رسانههای باجگیر در صف کارت هدیه و ریپورتاژ
/ روایت یک مسوول دولتی از خبرنگاران باجگیر و حذف خبرها /
عطیه هوشمند، انصاف نیوز: مسوول روابط عمومی یکی از نهادهای دولتی در گفتوگو با انصاف نیوز از سازوکار حاکم بر روابط عمومیهای سازمانهای دولتی در درگیری با حدود 70 سایت خبری کمتر شناخته شدهای میگوید که بسیاری بدون هیچگونه تولید محتوای اختصاصی و شاید بیشتر از طریق پیگیری، رفت و آمد به سازمانها و گاه توهین و تهدید برای گرفتن کارت هدیه و رپورتاژ آگهی درآمد کسب میکنند.
به گزارش انصاف نیوز، صحبت از آنچه دادن کارتهای هدیه به خبرنگارها به بار میآورد و مناسبات غیر قابل توجیه پس آنها، برای اولین بار نیست که مطرح میشود. از مصاحبههای مختلف با خبرنگارانی که از موضوعیت پیدا کردن این کارتها و اولویت یافتنشان بر وظیفهی خبررسانی گلایه میکنند و میگویند «برخی خبرنگاران اگر متوجه شوند در نشستی کارت هدیه داده نمیشود خبر آن را کار نمیکنند و آزرده خاطر آن محل را ترک میکنند» و دیگر اهالی رسانه که در برخی شرایط آن را غیرقابل اجتناب و حتی درست میدانند. تا مصاحبههایی با پیشکسوتان عرصهی خبر که از لزوم وجود یک دستورالعمل اخلاقی توسط رسانهها صحبت میکنند که کدام هدیه را باید پذیرفت و کدام را باید مصداق نمک گیر کردن دانست و آن را رد کرد.
اما این بار برعکس دفعات پیشین، یکی از مسوولان روابط عمومیهای یک سازمان دولتی به دفتر انصاف نیوز آمد که از سازوکار عجیب پدید آمده از قِبل رسم کارت هدیه دادن خبرنگاران صحبت کند. او که نمیخواست نامش منتشر شود، از وضعیتی انتقاد کرده که سازمانهای دولتی و خبرنگاران یا شاید شبه خبرنگاران در یک کشمکش دوطرفه، پاک کردن خبر و باجخواهی برای آن را مانند یک بازی ناتمام پیش میگیرند و هر دوطرف از آن سود میبرند.
باج گیری رسانهای و دردسر روابط عمومیها
پیش از این در بخشی از گزارشی با عنوان «زیر پوست خبرهای اقتصادی» به شبه رسانههایی –بیشتر کانالهای خبری- پرداخته بودیم که رسانه را مانند دکانی برای راهزنی از مدیران دولتی شناخته و با تهدید به انتشار اخباری -موثق یا حتی کاملاً کذب- در مورد سازمانهای دولتی و علی الخصوص برخی از مدیران، مبلغی یا منافعی از آنان دریافت کرده و با این تطمیع، خبر را حذف یا آن را تکذیب میکنند. انتشار این گزارش باعث شد یکی از مسوولان دولتی مایل باشد وضعیتی که با آن در روابط عمومی یکی از سازمانهای دولتی مواجه است را برای خبرنگار انصاف نیوز تعریف کند.
او که لیستی بلند بالا از اسامی انبوه و کاملاً ناآشنای سایتهای خبری که نه تنها هیچ خبر تولیدی ندارند بلکه تنها مجموعهای از خبرهای بازنشری در سایتهایشان منتشر میشود را در دست دارد، میگوید این افراد شاید حتی یک خط خبر بلد نباشند بنویسند اما با پیگیریهای فراوان در نشستهای خبری سازمانهای مختلف حضور پیدا میکنند که کارت هدیه بگیرند یا با تهدید از سازمان دولتی مزبور رپورتاژ آگهی میگیرند و همه جا نیز در صف اول این مزایا حضور دارند.
