«شرق نمیتواند خلاء حضور غرب در سیاست خارجی را جبران کند»
روزنامهی ایران نوشت: در روزهایی که برجام دچار مانع تراشی امریکا شده و رابطه با اروپاییها گره خورده، منتقدان دولت حسن روحانی از لزوم بازگشت به سیاست نگاه به شرق میگویند. سیاستی که در دولت محمود احمدینژاد تحکیم شده بود.
در قسمتی از گفتوگوی روزنامه ایران با حشمتالله فلاحت پیشه، نماینده مجلس، آمده است: آنها از همان ابتدای آغاز مذاکرات هستهای در سال ۹۲ هم براین موضوع تأکید داشتند اما حالا میگویند وضعیت برجام باید نقطه آغاز تجدید حیات نگاه به شرق باشد. نگاهی که دیگر در آن اروپا و قدرتهایی نظیر ژاپن، کره، استرالیا و… یا عملاً جایی ندارند و یا اینکه از حاشیهایترین نقاط سیاستورزی جمهوری اسلامی در عرصه بینالملل اهمیت بیشتری پیدا نمیکنند. آیا این نگاه میتواند خلأهای ایجاد شده بعد از خروج امریکا از برجام در سیاست خارجی ایران را جبران کند؟ این سؤال را با حشمتالله فلاحت پیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس مطرح کردهایم. کسی که معتقد است فاکتور گرفتن غرب در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چیزی نیست که بازیگران شرقی بتوانند و بخواهند که خلأ آن را پر کنند.
*در ماههای اخیر و در پی جدیتر شدن رایزنیها و مذاکرات دولت ایران با طرفهای اروپایی جریانهای منتقد دولت با اصرار بیشتری بر نگاه به شرق تأکید دارند. به این معنا که باید اروپا را از محاسبات خود کنار بگذاریم و صرفاً قدرتهای شرقی را وارد مرکز سیاستورزی خارجی خود کنیم. این نگاه در شرایط فعلی چقدر منطقی است؟
ایران به دلیل مسائل ژئوپولیتیکی و استعدادهای انسانی، سرزمینی، فرهنگی و تاریخی قابلیتهای بسیار زیادی در سیاست خارجی دارد که نمیتوانیم آن را محدود به یک حوزه کنیم. به عبارتی ما نمیتوانیم و نباید سیاست خارجی کشور را محدود به یک دیدگاه در چارچوب نگاه به شرق یا نگاه به غرب کنیم. اساساً این نوع نگاه در سیاست خارجی و محدود کردن و تمرکز روابط به چپ و راست یا شرق و غرب مربوط به دوران جنگ سرد و دنیای دوقطبی بود که کشورها به دلیل اقتضائات خاص آن دوران به یک طرف نگاه میکردند یا روی یک طرف این ماجرا تمرکز به مراتب بیشتری داشتند. اما در همان شرایط هم برای ایران با مختصاتی که دارد در پیش گرفتن آن سیاست نمیتوانست توجیهپذیر باشد و این اتفاقاً اشتباهی بود که شاه هم در آن سالها مرتکب شد و به سمت بلوک غرب پیچید و موازنه را در سیاست خارجی از بین برد و از همین رهگذر ضرر هم کرد، کشور هم ضربه خورد. در همان زمان به هر حال برخی بازیگران جهانی آمدند و گروهی جدید به نام غیرمتعهدها را ایجاد کردند که هر چند گستره وسیعی به لحاظ کمی دارد اما در عمل شاهد بی اثری این گروه در دنیا بودیم و تا الان این مجموعه معادله خاصی را در دنیا ایجاد نکرده. من معتقدم ایران باید نگاه توأمان و متوازنی به غرب و شرق داشته باشد. این نگاه هم باید در قالب تعریف منافع ملی ما ساخته شود. من معتقدم هرگاه ببینیم منافع ملی ما چه در غرب و چه شرق قابل تأمین است نباید از رفتن به سمت به دلیل تمکین برخی شعارهای مبهم و کلی، حذر کنیم. اتفاقاً ما به لحاظ ژئوپولیتیکی مجبوریم این تعادل را ایجاد کنیم و این سرنوشت ماست که روزی به تعادل در این حوزه برسیم چون اساساً دروازه شرق و غرب هستیم. این موقعیت نقطه قوت ماست که شعار کلی و مبهم نگاه به شرق که رویگردانی از غرب را هم به عنوان ضمیمه خود دارد آن را تبدیل به نقطه ضعف ما میکند. به عبارتی این نقطه قوتی است که یا باید از آن سود ببریم و استفاده کنیم و یا اگر این را نکنیم، نباید توقع داشته باشیم که چنین ظرفیتی صرفاً بلااستفاده و راکد بماند. چون چنین نیست و این ظرفیت راکد نمیماند بلکه علیه خود ما عمل خواهد کرد.
یعنی حرف شما این است که شرق نمیتواند جایگزین خلأ روابط ما با غرب باشد؟
صرفاً بحث جایگزینی نیست. بحث این است که شرق با مختصات فعلیاش، نگاهش به ما بدون غرب یک نگاه از بالا به پایین خواهد بود. ببینید ما نمیتوانیم یک سوی مرزهای جغرافیایی خود که یک سوی سیاست خارجی ما را تعیین میکنند، ببندیم. چون اساساً نفی نگاه و رابطه با غرب، سیاست نگاه به شرق ما را هم تضعیف میکند.
*چرا؟
چون ما ابزار فشار و چانهزنی با شرق را از دست میدهیم. شرق الان یک بلوک نیست. همان طور که الزاماً غرب نیست. شرق الان مجموعهای از کشورهاست که صدها میلیارد دلار سود اقتصادی در رابطه با غرب دارد و همزمان دارای صدها میلیارد دلار سرمایهگذاریهای مشترک با کشورهای غربی هستند. این شرق جدید با شرق ۳۰ سال قبل فرق دارد، چون اساساً با از بین رفتن رؤیای حکومت جهانی پرولتاریا در بلوک شرق قدیم، این کشورها شخصیت مستقل و بنابراین روابط و منافع ملی مستقل خود را در عرصه بینالملل به دست آوردهاند و محاسبهگرانه عمل میکنند نه ایدئولوژیک. اینها اتفاقاً اگر ایران بدون رابطه با غرب را در عرصه بینالملل ببینند، به مثابه بازیگری درمانده و محتاج با ما رفتار میکنند نه همراه و دوستی وفادار. در دوران تحریمهای قبلی این شرق قدرتمند و دوست زمانی که شش قطعنامه علیه ما در سازمان ملل تصویب میشد، کجا بود؟ داشت کنار امریکا و اروپا به همین قطعنامهها رأی میداد. الان که برجام چنین شده کجاست؟ نفت ما را زیر قیمت بازار میخرد و تضمینی هم برای بازپرداخت بموقع و سریع قیمت آن ندارد. حتی دارند نفت ما را روزانه میخرند، یعنی کاری میکنند که نفت ما روی نفتکش باشد و نگهداری و انبارداری آن برای ما هزینهبر باشد و بعد از آن بخرند.
انتهای پیام