این 50 نفر
امیر هاشمی مقدم، پژوهشگر فرهنگی و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی به بهانهی تجمع روز گذشتهی تعدادی از مخالفان حضور زنان در ورزشگاه نوشت:
دیروز شماری از کسانی که خود را «امت حزبالله» و «ستاد مردمی آمران به معروف و ناهیان از منکر» خوانده بودند، در پی فراخوان روزهای گذشته، روبروی مجلس تجمع اعتراضی درباره حضور زنان در ورزشگاهها بر پا داشتند. رسانهها شمار آنان را حدود پنجاه نفر نوشتهاند. معمولا خودشان این دست رفتارها را شیوهای آزادی بیان میدانند که هر کسی اجازه دارد دیدگاههای خود را بیان کند. همانگونه که این افراد دیدگاههایشان را درباره یک پدیده اجتماعی بیان میکنند. اما درباره این مساله، چند نکته را نباید از نظر دور داشت:
1- تقریبا در همه تعاریفی که از آزادی فردی و آزادی بیان به دست دادهاند، به این نکته اشاره شده که این آزادیها تا جایی مجازند که مخالف آزادی دیگران نباشد. به سخن دیگر، برای آزادیهای شخصی، اجتماعی، رسانهای و… تنها خط قرمز، زیر پا نگذاشتن آزادی و حقوق دیگران است. با این توضیح، آشکار است که تجمع این افرادی که به درست یا نادرست دارند نام «امت حزبالله» را یدک میکشند، نه تنها زیر چتر آزادی جای نمیگیرد، بلکه آشکارا مخالف آزادی دیگران است. اینها در واقع خواهان گرفتن آزادیهای نیمی از جامعه ایرانند. یعنی در واقع خواهان این حق اضافه برای خود هستند که بتوانند برای دیگران (زنان) تصمیم بگیرند.
2- این بدترین شیوه آسیب زدن به مفهوم آزادی، یا به سخن دیگر، سوءاستفاده از آنست. یعنی در واقع آزادی تنها برای یک عده مشخص معنا داشته باشد و دیگران از آن محروم باشند. دقیقا همین دیروز، شماری از کارگران هفتتپه که ماههاست حقوق دریافت نکردهاند، برای رساندن صدایشان به مجلس، به سوی تهران راه افتادند. اما در خرمآباد دستگیر شدند. یعنی در حالیکه برخی حتی امکان رسیدن به هزار کیلومتری مجلس را هم برای اعتراض ندارند، عدهای دیگر آزادانه جلوی مجلس تجمع اعتراضآمیز میکنند؛ آن هم بدون داشتن مجوز از وزارت کشور (بر پایه سخن دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان تهران). همچنانکه پیش از این نیز بارها دیدهایم که تجمع معلمان یا کارگرانی که تنها در پی حقوق از دسترفته خودشان هستند، روبروی مجلس ممنوع شده و با برخورد تند نیروی انتظامی روبرو شدهاند. یعنی آزادی برای برخی آری، برای برخی نه. یعنی برخی حتی پس از درخواست برگزاری تجمع هم، نه درخواستشان پذیرفته میشود و نه میتوانند تجمع کنند؛ برخی دیگر حتی نیازی به ارائه درخواست هم نمیبینند، بلکه فراخوان داده و در حضور نیروی انتظامی تجمع هم میکنند، اما نیروی انتظامی مانعشان نمیشود. اگر ایرانیانِ خواهانِ حضور زنان در ورزشگاه، میتوانستند فراخوان بدهند و جلوی مجلس تجمع کنند (بیگمان آن موقع مشخص میشد در برابر این پنجاه نفر مخالف، چند نفر موافق حضور زنان در ورزشگاهها داریم)، آنگاه میشد دم از رفتار یکسان با هر دو دیدگاه زد.
3- اینهایی که روبروی مجلس جمع شدند، همانهایی هستند که تا سخن از حقوقی همچون حضور زنان در ورزشگاه، دوچرخهسواری زنان یا برگزاری کنسرت موسیقی و… به میان میآید، مدعی میشوند که در شرایط حساس کنونی و وجود مسائل جدیتر، نباید به دنبال چنین مسائلی رفت. اما اکنون خودشان به خاطر همین مساله غیر جدی، جلوی مجلس گرد هم آمدهاند؛ در حالیکه هنگام مسائل به گفته خودشان جدیتر (از اختلاسها و فساد گرفته تا ناکارآمدی بسیاری از دستگاهها و مسوولین و…) فراخوان نمیداده و تجمع نمیکردند. اتفاقا گویا همین مسائل حاشیهای (همچون حضور زنان در ورزشگاهها) برای این افراد خیلی جدیتر و حیاتیتر باشد تا مسائلی همچون اختلاس و فساد و ناکارآمدی و… مسوولین.
4- «این 50 نفر»، نشانه خوبی از کسانی است که مدام از سوی «مردم ایران» و «امت حزبالله» و… سخن میگویند. های و هویشان زیاد است، اما نه نماینده مردماند، نه نماینده حتی اکثر حزباللهیها؛ فقط تریبون دارند و زور. با تریبون آشکارا و آزادانه اعلام میکنند و با زور پیش میبرند خواستههایشان. آنان که همیشه با سخنانی همچون «مردم ما خواهان برخورد با فلان پدیده هستند» و یا «مردم مسلمان ما فلان چیز را نمیپذیرند» یا حتی «ما [ایرانیان] خودمان انتخاب کردیم که یک جور دیگر زندگی کنیم» و… را به زبان میآورند، هیچگاه نتوانستند نشان بدهند از زبان کدام مردم و چند درصشان این سخنان را میگویند. «این 50 نفر» نمونه خوبی است از شمار طرفداران چنین ادعاهایی.
همهی نکتههای اشارهشده در بالا، سیاست یک بام و دو هوای کسانی را نشان میدهد که پشت نقاب برخی القاب ارزشی، در پی مسکوت گذاردن برخی موضوعات و ساکت کردن دیگران هستند؛ آن هم در حالیکه هم ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر کشور و هم دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان تهران، هر گونه ادعایی درباره ارتباط با این افراد را رد کرده است.
انتهای پیام
زمانی عروسک خیمه شب بازی برایم گنگ بود…….
سلام-از تعدا د کم آنها پیداست محافل قدرت چندان از این جریان دفاع نکردند و ظاهرا اطاقهای فکر پنهان مجبور شدند به نوعی مجوز حضور زنان را در ورزشگاهها صادر نمایند من شخصا موافق نیستم اما بدانید وآگاه باشید این نیز نشانه دیگری از پذیرش فرهنگ غرب است جامعه ما به شکل عجیبی دارد بی سر وصدا غربی می شود وقتی خواستیند یکسان سازی زبانی بکنند خود بخود در طول اجرای آن سیاست فرهنگ غرب وارد می شود