او میگوید: «متاسفانه سیستم اقتصادی ما فشل و فاسد است و تا دلتان بخواهد در آن اتفاقات ناخوشایند رخ میدهد. خبرنگاری که بخواهد با این سیستم خالصانه برخورد کند که اصلاح شود که بحثش جداست. تا آخرش هم ایستاده است. به جایی میرسد که روزنامهاش را توقیف میکنند و خبرنگار را دستگیر میکنند. اما گاهی افرادی اعتراض میکنند که چیزی گیرشان بیاید. اینجاست که حرف باج و رشوه و امثال این به وجود میآید.»
این مسوول دولتی میگوید مانند مورد ذکر شده در گزارش پیشین انصاف نیوز، با نمونهای برخورد نداشته که کسی پیش از انتشار اخباری علیه آنها علناً حرف از معاملهای برای صرف نظر کردن از انتشار آن خبر بزند: «قبلش ممکن است خبرنگار آن رسانه بگوید: «من در رسانهام میخواهم این خبر را کار کنم. شما قرار است (برای ما) چه کار کنید؟» من در این مورد به صورت مصداقی برخوردی نداشتهام. اما شده است که به خبرنگار زنگ بزنیم و بگوییم این خبر را حذف کن. من به عنوان یک مسوول پایین دستی که دستورات را اجرا میکنم به شخصه خودم راضی نیستم اما زنگ میزنم و میگویم: «خانم فلانی، این خبر را کار کردی. این جایش اشتباه است. یا تعدیلش کن یا اصلاً حذفش کن.»
او در پاسخ به این سؤال که: «چیزی که از آن فرد خواستید که حذف شود اکاذیب بوده یا واقعیت؟» میگوید: «خیر، گاهی واقعیت بوده.» و در این باره که چیزی که این خبرنگاران را به حذف بی چون و چرای خبرهایشان ترغیب میکرده چه بوده است میگوید: «قطع همکاری، یعنی تو از ما چنان بهرهی اطلاعاتی یا مالی – مانند ریپورتاژ آگهیها- میبری که این خبر را حذف کنی برایت بهتر است. اما اگر یکی واقعاً رسالت خبری را بشناسد که من آمدهام مسالهای را روشن و آن را نقد و اصلاح کنم، حتی اگر شکایت کنند هم پای آن میایستد. اما وقتی بحث فساد پیش میآید خبرنگار هم در خط این میافتد که پول بگیرد و خبر حذف کند و در راستای منافع فلان نهاد قلم بزند. و بحث همان یکی از گزارشهای شما پیش میآید که «برخی از خبرنگاران از کجا اینقدر پولدار شدند؟»
این مسوول دولتی که این طیف از افراد دائماً در ارتباط با نهادهای دولتی را از طیف خبرنگاران حرفهای نمیداند، ادامه میدهد: «من خبرنگاری در لیستم دارم که بگویید یک خط خبر بنویسد. نمیتواند بنویسد اما جالب است که همه جا حضور دارد. در معارفهی مدیرعامل گل گهر سیرجان خبرنگار ایسنا و ایرنا را نمیبینم اما او را میبینم. روزنامهاش هم در نمیآید. اما خبرنگارش همه جا هست و آگهیاش را هم میگیرد. خب این خرجِ کجا میشود؟ حتی برای مثال برای خودش دو تا سایت و ماهنامه هم ثبت کرده است اما کار خاصی نمیکند و اصلاً خبری تولید نمیکند فقط دلگرمی میدهد که من فلان خبر را در سایتم کار میکنم.»
از او میپرسم: «تا به حال با چند مورد از این نوع رسانهها برخورد کردهاید؟ ممکن است مقداری تقریبی از رسانههای قلابی به ما بدهید؟» میگوید: «بله، زیاد!» و لیستی بلند بالا و چندین صفحهای از تعدادی رسانه با اسامی ناآشنا را نشان میدهد و میگوید: «اینها برای خودشان دبدبه و کبکبه ای دارند. تعدادشان هم 74 تاست. اگر سرچ کنید سایت دارند و سایتشان بالا میآید. خبرهایشان هیچکدام تولیدی نیست و همه کپی و بازنشری است. اما حاشیهی کنار سایتهایشان پر از بنرهای تبلیغاتی است و فقط کارشان جذب تبلیغات است. مثلاً دو سایت «گزارش آنلاین» و «گزارش امروز» برای یک زن و شوهر است، همه مراسمهای ما هم باید باشند. اگر نباشند اینقدر زنگ میزنند که آخرسر مدیر کلافه میشود و میگوید بگویید بیایند و فقط هم برای همین کارت هدیه میآیند و اصلاً سایت خبری نیستند. مثلاً «خبرگزاری سینا» ممکن است عقبهای داشته باشد اما من نامش را فقط در مناسبتها و نشستها شنیدهام و این درحالی است که من تا به حال اصلاً خبری از این سایت ندیدهام.»
