نفوذی
امیر هاشمی مقدم، پژوهشگر فرهنگی و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی با عنوان «نفوذی» به بهانهی تغییراتی در کتب درسی نوشت:
بسیاری از مسوولین کشور تاکنون بارها به پروژه نفوذ بیگانگان در ارکان کشور اشاره کردهاند. حتی در پی شهادت سردار سلیمانی و نیز ساقط کردن هواپیمای مسافربری، باز هم حدس و گمانهایی درباره نفوذی به میان آمد.
پروژه نفوذ و نیروهای نفوذی، گزینهای است که اصلاحطلب، اصولگرا و حتی میهندوستانی که از هر دوی این گروهها گذشته و دیگر آنان را قبول ندارند، باید بهطور جدی مورد توجه قرار گیرد. اگرچه تندروها عموما نفوذی را کسی میدانند که خواهان گفتگو با غرب، آزادی رسانه، آزادیهای اجتماعی-فرهنگی، رفراندوم و… باشد، اما بیگمان نفوذیهای جدی و خطرناک، فراتر از اینهاست و تنها به غرب خلاصه نمیشود. درباره روسیهپرستی برخی مسوولین (در اینجا) و واگذاری حقوقمان در دریاچه کاسپین/ خزر به روسیه (در اینجا) پیش از این نوشتهام. اما نفوذ خزنده روسیه به ارکانهای گوناگون کشورمان، هر بار ابعاد تازهتری مییابد.
یکی از آخرین نمونهها که به تازگی در شبکههای اجتماعی (برای نمونه در اینجا) مطرح شده، تحریف تاریخ مدارس و حذف خباثتها و جنایتهای روسیه در جنگهایی است که به جدایی بخشهای زیادی از کشورمان انجامید و هزاران هممیهن غیرنظامیمان را به حاک و خون کشید. برخی از دوستان، این کار را با مقایسه کتاب فارسی 2 پایه یازدهم چاپ سال 1396 (که از اینجا میتوانید دانلود کنید) با چاپ همین کتاب در سال 1397 (که از اینجا میتوانید دانلود کنید) انجام دادهاند.
برای نمونه در صفحه 72 چاپ 96 آمده: «تبریز، این شهر کهن، مرکز فرماندهی خط مقدم دفاع در برابر دستدرازیهای همسایه شمالی ایران، یعنی روسیه بود». اما در چاپ 97، این پاراگراف بهطور کامل پاک شد.
در صفحه 73 چاپ 96 آمده بود: «روسیه چشم طمع بر آذربایجان دوخته بود». اما در چاپ 97 این پاراگراف هم پاک شد.
در صفحه 75 چاپ 96 آمده بود: «دیری نگذشت پرچم روسها در خاک آغشته به خون بیگناهان به اهتزاز درآمد». اما در چاپ سال 97 جمله را اینگونه تغییر دادند: «دیری نگذشت که این منطقه به تصرف سپاه روس درآمد».
باید توجه داشت جنایات روسها در این جنگها و حتی پس از آن، بسیار فراتر از اینها بود. برای نمونه در بحث قحطی بزرگ که چند سالی است مد شده و بسیاری از مسئولین با اشاره به آن، خواهان گرفتن حق ایران از انگلستان هستند، کمتر اشارهای به نقش روسیه میشود. اما کافی است بدانیم اگر انگلیسیها در آن دوره قحطی، با خرید غلات با بهایی گرانتر از حد معمول، بهطور غیر مستقیم مایه مرگ و میر ایرانیان شده بودند، روسها در همان دوره مستقیما بازارها را آتش زده، وارد خانههای مردم شده، همه خوراکی و دامهایشان را به تاراج برده، بسیاری از مردان را کشته، به زنان تجاوز کرده و در بسیاری موارد «چوب سقف، پنجره یا چارچوب درهای خانهها و هر بخش چوبی دیگری را که در کلبههای دهقانی ایرانی به کار رفته است، به جای هیزم بر می دارند» (مجد. ۱۳۸۷: ۱۰۷) که طبیعتاً در سرمای زمستان، به بیپناهی و مرگ بسیاری از ساکنان آن خانهها انجامید (به کتاب «قحطی بزرگ»، نوشته محمدقلی مجد بنگرید. اگر فرصت ندارید، معرفی ۱۱ سال پیش مرا از این کتاب در اینجا بخوانید).
همانگونه که در یادداشت «روسیهپرستی تا کجا؟» هم اشاره کرده بودم، کسی که سالها بر ریاست سازمان میراث فرهنگی کشور، سازمان سینمایی فارابی و بسیاری از نهادهای تصمیمگیرنده در زمینه فرهنگی تکیه زده، اما جنگ روس را نه با ایران، بلکه تنها جنگی محلی با آذربایجان میداند (و همه شواهد تاریخی که در آن یادداشت اشاره کرده بودم را نادیده میگیرد)، کاری فراتر از زمینهسازی برای تطهیر جنایات روسیه نکرده است. اگر با همین فرمان پیش بروند، هیچ بعید نیست که به زودی نوشتههای مورخان درباره جنگهای ایران و روس نیز، دچار سانسور شود.
باید توجه داشت آنچه درباره جنایات روسها در کتابهای درسی آمده بود، حتی سر سوزنی هم از این جنایات نبود. بنابراین تحمل نکردن همانها هم، نشانههای خطرناکی از تلاش برای تطهیر جنایات روسیه در اذهان ایرانیان دارد. اما آنچه مهمتر است، دلایل این تطهیر است. شاید دلیل این کار را بتوان در جملهای که در صفحه 75 چاپ 96 آمده بود و در چاپ 97 حذف شد، یافت: «نگاه فزونخواهانه و دهشتیار روسها به فراتر از اینها دوخته شده بود». توسعهطلبی روز افزون روسها نسبت به همسایگانش، نه بحث تازهای است و نه شواهد آن اندک است. اما اکنون بحث نفوذ در میان است. چه کسانی و در راستای چه منافعی تلاش دارند جنایات تاریخی روسیه علیه ایران را از حافظه ایرانیان پاک کنند؟ چه کسانی و با چه اهدافی تلاش دارند حقوق تاریخی-جغرافیایی ایران در دریاچه کاسپین را به روسیه واگذار نمایند؟ چه کسانی و با چه اهدافی حضور جنگندههای روسیه در پایگاه شکاری همدان را توجیه میکنند؟ چه کسانی و با چه اهدافی در هر تنش میان غرب با روسیه، کاسه داغتر از آش شده و بیشتر از خود روسیه، در برابر غرب سینه سپر میکنند؟ آن هم روسیهای که بارها (چه در بحث فناوری هستهای، چه در بحث فروش موشکهای اس 300، چه در بحث تحریمها، چه در تنشهای تازه میان ایران و اسرائیل در سوریه و…) نشان داده ایران را به سادگی قربانی منافع خودش در برابر غرب میکند.
به باورم بحث نفوذ روس و روسوفیلها (روسیهدوستان) در ایران، اکنون جدیتر از هر پروژه نفوذ دیگری است که نیازمند آشکارسازی و حساسیت از سوی همگان دارد. هرچند این به معنای نادیده گرفتن تلاشهای دیگر کشورها، بهویژه غرب، برای نفوذ در ایران نیست؛ بلکه هشداری است درباره بستن چشم بر روی فعالیتهای نفوذ برخی طرفها.
انتهای پیام
تحریف تاریخ چیز جدیدی نیست و براساس منافع و مصلحتها واقعیتها وارونه روایت شده