده مردم بلكه از تاريخ سياسي كشور نيز حذف شده و باور دارد «نهادهاي حاكم در جمهوري اسلامي اگر ميخواهند مشاركت را افزايش دهند، چارهاي ندارند جز اينكه جريان نزديك به آقاي احمدينژاد را در انتخابات وارد كنند.» داوري البته متذكر شده، احمدينژاد يك بار در نامهاي 40 صفحهاي كه در بهمن 96 براي رهبري ارسال شد، برنامههاي اصلاحي خود را ارايه داده است. با اينكه داوري اصرار دارد كه احمدينژاد هيچ انگيزهاي براي حضور در انتخابات ندارد اما مشخص نميكند كه براي چه اين نامه حاوي برنامههاي اصلاحي را به رهبري نوشته است. آيا مقصود احمدينژاد تنها ارايه راهكار بوده يا ارايه برنامهاي كه «مصلحت نيست» سال 95 را به «به صلاح است» تبديل كند؟ با اين حال آنچه از صحبتهاي داوري برداشت ميشود، اعتراف به تمايل شديد اين جريان براي حضور جدي در انتخابات است.
اعتراف به «ميخواهيم روحاني پايان دوره رياست جمهوري را نبيند»
مشاور رسانهاي احمدينژاد در بخش ديگري صراحتا پيشنهاد داده كه رييسجمهوري استعفا دهد. تا پيش از اين هر بار بحث عدم كفايت رييسجمهوري يا استعفاي روحاني از سوي پارلماننشينان يا كنشگران سياسي شنيده ميشد اغلب پالسها و صداها از سوي بخش تندروي اصولگرا و نيروهاي اقتدارگرا بود اما آن طور كه داوري گفته اين جريان نيز بسته پيشنهادي دارد كه روحاني پايان دوره رياستجمهورياش را نبيند. داوري معتقد است اگر روحاني 100 روز مانده به انتخابات دوره يازدهم مجلس شوراي اسلامي استعفا دهد و دولت تحت سرپرستي اسحاق جهانگيري قرار گيرد، وزارت كشور ميتواند دو انتخابات رياستجمهوري و مجلس را همزمان برگزار كند. داوري استعفاي رييسجمهوري را آن هم در موقعيت بغرنج اقتصادي و بينالمللي «ساده» ميبيند و معتقد است، شرايط بدتر از دهه 60 نيست كه با وجود «حضور منافقين و حمله صدام رييسجمهوري عوض كرديم.» او البته جايگزيني براي روحاني هم در چنته دارد. «محمود احمدينژاد» به ادعاي داوري «گزينهاي است كه نظام نياز دارد تا اعتماد مردم را بازسازي كند» البته داوري معتقد است اگر بعد از استعفاي روحاني انتخاباتي برگزار شود كه يك سوي آن قاليباف يا ولايتي و لاريجاني باشند، باز هم مردم تغيير را احساس نخواهند كرد.
اعتراف به «88 قصور كرديم»
در پايان مصاحبه، داوري تشريح كرده كه چرا بعد از اينكه اطرافيان و دوستان سياسياش دستگير شدهاند، نگران زندانيان سياسي است و تا پيش از آن موضوع، زندانيان سياسي يا روزنامهنگاران براي او و همفكرانش محلي از اعراب نداشته است. داوري اعتراف ميكند درست زماني كه به زندان رفته و با پروندههاي سياسي و امنيتي و مالي آشنا شد، متوجه شده كه «در زندانها چه خبر است» او حتي مدعي است كه با برخي زندانيان يا افرادي كه سال 88 با آنها برخورد شده در زندان روبهرو شده و فهميده كه «چه ظلمهايي شده است» اما گفته «ما واقعا اطلاعات نداشتيم و نميديديم». پايان اعترافهاي عبدالرضا داوري با اين جمله است كه «اطلاعات از جاهاي مختلفي به ما ميرسيد اما وقتي خودمان بيواسطه زندان و احكام را ديديم، متوجه شديم كه ظلمها چقدر است. اين را رد نميكنم كه سال ۸۸ قصور كرديم»؛ قصوري كه شايد امروز و در اين نقطه، زندگي سياسي و اجتماعي صدها كنشگر سياسي و هزاران شهروند را دستخوش تغييراتي جدي و البته مناسبات سياستورزي در كشور را نيز متحول كرده است.
انتهای پیام