و اشاره میکند که ادبیات و شیوهی رفتار مرسوم میان این طیف از اهالی رسانهها گاهی توهین آمیز است: «خبرنگار معمولی شخصیت دارد و با خودش میگوید: «من شانی دارم. چرا باید بایستم و اعتراض کنم که چرا به فلانی 150 هزار تومان دادید و به من 100 هزار تومان؟» موردی بوده است که مسوول یک رسانه وسط یک جلسه بلند شده و گفته: «آقا از من امضای 300 تومانی گرفتهاند و کارت هدیهی 100 هزار تومانی دادهاند.» درحالی که چنین چیزی نبوده. مگر به اینجا آمدهای که پول بگیری؟ ما لطف کردیم و هدیهای به شما دادیم که این هم اشتباه است. رسانه برای این افراد ابزار کاسبی شده. از نظر شخصیتی هم این افراد بسیار وقیح هستند و با ادبیاتی زشت جلو میآیند و وقتی میبینند این ادبیات جواب نمیدهد کار را به فحاشی و تهدید میرسانند.
خبرنگار باید در این شرایط احساس شخصیت بکند. اتفاق میافتد که به خبرنگاران زنگ میزنیم که که برای نشستی آنها را دعوت کنیم و میگویند: «از ما تقدیر هم میکنید؟» یا «چقدر میدهید؟» دقیقاً به همین صورت حرف میزنند. بله هرکس را که دعوت کنند چیزی برای او در نظر گرفتهاند اما این حرف زشتی است.»
پاشنه آشیل ریخت و پاشهای دولتی
میپرسم: «به چه چیزی شما را تهدید میکنند؟» میگوید: «میگویند میروم پیش مدیرتی. من میگویم خب برو و پیش او هم میروند و تهدید میکنند که میرویم سراغ مدیر کل. و در این سیستمها اینقدر ریخت و پاشهای اضافی هست که اگر بخواهید دنبالهاش را بگیرید بسیار مفصل میشود. کافی است گوشهای از این ریخت و پاش و فسادها درز پیدا کند. برای اینکه درز پیدا نکند با این افراد کنار میآیند. اینطور میشود که هم آن خبرنگار آن خبر را کار نمیکند و جو درست نمیکند و هم روابط عمومی آن رییس محترم به خاطر آن مساله پاسخگو نخواهد بود.»
این مسوول روابط عمومی ادامه میدهد: «معمولاً به این صورت است که حدود 20 یا 25 نفر از خبرنگار شاخص آن حوزه، از صداوسیما تا دیگر رسانههای شاخص را در نشستی دعوت میکنند و عکسهای آن منتشر میشود که این خبرنگاران در آن نشستها خبر مینویسند. بعد از آن هجوم این افراد شروع میشود که «شما چرا فقط با اینها کار میکنید؟» حالا آن خبرنگاران شاخص برایشان فرقی ندارد که آن کارت هدیه را بدهیم یا ندهیم اما آن دسته از رسانههایی که گفتم توقع دارند و حاضرند برای این مساله خودشان را رسوا کنند. اینها برای مثال به بانک سپه، بانک صادرات، ایران خودرو، سازمان خصوصی سازی، سازمان مالیات و بورس رفت و آمد میکنند و از هرکدام در حدود 200، 300 تومان کارت هدیه میگیرند.»
