از رابرت موگابه تا نلسون ماندلا
عباس عبدی در روزنامه ایران نوشت: «رابرت موگابه رهبر سابق زیمبابوه یا همان رودزیای دوران استعمار نیز فوت کرد. مرگ حقیقتی است که هیچکس از آن گریزی ندارد. موگابه را به طور معمول با ماندلا مقایسه میکنند، از شباهتها و تفاوتهایشان، موگابه ۶ سال کوچکتر از ماندلا بود، او همچنین دقیقاً ۶ سال پس از فوت ماندلا نیز درگذشت. هر دو به یک میزان عمر کردند. هر دو سیاهپوست و هر دو حقوق خوانده بودند در یک دانشگاه. هر دو علیه استعمار و نژادپرستی مبارزه مسلحانه کردند. هر دو در یک منطقه جغرافیایی و همسایه یکدیگر هستند ولی روزی که ماندلا رفت در اوج محبوبیت بود و جهان به پاس احترام او کلاه از سر برداشت؛ در حالی که موگابه زمانی از این جهان رخت بربست که به دست ارتش خودش و برای جلوگیری از تداوم استبدادش از کار برکنار شده و در حصر بود و گمان نمیرود که افراد چندانی در غم از دست دادن این چریک پیر غمگین شده باشند و فقط منتظرند که او را در گوشهای از خاک زیمبابوه به خاک بسپارند. واقعیت این است که آفریقای جنوبی همچنان مشکلات بسیار بزرگی دارد، کافی است که گفته شود یکی از بالاترین ضریب جینی یا همان نابرابری اقتصادی جهان در آفریقای جنوبی است که حدود ۶۴ درصد است که بالاترین نرخ نابرابری است. تعداد بیماران ایدز در این کشور با فاصله زیادی از کشورهای دیگر قرار دارد که سالانه بیش از ۲۰۰ هزار نفرشان فوت میکنند. امید به زندگی به نسبت پایین و زیر ۶۰ سال است. خشونت همچنان گسترده است و درگیریهای طبقاتی و قومی چشمگیر است و همه اینها در حالی است که ۳۰ سال از آزادی مردم آفریقای جنوبی از یوغ نژادپرستی گذشته است.
با این حال وضع این کشور بسیار بهتر از زیمبابوه یا رودزیای سابق است که حدود ۱۵ سال زودتر از آفریقای جنوبی از شر نژادپرستی یان اسمیت آزاد شد. زیمبابوه کشوری با نابرابری بالا، درآمدهای بسیار کم، بیثباتی چشمگیر، تورمهای کلان، فساد و ناکارآمدی گسترده و از همه بدتر نظام سیاسی فردی و خودمحور که در نهایت دو سال پیش هنگامی که موگابه در پی جانشین کردن همسر جوانش بود به وسیله ارتش از کار برکنار و حکومت از شرّ موگابه نیز خلاص شد.
میراث این دو رهبر را چگونه باید با یکدیگر مقایسه کرد؟ به نظر بنده داوری بلندمدت نسبت به گذشته واجد اهمیت است. تردیدی نیست که هر دو نفر در مبارزه خود علیه نژادپرستی حق داشتند. اگر کسی لحظهای را در یک رژیم مبتنی بر تبعیض نژادی زندگی کند، به ویژه آن که نژاد برتر اقلیت محض هم باشند؛ متوجه این حقانیت میشود؛ هر چند برای فهم این حقیقت نیازی به این تجربه هم نیست. با این حال معلوم نیست که مردم زیمبابوه چهل سال پس از آزادی از رژیم یان اسمیت، آن مردم امروز چه آرزویی در سر دارند؟ آیا آرزو دارند که ای کاش همان رژیم ادامه مییافت؟ و آرزوی بازگشت آن را میکنند؟ یا آن که به قهرمان مبارزه با آن رژیم دست مریزاد میگویند؟ بعید میدانم که مردم آفریقای جنوبی چنین آرزویی داشته باشند یا از عملکرد قهرمان آزادیبخش خودشان یعنی ماندلا رویگردان شده باشند، هرچند وضع خوبی ندارند.
تفاوت ماندلا و موگابه در این است که موگابه شاخهای را که روی آن نشسته بود، از بیخ برید و خودش هم با شاخه سقوط کرد، ولی ماندلا نه آن را برید و نه روی آن لانه کرد! و مردم آفریقای جنوبی را به گذشته خویش و به سرمایه تاریخی و مبارزاتی خود بدبین نکرد. مردم آفریقای جنوبی میتوانند به گذشته خود افتخار کنند و آن را دستمایهای برای ساختن آینده خود قرار دهند ولی مردم زیمبابوه به کدام گذشته باید افتخار کنند؟ گذشتهای که قهرمانش موگابه بود؟ موگابهای که با رفتار مضحک و سیاستهای نادرست و قدرت و ثروت اندوختن، جامعه را به نابودی کشاند، او چگونه میتواند امید به آینده را در پرتو گذشته زنده کند؟ به نظر میرسد که موگابه با رفتار خود بیش از هر چیز دیگری به گذشته مردم خود خیانت کرد و خودش را نیز با بدنامی قرین کرد. واقعیت این است که از جزئیات وضع دو کشور آفریقای جنوبی و زیمبابوه آشنایی نداریم که برای خود تحلیل کنیم که سهم ساختارهای اجتماعی در بروز این وضعیت چگونه است و سهم افراد چقدر است، ولی به نظر میرسد مقایسه موگابه و ماندلا مصداقی مهم است که فرد میتواند فراتر از برخی از ساختارها و در جهت اصلاح آنها نقش مثبت یا منفی مهمی در سرنوشت کشور و مردمش بازی کند.»
انتهای پیام