او از سود هنگفت روز خبرنگار برای این طیف از مسوولان سایتهای خبری میگوید: «در آن هفتهی خبرنگار عدهای خبرنگار از این بانک به آن بانک و شرکت و کارخانه میرود. یعنی در آن ده روز اگر زرنگ باشی هفت هشت میلیون کاسب میشوی. خب چرا این کارتها را میدهند؟»
اما مگر سازمانها چه قدر برای کارتهای هدیه خبرنگاران پول خرج میکنند و بودجه کنار میگذارند که عدهای میتوانند با کمی پیگیری از آن، یک محل درآمد مستقل ایجاد کنند؟ این مسوول دولتی پاسخ میدهد: «روابط عمومیها بودجههای خوب تبلیغاتی و فرهنگی دارند. بودجهای به اسم ارتباط با رسانه وجود ندارد اما جهت فرهنگسازی و گسترش مفاهیم مربوط به آن سازمان دولتی دستشان باز است. ما در سال 3 یا 4 نشست داریم. مانند هفتهی دولت و 22 بهمن. در این نشستها 100 تا 160 خبرنگار میآیند و به هرکدام از اینها حدود 200 تا 300 تومان کارت هدیه داده میشود. این برای ارگانهای دولتی پولی نیست اما این پول جای دیگری میتواند بهتر جواب دهد. روابط عمومی سازمان مورد نظر دوست دارد دل آن خبرنگار را با آن 300 هزار تومان به دست بیاورد.»
«برای اینکه این میز را حفظ کنی باید باج بدهی»
او درپاسخ به این سوال که «با توجه به مشکلات و کشمکشهای ایجاد شده با این طیف از اهالی رسانه آیا سازمانهای دولتی این توانایی را دارند که دادن کارت هدیه را چه به رسانههای شاخص و چه شبه رسانهها به کلی قطع کنند؟» میگوید: «نمیکنند. شرکتهای خصوصی که شاخصههای خودش را دارد اما سازمانهای دولتی به این خاطر که لاپوشانی کنند این کار را انجام میدهند. من خودم دولتی هستم و واقعاً نمیتوانم تحمل کنم. تازه وارد این سیستم شدهام و شاید پنج سال دیگر این حرف را نزنم. نمیتوانند این روند را متوقف کنند چون مجبورند. مدیری که پشت این میز مینشیند کارش خیلی درست باشد ماندن پشت این میز برایش فرقی ندارد. اما الان چنین جوی وجود ندارد و کسی که پشت این میز نشسته میخواهد به هر قیمتی آن را حفظ کند. از وزارتخانه گرفته تا آن مسوول پایین رتبه. و برای اینکه این میز را حفظ کنی باید به خبرنگاران باج بدهی. این مساله باید ریشهیابی شود و این رسانهها شناسایی و مقصران هم پیدا شوند. اول باید یقهی وزارت ارشاد را گرفت که چرا به این افراد مجوز سایت و رسانه میدهند؟ تستی از این افراد گرفته شده؟ سابقهای از آنها دریافت شده؟»
این مدیر دولتی در انتها پرسشی را از سازمانهای دولتی مطرح میکند: «هم از صنف خبرنگاران، هم روابط عمومیهای سازمانهای دولتی، هم وزارت ارشاد باید در این باره پرس و جو کرد. مگر سازمانهای دولتی مشکلی دارند که به این رسانهها باج میدهند و با آنها دوست میشوند؟ چرا من باید با رسانهها دوست بشوم؟ شما به عنوان یک خبرنگار مشکلی را منتشر کن و نقد کن. من باید استقبال کنم. قبلاً هم در جای دیگری که من مشغول بودم، رویه این بود که خبرهای تلخ و تند را از بولتن آن نهاد حذف میکردند. الان هم اینطور است که میگویند فلان خبر را حذف کنید. چرا حذف کنیم؟ بگذارید رییس ببیند. خدا را شکر از کانالی دیگر آن خبر را دیده و گفته است جوابیه بدهید. این یعنی شفافسازی و آگاهسازی. خبرنگاری که هرچند مخالف من آمد و وظیفهاش را انجام داد، جوابش را میدهیم. نه اینکه زنگ بزنیم و دستور بدهیم خانم یا آقای فلانی سریع این خبر را حذف کن و بعد وعدهی آگهی و تبلیغ و دعوت به نشستها را به آن فرد بدهیم.»
انتهای خبر/
درود بر این همکار روشنگر و روشنفکر
البته که اندک و انگشت شمارند دوستان رسانه ای که از این شیوه برای ارتزاق رسانه ها بهره می برند.